ماجراي کويت و بهره جويي از فرصت پيش آمده

کد خبر: ۱۱۴۶۱۰
تاریخ انتشار: ۰۳ آذر ۱۳۸۶ - ۰۸:۴۷ - 24November 2007


در هفته هاي گذشته، شاهد سخن پراکني و موضع گيري برخي روزنامه نگاران کويتي از جمله "احمد جارالله" سردبير روزنامه "السياسه" بوديم که به بهانه هاي واهي، اهانت به مسئولين ايراني را در راس اخبار خود قرارردادند. موضع گيري بجا و عملي بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس در برابر اين تهاجم مشکوک که مي رفت اداي تحرکات نشريات عراقي را در اولين ماه هاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در آورند، باعث شد تا حتي مقامات رسمي کويت، در برابر آن نويسندگان و مطالب شان، موضع بگيرند.

گذشته از آن چه اتفاق افتاد و بدون توجه به اين که مسئولين سياست خارجي جمهوري اسلامي چه عکس العملي نشان دادند! کشف و بروز توانايي هاي مراکز اسنادي و فرهنگي دفاع مقدس، نکته بارزي بود.
موضع گيري ها و مصاحبه هاي سردار "ميرفيصل باقرزاده" به عنوان کسي که در راس بنيادي قرار دارد که وظيفه اش صيانت از حماسه هاي بر جاي مانده از 8 سال دفاع مقدس و نشر آنان است، بسيار جالب توجه و تاثير گذار بود. دست گذاشتن باقرزاده بر نقطه ضعف اساسي سردمداران کويت مبني بر افشاي حمايت هاي کويت در دوران تهاجم صدام و حزب بعث به ايران اسلامي، باعث شد تا حاکمان کويت دستپاچه شده و براي در امان ماندن از اين افشاگري، به توبيخ مطبوعات هتاک بپردازند.

بدون شک توصيه آن پير فرزانه حضرت روح الله، که مي فرمود بغض و کينه انقلابي خويش را در دل نگه داريد، امروز نمايان تر است. شايد که سردمداران کويت، مصر، اردن، عربستان و ... فراموش شان شده که ملت ايران به خوبي از حمايت هاي آنان از صدام، از کمک هاي تسليحاتي گرفته تا کمک هاي اطلاعاتي و حتي اعزام نيرو و نفرات براي شرکت مستقيم در جنگ عليه جمهوري اسلامي ايران، کاملا اطلاع دارند؟
بدون شک آنان که صدام را در حمله به ايران تشويق و همراهي کرده و طي 8 سال سخت، با همه امکانات مادي و معنوي خود، آن جنايتکار جنگي را در فزودن جناياتش ياري کردند، نه فقط به ملت انقلابي و مسلمان ايران، و نه تنها به ملت مظلوم عراق که بالاجبار در زير يوغ صدامي مي زيست، که در حق ملت هاي خويش نيز خيانت کردند.

جاري ساختن اموال و دارايي هاي ملت مصر، کويت، اردن، عربستان و حتي کشورهاي اروپايي، به حلقوم کسي که مي خواست نقش "هيتلر" عرب را در جهان اسلام و کشورهاي عربي بازي کند، و حتي همچون کشورهاي عربي، به قربانگاه فرستادن و در معرض آتش و مرگ قرار دادن جوانان شان براي مقابله با عمليات رزمندگان اسلام در بازپس گيري وجب به وجب خاک ايران اسلامي، خيانتي است که ملت ها فراموش نخواهند کرد.
اگر ما امروز اهميت چنداني به مواضع ديروز حکام عرب نداريم، و چه بسا برخي اعمال شان را بخشيده باشيم، دليل بر فراموشي آنها نمي شود.

آن بغض و کينه انقلابي که امام راحل بر حفظ آن تاکيد داشت، همين است که امروز شيطان صفتان اداي صدام را در ماه هاي اول پيروزي انقلاب اسلامي درنياورند و خيال واهي دست اندازي به خاک ايران اسلامي را از کله مريض شان بدر کنند.

امروز که ايران اسلامي مقتدرانه و با پشت سر گذاشتن سال هاي سخت ولي پر از تجربه انقلاب و جنگ، به پيشرفت هاي مهم و ارزشمندي در صحنه هاي علمي دست يافته است و جوانان آن، همچنان بسيجي و جان برکف آماده دفاع از کيان اسلامي خويش هستند، نشخوار کردن آن چه صدام را به دار مکافات رهنمون ساخت، کاري است بس بيهوده.

اگر نبود مقاومت 8 ساله ملت ايران، همين امروز ديکتاتوري صدام همچنان برقرار بود و مصر و اردن و کويت مدافعش بودند و برادر خوانده.

اگر نبود صبر دليرانه ملت ايران، آمريکا هنوز به صدام براي حمله به همسايگانش اطلاعات مي داد.

اگر نبود استواري مردم ايران، معلوم نبود امروز صدام عربستان را مثل کويت، يک شبه نگيرد.

اگر نبود آن جان فشاني رزمندگان اسلام، اتريش و آلمان و خلاصه اروپا، همچنان سلاح شيميايي به عراق صادر مي کردند و همچنان شاهد بمباران شيميايي همچون روستاها و شهرهاي ايراني "زرده" و "سردشت" گرفته تا "حلبچه" عراق بوديم.

اگر نبود ثابت قدمي ملت ايران، فرانسه همچنان مدرن ترين "ميراژ"ها و "سوپراتاندارد"هايش را براي بمباران مردم بي پناه، به عراق صادر مي کرد.

امروز، پيکر فرتوت و شکسته "سردار قادسيه" بر دار، بايد نماد خوبي براي توطئه گران باشد.
چه خوب است مسئولين فرهنگي کشور بخصوص در بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس، تابلوهايي از تصوير بر دار شدن ديکتاتور بغداد، براي آن دسته از کج انديشان که در آرزوي دست يافتن بر خاک و جزاير ايران اسلامي هستند، بفرستند تا در اتاق خواب خويش نصب کنند تا هر گاه ذهن کج انديش شان خواست که خوابي براي ايران ببينند، آينه عبرت مقابل ديدگان شان باشد.

صرف اعدام صدام کافي نيست. متاسفانه منطقه استعداد بروز صدام در شکل و شمايل مختلف و کوچک تر و حتي شايد بزرگتر! را دارد. چرا که منطقه، صدام پرور است. اين که صدام و همدستانش بر دار شوند، کفايت نمي کند. بايد که ريشه صدام پروري، ديکتاتور سازي، تحريک و حمايت از ظالمين در حق همه ملل مسلمان، عرب و غير عرب، خشکانده شود.
تحرکات اخير نشان از پرورش صدام دارد. همچون تحرکات قبل از تهاجم صدام؛ ولي نه ايران ايران 59 است نه ملت عراق به سادگي آن روز.

و چه زيبا و بجا امام راحل درباره عاقبت صدام مي فرمود که صدام يک راه دارد و آن خودکشي است. به راستي چه خودکشي اي بالاتر از اين که صدام خود را به دست اربابانش انگليس و آمريکا، بر دار کرد؟
چه خودکشي از اين بالاتر که صدام ملعون، نه تنها خود، که با خباثت تمام، ملت مظلوم عراق را به مرگ، جنگ و نابودي کشاند که هر روز شاهد فجايع وحشتناک به دست تفاله هاي حزب بعث و سربازان آمريکايي در گوشه گوشه عراق هستيم؟

امروزه همه کشورهايي که زماني درگير جنگ بوده اند، از مدافعين گرفته تا متجاوزيني چون آمريکا، مراکز تحقيقاتي، يادمان ها، موزه ها و مراکز پژوهشي اي ايجاد کرده و بر لحظه لحظه نبردهاي شان تحقيق و تاکيد مي کنند. امروزه مراکز دانشگاهي اکثر کشورها، بر روي همين جنگ 8 ساله تحميلي، آن چنان تحقيقاتي اتنجام داده اند که به جرات بايد اعتراف کرد نمونه هاي آن را در داخل ايران، کم تر مي توان مشاهده نمود.
ورود آزادانه محققين غربي، از آلماني، فرانسوي، هلندي و فنلاندي گرفته تا آمريکايي، براي تحقيق در رابطه جنگ هشت ساله ايران و عراق، بايد که براي مراکز علمي و تحقيقاتي ما، زنگ هشدار باشد.

اعزام تيم هاي تحقيقاتي از سوي "انجمن دوستي ايران و فرانسه" و برگزاري نشست هاي تخصصي همچون "بررسي خاطره نويسي در جنگ ايران و عراق و در جنگ فرانسه و آلمان" و نمونه هاي مختلف ديگر، بايد مسئولين امر را هشيار کند تا هر چه بيشتر و بهتر به تجهيز و تامين بنياد حفظ آثار و همه مراکز حفظ و نگه داري و نشر ارزش ها و اسناد دفاع مقدس بپردازند.

امروز که سرمايه هاي هشت سال مقاومت ملت ايران، و اسناد و ناگفته هاي جنگ تحميلي در مراکزي چون بنياد حفظ آثار و نشر ارز ش هاي دفاع مقدس، سازمان هاي حفظ آثار سپاه، ارتش و جهاد سازندگي نگه داري مي شود – و انشاالله که در دسترس محققين و پژوهشگران باشد – چرا نبايد از اين گنج عظيم بهره برد.

بدون شک ايجاد ارتباط تنگاتنگ بين وزارت امور خارجه و ديگر سازمان هاي ذيربط با بنياد حفظ آثار، مي تواند منشاء خيرات بسياري در پرده برداشتن از حقايق جنگ تحميلي باشد.
و اين همه، نه با هدف شمشير از رو بستن براي همسايگان، که براي ياد آوري آنان و به فراموشي نسپردن حقايق است که ديگران تاريخ را به دلخواه و سليقه خويش تحريف نکنند و ننگارند.

حرکت بنياد حفظ آثار طي سال گذشته در افشاي نقش خائنانه حاميان صدام و بخصوص طي ماه هاي اخير که در کويت با عکس العمل جيره خواران صدام همچون "احمد جارالله" و نشرياتي همچون "السياسه" که به عنوان نريبون صدام عليه ملت ايران به مسموم کردن فضا کمک مي کردند، نشان داد که کج انديشان همچنان بر خيانت خويش پايدارند.

بدون شک، آن گنجي که مقام معظم رهبري همواره در سخنان شان بر کشف و حفظ آن تاکيد نموده اند، نه فقط خاطرات حماسه آفريني ها و لحظات شهادت رزمندگان، که اسناد حمايت ها، هدايت ها و پشتيباني حکومت ها و افراد صاحب نفوذ از صدام و حکومت بعث عراق در حمله به ايران اسلامي نيز مي باشد.

امروزه خاطرات را از زبان هر رزمنده ديروزي مي توان شنيد، ولي آن چه اهميت دارد و هراس به فراموشي سپردن آن آزار دهنده است، اسناد مذکوري است که هر برگ آن رسواگر حاميان خائن صدام، در روزهاي سخت مقاومت ملت ايران است.

و حتي ارتباط گسترده و دوستانه امروز ملت و دولت عراق با جمهوري اسلامي ايران، مي تواند به اين منجر شود که اسناد تجاوز و حمايت هايي که همچنان در صندوق هاي برجاي مانده از حزب بعث پنهان مانده اند، رو شوند تا ديگر کسي جرات ديکتاتور پروري نکند.

همچنين انتظار مي رود دانشگاه ها و مراکز تحقيقاتي و علمي، با بهره جويي هر چه بيشتر از داشته هاي مراکز اسنادي مذکور، نسبت به روشن شدن هر چه واضح تر آن بخش از تاريخ مقاومت ملت عراق و سياهي هاي ذليلانه حاميان صدام، اقدام به ارائه پايان نامه هاي دانشگاهي و تحقيقات علمي نمايند. که صد البته در اين راه مهم، درهاي باز و حمايت هاي بنياد حفظ آثار و ديگر مسئولين امر را مي طلبد.

موضع گيري هاي آقاي باقرزداه و از همه مهم تر فراخوان وي درباره نقش کويت در حمايت از صدام، نشان از آن دارد که اين بنياد توانايي انجام اين امر مهم را داراست و خود را براي استفاده محققين دانشگاهي و علمي کشور آماده کرده است که اين را بايد به فال نيک گرفت. پس بايد از فرصت پيش آمده بهترين بهره را برد.

منبع: سايت جهان نيوز

مصطفي سعيدي- کارشناس مسائل خاورمينه

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار