محل تولد: دره مرادبيك
تاريخ تولد: 10/1/34
مدرك تحصيلي: ليسانس
شغل: كادر ارتش
آخرين مسئوليت در جبهه:
تاريخ شهادت: 10/2/60
عمليات: پدافندي
محل شهادت: كرخه
زندگينامه امير سرافراز ارتش شهيد محمد فتحي پاكرو
شهيد محمد فتحي پاكرو در سال 1334 در خانوادهاي از قشر متوسط جامعه در شهر همدان چشم به دنيا گشود. پس از تحصيل و طي نمودن آموزشهي نظامي به استخدام ارتش درآمدند و سپس به لشكر 16 زرهي قزوين و تيپ 3 زرهي همدان منتقل گرديدند. با شروع انقلاب اسلامي ايشان عليرغم نظامي بودن همگام با مردم در راهپيماييها شركت مينمودند. هر روز از امام و سخنرانيهاي ايشان براي خانواده و دوستان تعريف ميكردند به نحوي كه عشق ايشان به نظاي بودن در آن دوران چندين برابر شده بود و بيشتر اوقات را در پادگان ميگذراند. با آغاز جنگهاي داخلي در منطقه كردستان بنابر وظيفه خود به آن منطقه اعزام شد و با شروع جنگ به منطقه جنوب اعزام شد. در آن زمان وقتي ايشان به منزل برميگشتند از خيانتهاي بنيصدر سخن ميگفت و از رشادتهاي مردم كه بدون اسلحه و با شجاعت در جلوي گلوله و تانكها ميايستادند. ايشان ميفرمودند من از همه تقاضا ميكنم تا مطيع فرامين امام خميني باشند و هيچ موقع در هيچ كاري امام را تنها نگذاريد. از خصوصيات بارز ايشان اقامه نماز در اول وقت، احترام به كوچك و بزرگ (آشنا و غريبه) كمك و همدلي به همسايگان، كمك به نيازمندان و... را نام برد. تمامي امور را جز ياد و نام خدا و توكل آغاز نميكرد. در محيط كار و منزل خوشاخلاق و خوشمشرب بود. ثمره زندگي پر از افتخار ايشان يك فرزند است. ايشان همواره فرزندش را به پيروي از دستورات خدا و اطاعت از وليامر سفارش نمودهاند و خواستهاند كه ضمن رعايت كردن فرايض ديني نسبت به تحصيل علم و دانش هم احتمام ورزند. ايشان در فرازهايي از سخنان خود ميفرمايند اسلام براي شكوفايي و پايداري خود به خون زيادي احتياج دارد. بنابراين جوانان و مسلمانان بايد با هديه خون خود اسلام را هر چه بهتر استوار گردانند باشد كه با اهدا خونمان و با دادن ناچيزترين هديه خود، خدمتي به اسلام كرده باشيم تا اسلام عالمگير گردد و انقلاب ما انشاءالله به انقلاب مهدي (عج) بپيوندد. سرانجام اين مرد دلير و امير جبهههاي حق عليه باطل در تاريخ 10/2/61 در منطقه جنوب واقع در كرخه نور به درجه رفيع شهادت نائل آمدند.
نامش جاودان و راهش پر رهرو باد
امور ايثارگران ارتش جمهوري اسلامي ايران
پدر و مادر:
پس از درود بيپايان بر همه شهيدان و جانسپاران كشور عزيز اسلامي من هم خداوند متعال را سپاسگزارم كه توفيق شهادتم داده و مانند ديگر شهداء به سوي خود كشانيد. اميد است خون بيارزشم بتواند نهال نورس انقلاب را سيراب نمايد. پدر و مادر گرامي بعد از سلام فراوان از تمام زحماتي كه براي به ثمر رسانيدنم متحمل شدهايد تشكر نموده از درگاه باريتعالي مسئلت دارم وجود شريفتان پيوسته صحيح و سالم باشد و فقدان فرزند ناشايستي چون مرا كه هرگز نتوانستم موجب خشنودي و خرسندي شما باشم نيازارد و خوب ميدانم جز رنج و عذاب ارمغان ديگري برايتان نداشتم. اكنون كه از كانون گرم خانوادگي جدا شده و ديار عدم را ره سپردهام خواستار عفو و گذشت از جانبتان هستم و آرزويم اين است كه از صميم قلب حلالم نمائيد. پدرجان از آنجا كه وظيفه هر فردي است كه قيم داشته باشد من هم شما را به عنوان قيم انتخاب نموده وصيتم را به شما ميكنم، بخاطر مرگ من شيون و زاري نكنيد و لباس مشكي نپوشيد زيرا وقتي در قيد حيات بودم دلم از پيراهن سياهي كه به تن شما بود ميلرزيد و چارهاي نداشتم جز اينكه تحمل نمايم و دم نياورم. اگر جنازهاي از من بجا ماند آن را در گورستان عمومي همدان دفن نموده و هيچ نيازي به برگزاري تشريفات نيست، بلكه فقط يك مجلس ختم ساده كافي است.
بنياد شهيد انقلاب اسلامي شهرستان همدان
برادر و خواهر:
حضور يك يك خواهران ارجمند و گراميم ارادت خالصانه داشته ضمن سلام اميدوارم در سايه خداوند متعال پيوسته خوش و خرم باشيد. يقيناً در مورد شما هم نتوانستم آن طور كه بايد وظيفه برادري را انجام دهم و از اين بابت شرمندهام بخصوص از خواهر بزرگم كه خيلي زياد گردنم حق دارد و ضمن تشكر آرزو مينمايم در سايه پروردگار هميشه سالم و تندرست باشند. البته منكر زحمات ديگر خواهران عزيزم نيستم بلكه همه شما حق به گردنم داريد و مسئله اينجاست كه من موفق نشدم وظيفه خود را در قبال شما به انجام برسانم. فقط مي توانم استدعا نموده كه مرا حلال فرمائيد. همچنين خدمت برادران بزرگوارم عرض ادب و ارادت كرده اميدوارم موفق و مؤيد باشيد.
معاونت فرهنگي ـ كارشناسي پژوهش و تحقيق