طی سالهای گذشته وجود همین ابهامات مشکلاتی را برای نویسندگان این عرصه ایجاد کرده که هنوز هم ادامه دارد. یکی از مسائلی که هنوز هم به آن پاسخ گفته نشده و نیازمند بررسی است، شیوه انجام کار در قبال خاطرات افرادی است که در جبهه مقابل حضور داشتند، اما حالا بعد از تغییر رویه، در جامعه زندگی میکنند. مطرح کردن نام هریک از این افراد در کتابهای اینچنینی که حتماً شرح کارهای گذشته آنها را به همراه دارد، ممکن است مشکلاتی را برای راویان و خانوادههای آنها ایجاد کند و نوع نگاه اطرافیان را به آنها تغییر دهد. وجود چنین ملاحظاتی، کار را برای نویسندگان این عرصه سختتر و میدان عمل را تنگتر کرده است. گاه چنین پیشنهاد میشود که بهتر است برای این دسته از آثار از اسامی مستعار به جای اسامی اصلی افراد استفاده شود، اما در این صورت یک پرسش دیگر نیز باقی میماند و آن اینکه، «راوی» یکی از ارکان اصلی در خاطرهنویسی است و در صورت تعدد افراد با چنین ویژگیهایی در یک اثر، چگونه میتوان یک کتاب در قالب «خاطره» که مستند و تاریخی است، ارائه داد و نوشت؟ آیا چنین رویهای از اعتبار تاریخی کار نمیکاهد؟
کیانوش گلزار راغب، از نویسندگان دفاع مقدس است که تمرکز خود را بر خاطرهنویسی در حوزه جنگ کردستان قرار داده و تاکنون آثار متعددی منتشر کرده است. عمده شهرت گلزار راغب برای کتاب «شنام» است که خاطراتش را در آن گردآوری کرده و به دلیل تصویرسازیها و روایت ساده و صمیمی خاطرات، علاقهمندانی در عرصه سینما نیز داشته؛ به طوری که پیشنهاد تولید یک فیلمنامه براساس این کار نیز داده شده است.
او در روند نگارش کار جدید خود که درباره یکی از فعالان جنگ کردستان است، با مشکل مواجه شده و کار را متوقف کرده است. او در این رابطه به تسنیم گفت: دفاع مقدس کردستان فضای خاصی دارد و نوشتن برای این حوزه، مشکلات خود را دارد که متاسفانه پرسشهای موجود در این حوزه برای نویسندگان حل نشده است. ما مشتاقیم که خاطرات و مسائل تاریخ کردستان را صادقانه روایت کنیم، ولی وقتی وارد کار میشویم، میبینیم که به همین سادگی هم نیست. امثال من به عنوان یک محقق حوزه خاطره، به صورت ناخودآگاه به سمت افراد حاضر در آن واقعه میرویم و باید خاطرات آنها را بنویسیم؛ بدون غلو، باورپذیر و صادقانه، اما در عین حال نگارش خاطرات یک فرد، چون بر مبنای افراد حقوقی است و داستان و شعر و تخیلی نیست، منجر به قضاوت درباره او و عملکردش نیز میشود. ما به نوعی مدیون این افراد هستیم و از طرف دیگر باید ماجرا را صادقانه روایت کنیم، در نتیجه کار ناخودآگاه به سمت قضاوت افراد پیش میرود و این قضاوت ممکن است بار حقوقی برای فرد داشته باشد.
نویسنده کتاب «شنام» ادامه داد: ما درباره نقل خاطرات بعثیها مشکلی نداریم، چون آنها دشمن ما و متجاوز به خاک وطن بودند، اما خاطرات کردستان هنوز زنده است، سوژهها، افراد، آدرسها و مشخصات فرد در دسترس است؛ به همین دلیل نگارش خاطرات این حوزه برای ما محدودیتهایی ایجاد کرده است. افرادی در کردستان هستند که زمانی مقابل ما بوده و جنگیده، اما حالا توبه کردهاند و دارند همانند دیگر شهروندان در کشور زندگی میکنند، خانواده دارند و ممکن است تمام این موارد به دلیل خاطراتی که قرار است چاپ شود، به خطر بیفتد.
وی افزود: همیشه برای من این مسئله وجود دارد و بین دو راهی قرار دارم که آیا من نویسنده میتوانم همانند یک کارمند اداره آگاهی عمل کنم و این حق را دارم که جنایات گذشته را به دیگران معرفی کنم؟ آیا من نویسنده برای بیان این مطالب این حق را دارم و بار حقوقی برای من ندارد؟ به همین دلیل کارم در بنبست قرار گرفته است.
گلزار راغب با بیان اینکه من در نگارش دیگر کارهایم نیز با چنین مشکلی مواجه بودهام و سعی کردم سر بسته بنویسم، گفت: قرار بود در ابتدای نگارش کتاب از اسم مستعار برای راوی استفاده کنم، اما من داستان نمینویسم و باید کارم مبتنی بر استناد باشد، اما اگر بخواهم دائماً از این اسامی استفاده کنم، دیگر کتاب یک اثر مستند نیست.
به گفته وی؛ اگر نویسنده از نظر حقوقی نیز مشکلاتی متوجه نویسنده باشد، مطمئنم که نویسنده تنهاست و حمایت خاصی از آن نمیشود.