مدير فيلمبرداري: حميدرضا لطفيان
طراح چهرهپردازي: سعيد ملکان
صدابردار: فرزام منطقي
تدوين: ايرج شفاهي
موسيقي: برديا کيارس
گروه بازيگران: کامران حمزه آقايي، ليلي عبداللهي، حسين اميني، محمد بابکدري، روژين عبداللهزاده
خلاصه داستان:
در يکي از شهرهاي کوچک مرزي کردستان، يک آموزگار دبستان که زندگياش را با زندگي دانشآموزانش در هم آميخته، متوجه ميشود که يکي از بچهها براي گذران زندگي و نيز تعهد مالي که دارد، برخلاف ميلاش در يک مرغفروشي کار ميکند. آموزگار براي حل مشکلات دبستان و بچهها از يک مرد ثروتمند کمک ميخواهد و در نهايت با فروش تابلوهايش به او ميکوشد تا مشکلات دبستان و بچهها را حل کند. ...
عزيزاله حميدنژاد
Aziz Hamidnejad
متولد 1338 گرمسار، کار سينما را در سال 1356 با کارگرداني فيلمهاي کوتاه در سينماي آزاد تهران شروع کرد و با فيلمهاي مستند «زندگي در ارتفاعات»، «مرثيه حلبچه» به سينماي حرفهاي پيوست. از ديگر فيلمهاي بلند او ميتوان «هور در آتش»، «ستارگان خاک»، «قله دنيا» و «اشک و سرما» را نام برد.
يادداشت کارگردان:
«شکوفههاي سنگي از دل مسائل اجتماعي کردستان سر برآورده، اجتماعي که لايههاي بسيار ظريفي دارد. تغيير شرايط اجتماعي مرد ميدان ميخواهد و دلي پردرد و اين دو، خصوصيت ويژهي شخصيت اصلي ماجرا، يک جا جمع بود، موضوع، بکر و دستنخورده بود و تعرفههاي آن در يک جايي از وجودم لانه داشت. شکوفههاي سنگي را با بچههاي کرد ساختيم. در ميان ميدان در مرکز شهر سردشت. هرروز صبح يخهاي زمستان را شکستيم تا ميدان بگيريم. و اما علي روئينتن آنجا بود، و خودش را نشان داد، واقعاً روئينتن بود. در ستارگان خاک هم با ما بود، اما گمنام. قلمرو شکوفههاي سنگي، از آن همه بود؛ چند نفري از پيرانشهر، يکي دو تا از مهاباد، تعدادي از سردشت، يکي از بانه و جلال ساعد پناه از سنندج و ... منشوري چند وجهي از هنرمندان کرد، هنرمندان فطري که شيفتهي کار بودند که براي اولين بار جلو دوربين ميرفتند. همانها که بعضاً در فيلم «اشک و سرما» هم ما را تنها نگذاشتند و با جان و دل در عرصهي فرهنگ خودآزمايي کردند. و چه باشکوه بود فيلمبردار و گروهش که در لحظات بحراني براي باز شدن جادهها برف پارو ميکردند، و صدا برداري که ماشين هول ميداد و ديگراني که در برف و يخبندان براي انجام کار راه نميرفتند بلکه ميدويدند. و بوسه بر دستاني که در «اشک و سرما» و «شکوفهها»، برفها را بر باد دادند تا بوران باشکوهي بسازند. شکوهي که تصاوير را در بر گرفت و براي هميشه ثبت شد، تقديم به همدلي و صفايشان. همدلي از همزباني بهتر است.»