مدير فيلمبرداري: فرزين خسروشاهي
تدوين: مهرزاد مينويي
صدابردار: بهروز معاونيان
موسيقي متن: حميدرضا ديبازر
چهرهپرداز: محمد قومي
بازيگران: رضا کيانيان، شيلا خداداد، رضا افشار، آيدا تبيانيان و مجيد عبدالعظيمي
خلاصه داستان
عيسي، رزمنده اسيري است که از اردوگاهي در عراق ميگريزد. تعدادي از نظاميان بعثي تعقيبش ميکنند تا آنکه با شليک تيري زخمي ميشود و در رودخانه مرزي سقوط ميکند. عيسي همانگونه که قبل از اسارت به دخترش «حنا» قول داده بود که او را به مسافرت ميبرد به قولش عمل ميکند و خودش را خسته و زخمي به خانه ميرساند. سپس با همراهي همسر و فرزندش راهي مسافرت ميشوند. در بين راه با مردي به نام سلطان سلام برخورد ميکنند و ميانشان دوستي برقرار ميشود، اما در طول راه متوجه ميشوند که سلطان سلام وظيفه خاصي دارد که در پي تحقق آن است.
علي ژکان
متولد 1329 تهران. از سال 1345 به عنوان بازيگر وارد کار سينما شد و به فعاليت تئاتري نيز اشتغال داشت.
فيلمها (به عنوان کارگردان): ماديان (1363)، دخترک کنار مرداب (1368) و سايه به سايه (1374).
يادداشت کارگردان
از شروع جنگ تحميلي، طرحها و فيلمنامههاي متعددي به ارگانهاي دولتي سينما به قصد ساخت آنها ارائه کردم. مردود و يا اصلاحي گرفتند. از همان ابتدا تأثيرات اين جنگ طولاني بر زندگاني مردم کشورم اهميت داشت. از صحنههاي مربوط به جبههها تا مسائل مرتبط با موشکباران شهرها. اما تصميم گيرندههاي سينما و برخي از سينماگران جنگ، جبهههاي خودي و غيرخودي ساختند. جنگ هولناکتر بين خودمان وجود داشت. انگار درباره جنگ گفتن تنها در مالکيت عدهاي خاص قرار دارد و ديگران دشمن به حساب ميآيند. جنگ که تمام شد، درگيريها و مخاصمهاي پنهان و آشکار فروکش کرد و به تدريج درها گشودند. در چنين وضعي با قيد احتياط و در برابر چشمهاي مراقب و مشکوک، فيلم «عيسي ميآيد» ساخته شد، در فقر و بيامکاني مطلق، هيچيک از تشکيلات مربوط به سينماي جنگ به کمک واقعي من نيامدند، حتي بابت يک فشنگ پول گرفتند. اصلاً از اين که من هم فيلم جنگي ميسازم به ريش قباي عدهاي برخورد و اينکه ضد جنگ ميسازد. آن زمان نميخواستيم باور کنيم جنگ اتفاق خوبي نيست. بگذريم از اکنون که ميشود درباره مصائب و بلاياي خانمانسوز جنگ فيلم ساخت و حرف زد.