به گزارش دفاع پرس از مازندران، دانش آموز شهید «موسی آهنگری دارابی» در سال 1346 در یک خانواده با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه السلام در روستای زیبای اوسا شهرستان شهید پرور میاندورود استان مازندران به دنیا آمد.
مادرش سکینه ارانی و پدرش خلیل نام داشت.
موسی آهنگری دارابی در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در مقطع سوم راهنمایی با موفقیت پایان رسانید. شهید بزرگوار مجرد و فرزند هشتم خانواده بود.
موسی آهنگری دارابی در عضویت بسیجی به اسلام خدمت می کرد که در 1362/06/24 هجری شمسی در مهران شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت . شهید آهنگری دارابی پس از تشییع و در زادگاهش (اوسا) دفن شد. وصیت نامه این شهید بزرگوار در ادامه می آید:
بسمه رب الشهداء والصدیقین
« ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »
بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان، با درود و سلام بر رهبر کبیر انقلاب و شهیدان گلگون کفن انقلاب اسلامی و سایر مناطقی که برای رهائی از دست استعمارگران و امپریالیست ها جان را به جانان تسلیم می کنند و به لقاء الله می پیوندند. اکنون لحظه موعود فرا رسید که به یاری حسین زمان بشتابیم و به صدای هل من ناصر ینصرونی او لبیک بگوئیم.دلم شور و ذوق دارد و انگار لحظه ای که قلم در دست گرفتم و فردا انشاء الله به جبهه می روم، در خود نمی گنجم و انگار دارم مانند کبوتر پرواز می کنم. حقیقتی که تا به حال برای من درک شده این است که نزدیکترین راه به حزب خدا همانا شهادت می باشد، رهسپار شوم.
خداوندا تو خودت بارها در قرآن مجید متذکر شدی که اگر کسی در راه حق و حقیقت گام بر دارد و شور و اشتیاق رسیدن به نور را داشته باشد، من بر چنین کسانی منت می نهم و آنان را به راه همیشگی شان می رسانم و جاویدشان می کنم. (بل احیاء عند ربهم یرزقون) و آنان را به راه خود می برم.
پدر و مادر عزیزم، من فردا عازم جبهه های جنگ می شوم ، آنجائیکه امام زمان می باشد، آنجائیکه امدادهای غیبی را لمس می کنند و با چشم خود می بینم. خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغای کشمکش های پوچ مدفون نشوم.
خدایا دردمندم روحم از شدت درد می سوزد و قلبم می خروشد احساسم شعله می کشد و تمام وجودم از شدت درد صیحه می زند، تو مرا در بستر مرگ آسایش بخش.
پدر جان امروز افتخارمان این است که در راه عقیده ای جهاد می کنیم که به حقانیت آن کاملا ً آگاهیم و غیر از این برای ما راهی نمانده است، که یا پیروز می شویم و یا شهادت را چون اسلحه ای مرگ بار به فرق دشمن فرود می آوریم که در هر دو حال پیروزی با ماست.
مادرجان، مثل کوه استوار باش و چون کوه استقامت کن. لحظه ای از یاد و نام خدا غافل مباش.
خواهرم، زینب وار با ناملایمات دست و پنجه نرم کن.از برادران و دوستانم می خواهم که اگر شهید شدم هیچ خم به ابرو نیاورند، و از این مصیبت وارده ناراحت نشوند. بلکه سلاح مرا که به زمین گذاشتم بر گیرند و به جان دشمن ضد اسلام که به مملکت اسلامی حمله کردند بشتابید. سلام مرا به تمام دوستان و آشنایان و فامیلان برسانید و از آنها بخواهید که امام امت ، رزمندگان اسلام را فراموش نکنند. حال که تصمیم رفتن به جبهه را گرفتم تا خط سرخ شهادت را تداوم ببخشم و برای آنکه شکست امپریالیستها را حتمی کنم تا بتوانم دین خود را به اسلام و امام امت شهیدپرور اداء نمایم.
برادران و خواهران، در این آخرین لحظات حرفی که با شما دارم مسجد، این دژ محکم را خالی نگذارید و به قول امام عزیزمان مسجد سنگر است و در این آخر از مادر و پدرم می خواهم برای من گریه نکنند، همان طوری که حسین علیه السلام 1400 سال پیش به شهادت رسید و الان خونش در میان ما سایه افکنده و ما را سرشار از آن خط سرخ خود گردانید. خون من نیز چنین خواهد شد و متذکر می شوم هدفم زنده کردن اسلام و نام ائمه اطهار می باشد. به امید دیدار در حوض کوثر.
خداحافظ والسلام
خدا یا خدا یا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار
خدا یا خدا یا رزمندگان اسلام پیروزشان بگردان
به امید آزادسازی قدس، نجف و کربلا
برادر بسیجی – موسی آهنگردارابی
۲۰/۴/۱۳۶۲
انتهای پیام/