به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، محمد حسین محترم در یادداشتی نوشت:
جنگ در حلب و موصل با تغییر توازن قوا از جبهه به اصطلاح بین المللی به نفع جبهه منطقه ای (محور مقاومت) واقعیتهای بیشتری را آشکارتر کرده است.
1- علی رغم فضاسازی های وسیع و گسترده مقامات آمریکایی و صهیونیستی و رسانه های وابسته به جبهه استکبار برای القای جنگ طائفهای و قومی - مذهبی در عراق و سوریه اکنون با متحد شدن همه اقشار مردم در این دو کشور- از هر دین و مذهب و قوم و سلیقه سیاسی- برای مبارزه با تروریستها، نبرد در حلب و موصل به نماد اتحاد و وحدت سوری ها و عراقی ها و بلکه همه مردم منطقه علیه تروریسم تبدیل شده و فضاسازیهای رسانه های غربی - عربی - عبری رنگ باخته است. چنان که رئیس جماعت علمای اهل تسنن عراق تاکید کرده فقط در عراق بیش از20هزار نفر از نیروهای الحشدالشعبی از شهروندان سنی عراقی هستند که در کنار برادران شیعه و کرد خود مشغول مبارزه با تروریستها هستند.
2- نبرد حلب و موصل با برنامه ریزی های خود سوری ها و عراقی ها و با محوریت دولتهای قانونی و برآمده از رای مردم این کشورها هدایت میشود و ترکیب نیروهای شرکت کننده در این عملیاتها را هم خود دمشق و بغداد تعیین کرده و نه آمریکا . لذا نبرد حلب و موصل نشان میدهد نیروهای سوری و عراقی میتوانند با ایجاد اتحاد ملی، رویکردی جامع و فراگیر برای آزادی مناطق مختلف کشورشان از دست تروریستها داشته باشند و نیازی به حضور بیگانگان و دخالت آنها در امور کشورشان ندارند
.
3- در طرح خاورمیانه جدید یا نوین آمریکا داعش و بقیه گروهک های تروریستی برای تجزیه کشورهای منطقه بوجود آمده بودند اما با آزادی حلب و موصل تروریسم بدون تحقق اهدافش از منطقه برچیده می شود و همه توطئه های دشمنان منطقه ای و فرا منطقه ای را به شکست خواهد کشاند. لذا آزادی موصل و حلب شکست توطئه جایگزینی اسلام آمریکایی با اسلام ناب در منطقه خواهد بود.
4- اولا به نظر میرسد حمایتهای آمریکا از تروریستها و کشورهای منطقه حامی تروریستها از جمله عربستان و همچنین مناظرات انتخاباتی داخلی آمریکا و افشای ایمیل های کلینتون که به ناچار موجب افشاگری درمورد سیاستهای اوباما در حمایت از تروریستها شده، ادعای آمریکاییها در مبارزه با تروریسم را بار دیگر زیر سوال برده و ناخواسته رفتار دوگانه و متناقض آمریکاییها را آشکارتر کرده است. ثانیاً - این امر نشان میدهد آمریکا فقط با سوء استفاده از پیروزیهای محور مقاومت و ادعای مشارکت در این پیروزیها تلاش دارد خود را در افکارعمومی جهان سردمدار مبارزه با تروریسم جا بزند و از آن بعنوان فضاسازی تبلیغاتی در انتخابات آتی در مقابل جمهوری خواهان استفاده کند، اما سخنان و مواضع دیگر مقامات آمریکایی این ادعای ظاهری اوباما را هم زیر سوال برده است.
وزارت دفاع آمریکا نقش نیروهای آمریکایی در نبرد موصل را کم اهمیت توصیف کرده و سخنگویان پنتاگون و ائتلاف بینالمللی ضد داعش در عراق هم گفتند نظامیان آمریکایی اصلا نزدیک خط مقدم نیستند! تونی شیفر افسر اطلاعاتی سیا هم تاکید کرده هیچ نیروی آمریکایی در عملیات موصل حضور ندارد. ثالثاً - آمریکا جنگ حلب را به سوریه و متحدانش باخته، لذا قصد دارد با القای مشارکت در نبرد موصل، شکست حلب را جبران کند. رابعاً سوال این است وقتی که آمریکا و متحدانشان با مشارکت جوانان حشد الشعبی عراقی و سوری در مبارزه با تروریستها در داخل کشورهای خودشان مخالفت میکنند، چگونه ادعای آنها در مشارکت در آزادسازی موصل و حلب میتواند صادقانه باشد؟
5- عملیات موصل و حلب نشان میدهد اگر ائتلاف شصت کشور با آن همه امکانات نظامی و اطلاعاتی و رسانه ای و سیاسی تروریسم را در عراق و سوریه شکست ندادند، نه اینکه نتوانستند، بلکه نمیخواستند و ارادهای نداشتند. چنان که جان کری وزیر امور خارجه آمریکا علناً تهدید کرد با سقوط (آزادسازی) حلب جنگ خاتمه نخواهد یافت. این سخنان در حقیقت هشداری تلویحی درباره ادامه حمایت آمریکا از تروریستها بود، هرچند این ادعاها میتواند اهداف تبلیغی و دیپلماتیک هم داشته باشد.
6- اما مهمترین نگرانی حامیان تروریستها درباره سرنوشت حلب و موصل چیست ؟ اولا نقش مهم و توانایی نیروهای بسیج مردمی در مبارزه با تروریستها است. ثانیا نگران آن هستند که از بعشیقه عراق برای رسیدن به سوریه استفاده شود و اگر این اتفاق بیفتد وضعیت جنگ سوریه هم کاملا تغییر خواهد کرد. ثالثا پیروزی نیروهای سوری و عراقی در جنگ حلب و موصل حتی ظرفیتهای سیاسی حامیان تروریستها برای مشارکت دادن آنها در معادلات سیاسی آینده این کشورها را هم به خطر می اندازد و این تهدید مهمترین عامل تعجیل طرفهای غربی برای توافق بر سر آتشبس است. رابعاً هرچه که جنگ در موصل پیش میرود، سختتر هم خواهد شد اما با حملات برق آسایی که نیروهای عراقی انجام دادند، بر خلاف پیشبینی کارشناسان نظامی که احتمال می دادند عملیات موصل ماهها به طول کشد، ممکن است عملیات موصل سریعتر از پیش بینی ها به نتیجه برسد ،و این نگرانی آمریکاییها را بیشتر کرده است.
7- به دلیل همه این نگرانی ها و شکست ها، به نظر می رسد برای آمریکا و متحدانش در حال حاضر ضربه زدن به محور مقاومت مهمتر از تروریستها است. بنابراین تلاش دارند با انتقال تروریستهای عراق به شرق سوریه به ویژه در رقه و دیرالزور، فشار بر محور مقاومت را برای امتیاز گرفتن تشدید کنند. آنگونه که سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله هشدار داده باید مراقب این طرح امریکا بود و براساس همین هشدار بغداد و دمشق برای خنثی سازی طرح امریکا، با هم هماهنگ شدند.
8- یکی دیگر از ناکامی های امریکا و عربستان در منطقه بعد از سوریه و عراق ، جنگ یمن است که بعد از ماهها بمباران این کشور نتوانستند به اهداف خود برسند و به ناچار مجبور شدند به آتش بس تن دهند تا هم عربستان از این باتلاق رهایی یابد و هم شاید بتوانند تمام توان خود را بر جلوگیری از سقوط حلب متمرکز کنند. جان کربی تاکید کرده ناچاریم این بازنگری را انجام دهیم!.
9- شکست امریکا در لبنان را نیز باید به فهرست شکستهای امریکا در منطقه اضافه و همسو با تحولات جدید ارزیابی کرد که تحلیل آن نیاز به وقت دیگری دارد. چنان که بعد از افشای نقش رژیم صهیونیستی و سعد حریری در ترور پدرش، رفیق حریری نخست وزیر اسبق لبنان از سوی رئیس کمیته قضایی سنای امریکا، جریان المستقبل و 14 مارس وابسته به امریکا مجبور شد،اعلام کند نامزدی میشل عون مورد حمایت حزب الله برای پست ریاست جمهوری لبنان را میپذیرد.
10- این سردرگمیها و شکستها باعث شده از شصت کشور ادعایی در ائتلاف به اصطلاع ضد داعش فقط 12 کشور به دعوت امریکا برای حضور در نشست 25 اکتبر در پاریس پاسخ دهند تا برای نقش امریکا در منطقه بعد از آزادسازی موصل و حلب چاره اندیشی کند. امریکا تلاش دارد بعداز حذف تروریستها، اولاً روی حزب بعث عراق سرمایه گذاری کند. عزت ابراهیم دبیرکل حزب منحله بعث عراق و معاون صدام حسین هفته گذشته در گفتوگو با روزنامه القدس العربی چاپ لندن وابسته به سعودی ها، از مذاکرات خود در دوحه با وزیر امور خارجه قطر و تعدادی از سفرای کشورهای عربی پرده برداشت و تلاش داشت برای پاک کردن جنایات خود و حزبش در عراق و همچنین در همکاری با تروریستها، این حزب را مخالف داعش و امریکا قلمداد کند!. ثانیاً امریکا قصد دارد نقشی همچون نقش طالبان در افغانستان را برای تروریستها در عراق و سوریه متصور شود و تهدیدهای نظامی در این کشورها را به تهدیدهای امنیتی تبدیل کند.
11- شرایط کنونی نشان میدهد ترکیه با اتخاذ موضع ضد عراقی خود در کنار مواضع ضد سوری قبلیاش، برخلاف امیدهایی که قبلاً ایجاد شده بود، همچنان تصور میکند میتواند نقش بازوی نظامی غرب را در کنار تحرکات سیاسی آمریکا ایفاء کند.
12- پیروزی های جبهه مقاومت در سوریه و عراق باعث جلب حمایت بیشتر امت های اسلامی - عربی از این جبهه شده و اکنون کشورهای بیشتری تلاش دارند خود را در این جبهه تعریف کنند. همزمان با آغاز عملیات حلب و موصل سفر رئیس شورای امنیت ملی سوریه به مصر و همچنین هماهنگی دو کشور برای مبارزه با تروریسم، نشان داد قاهره دیگر نمیخواهد زیر سایه عربستان سعودی قرار گیرد. هرچند این سفر نخستین سفر یک مسئول امنیتی سوری به قاهره نبود، اما نخستین سفری است که خبر آن اعلام میشود و بدون شک علنی شدن این سفر پیام سیاسی و اهمیت نمادین مهمی دارد.
رأی مثبت مصر به قطعنامه روسیه در باره سوریه و مشروط شدن حضور ایران در نشست لوزان به حضور مصر، به ابتکار رهبر معظم انقلاب و همچنین رزمایش نظامی مشترک روسیه در مصر و اعلام آمادگی چین و هند برای کمک به ارتش سوریه را نیز باید دراین جهت تحلیل کرد که موجب سردرگمی بیشتر امریکا وعربستان شده است. چنان که سخنگوی وزارت خارجه امریکا در پاسخ خبرنگاری که از وی پرسید آیا مصر متحد آمریکاست؟، از روی استیصال پاسخ داد «من نمی دانم که لزوما ما متحد مصر هستیم!».
13- به نظر میرسد با حذف تروریستها بعداز آزادسازی حلب و موصل از تحولات آینده سوریه و عراق، آمریکا و متحدانش چارهای جز پذیرش شکست درشرایط کنونی ندارند ونکته مهم در این باره اذعان علنی وزیر خارجه آمریکا به شکست در این میدانهاست. جان کری بعداز نشست لوزان و لندن منفعلانه و از روی استیصال تاکید کرده «فکر نمی کنم که پارلمان کشورهای اروپایی آماده اعلان جنگ باشند، چون باعث تقابل قدرت های بزرگ و پیامدهای فاجعه آمیزی خواهد شد!».
14- تمام نگرانی های امریکا و دلایل شکستهای این کشور در منطقه را شاید بتوان در یک جمله فریدمن، تحلیلگر معروف پایگاه اینترنتی یدیعوت آحارونوت جمع کرد که گفت: «هم حزب الله و هم انصارالله و هم الحشدالشعبی، اهداف و آرمان های خود را از انقلاب اسلامی ایران الهام گرفتهاند.».