از منظر همه اديان الهي و نيز از ديدگاه همه معرفتشناسان و حقيقت دوستان جهان، علم آموزي و جستجوي علمي بيگمان يك ارزش است. در هيچ جاي تعاليم دين مبين اسلام، علم دوستي و علم آموزي در كنار باورهاي قويم الهي، منع و نكوهش نشده است بلكه هميشه براي ترسيم چشم اندازي از تعالي و ترقي و اميد و شكوفايي، فراگيري دانش، يك عامل مهم دانسته شده است. از همين روي امام راحل(ره) فراگيري علم را يك بال براي پرواز روح بشر و ترقي دنياي وي و همتاي بال تعهد و ديانت ناميدهاند. در قرآن كريم كه سرچشمه معارف و برترين كلامهاست، راه صعود به درجات و مراتب الهي، عالم بودن در كنار تقوا و تعهد ناميده شده است. آنجا كه ميفرمايد: «يرفع الله الذين آمنوا منكم و الذين اوتوالعلم درجات» و از نوادر اعمال خداوندي كه بر بندگان منت ميگذارد همين در آموزش دادن حكمت و كتاب آسماني است. اين سخن شريف معصوم(ع) كه ميفرمايد(مداد العلماء افضل من دماء الشهداء) براي ابلاغ اين مفهوم است كه علم آموزي از بزرگترين ارزشهاي الهي و ديني است.
از سوي ديگر از تعاليم قرآن كريم و سخنان معصومان عليهم السلام- و از رفتار و سيره آنان بر ميآيد كه شهيد، ارزش منحصر به فرد و والايي در نگرش ديني دارد تا جايي كه قرآن كريم هيچ كس، اعم از صالحان، دانشمندان، اولياء و بزرگان را جاودانه وصف نكرده است و فقط درباره شهيدان فرموده است: «و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون» بنابراين ميتوان نتيجه گرفت شهادت يك دانشجو در راه خدا و براي ياري مسلمين، درهم آميختن ارزش در ارزش و به تمام معنا عروج انسان است. آري:
سر قدم كرديم و آخر سوي جيحون تاختيم عالمي بر هم زديم و چست، بيرون تاختيم
چون براق عشق عرشي بود زير ران ما گنبدي كرديم و سوي چرخ گردون تاختيم
اولين منزل يكي درياي پرخون رو نمود در ميان موج آن درياي پر خون تاختيم
دشت و هامون روح گيرد گر بيايد ذرهاي زآنچه ما از نو او در دشت و هامون تاختيم
پرداختن به تاثير شهادت دانشجويان قهرمان شهيد در پيش از انقلاب اسلامي نياز به تحقيق و بررسي مفصلي دارد و شايد فقط بررسي تاثير شهادت دانشجويان ايثارگر 16 آذر، خود كتاب مفصلي را تشكيل بدهد.
حال اين مقاله در صدد است تا دريابد كه شاعران دفاع مقدس تاثيرات شهادت افتخارآفرين شهداي بزرگوار دانشجو را به چه ديدگاهي و چگونه نگريستهاند.
پيش از ورود به اين مطلب بايد در اينجا حقي ادا گردد و آن حضور پر صلابت و بي نظير و اسوه ورا سردار انديشمند دفاع مقدس در خطوط نبرد يعني استاد عاليقدر دكتر مصطفي چمران بود و شهادت عباس گونه وي حجب را بر دانشجويان حزباللهي و انقلابي تمام كرد كه با همه وجود خويش براي دفع تجاوز و ياري دادن به امام(ره) در جبههها حضور يابند بدين ترتيب مصطفي چمران با شهادت خويش به سرچشمه زلال ارزشها مبدل گشت؛ سرچشمهاي از جنس ملكوت با قدرتي جاودانه.
اين استاد بزرگ درس ادب نفس و ادب«چگونه زيستن» و «چگونه مردن» را در كام دانشجويان چشانيد و آنان را از اين دنيا كشانيد:
يك دهان خواهم به پهناي فلك تا بگويم وصف آن رشك ملك
تاثير شهادت اين فرزانه در اشعار مربوط به دفاع مقدس به حدي است كه يك دفتر مستقل را تشكيل مي دهد. اما حماسه بزرگ شهيدان از جمله در هويزه كله جملگي از متفكران و بزرگان جنبش دانشجويان اسلامي و از اعضاي موثر انجمنهاي اسلامي دانشجويان سراسر كشور بودند، اين فداكاري بزرگ و دستجمعي و ايثار بي نظير گروهي خود به طور مستقل تاثير برجستهاي در شعر زمان ما باقي گذاشته است.
افزودن بر اين بسياري از شهداي بزرگ و فرماندهان برجسته جنگ از دانشجويان متدين بودهاند، شهيدان بزرگ و عارفي چون شهيد باقري، شهيد تركاشوند، شهيد پاليزباني، شهيد محمد جواد درولي، شهيد فرامرز فاميلي، شهيد علي اكبر همتي و دهها تن از دانشجويان شهيد ديگر كه در مجموع ركن مهم جبهه حق و دفاع مقدس بر دوش آنان بود. شهادت اين عزيزان نه تنها محله و شهر و روستا و استان خود آنان را متحول ساخت بلكه رايحه دل انگيزي اخلاص، ايثار و شهادت آنان، دانشگاهها را نيز متحول ساخت و چرخهاي آن را به سمت ارزشهاي الهي و انقلابي به حركت درآورد.
توحيديان نستوه،ايستادند چون كوه مردانه ميستيزند با لشگر تتاران
اين سالكان عراف در جانشان زلاليست جاري چو چشمه ساران، زيبا چو آبشاران
با بيدلان بگوييد، از ناي ماست جاري فرياد روشن عشق در گوش روزگاران
ارزشهايي كه شهداي دانشجو براي جامعه ما و فرهنگ ادبيات ما آفريده و بر جاي گذاشتهاند، فراتر و والاتر از حد شمارند. اما به قدر توان اندك، ميتوان آنها را به چند دسته تقسيم كرد:
1- تقويت و اعتلاي باور اسوه گرايي:
اگر چه در فرهنگ اسلامي«اسوه گرايي» از اصول مهم تعليمي به شمار ميرود و خداوند بزرگ نيز پيامبر- (صله)- را «اسوه» خوانده است و بويژه در تعاليم شيعه و در عنصر امامت اسوه گرايي نقش مهمي را ايفا ميكند. نيك پيداست كه منظور از اين «اسوه» نمونه و الگو بودن در اخلاق و تقوا و تهذيب است. اما ناگفته پيداست كه مردم اخلاق حسنه را از اهل علم بهتر تقليد ميكنند و الگو واقع شده اهل دانش و دانشجويان راحتتر و پذيرفتني تر از ساير اقشار است. تاريخ جنبش دانشجويي در ايران معاصر از اعتبار و وجه خاصي برخوردار است و الگو پذيري مردم از آنان در انقلاب بزرگ و الهي مردم ايران، غير قابل انكار است. شهادت دانشآموزان انقلابي در كنار درهاي دانشگاه تهران در 13 آبان 57 و اينكه دانشگاه تهران كانون آگاهي و الگوپذيري مردم مسلمان بوده است، بر كسي پوشيده نميتواند باشد. حتي تصحن علماي بزرگ در دانشگاه تهران عليه دولت دست نشانده بختيار به دليل ممانعت از ورود امام بزرگوار به كشور، خود دليلي بر اهميت و نقش دانشگاهيان در انقلاب است.
اين الگو بخشي در شهادت كثيري از دلاوران دانشجو در جبهههاي نبرد، ارتقا يافته و نهادينه شده است.
بر زخم هزار ساله سر هم شدهاي سردسته عاشقان عالم شدهاي
افزودن شده از نام تو آوازه عشق هر چند ز جمع عاشقان كم شدهاي
اثر بخشي شهادت دانشجويان شهيد در ميان مردم و جامعه و دانشگاه جلوهاي خاص دارد و دانشگاهيان هميشهآنان را سرمشق خود قرار خواهند داد. چرا كه آنان خود سرود عدالت و ايثار و جاودانگي بودند.
سرودند ياران به آهنگ داد غزلهاي خون در پگاه ظفر
گذشتند از خوان تاريخ تلخ دليران آوردگاه ظفر
شكستند آخر طلسم خزان سواران گل صبحگاه ظفر
به لب خندهاي سرخ دارد هنوز به محراب خون دادخواه ظفر
به زير سم اسب مردان صبح گل شعله رويد به راه ظفر
به بام جهان جلوهاي تاز ه داشت نگاه سحر در نگاه ظفر
بمان كز تو اي تابش تابناك بتابد براين خاك، ماه ظفر
2- دومين ارزش ويژهاي كه شهادت دانشجويان در جامعه آفريد، پيوند جنگ با متجاوز بيگانه و جنگ فقر و غنا در جبهه داخلي بود.
عدالتخواهي اقتصادي در طول تاريخ جنبش دانشجويي اسلامي در سالهاي اخير، هميشه از محورهاي اساسي اهداف آنان بوده است. ورود آنان به صحنههاي نبرد با متجاوزان به حضرت امام- (ره)- نيز مانع از استمرار اين شعار و كوشش نگرديد. بويژه آنكه در پرتو جامعيت انديشه امام- س – اين شعار مقدس و اصولي برجستهتر شد و آن بزرگوار اين جنگ را «جنگ فقر و غنا دانستهاند» بارها بر آن تاكيد كرده براي مبارزه با فسادهاي سرمايهداري و مفتخوران استعمارگر فرياد برآورده اند.
به شهادت تاريخ، دانشجويان رزمنده بارها در بيانيهها و تحليلهايي مكتوب و ميتينگهاي خود شعار «جنگ همه جانبه و تحقق عدالت اجتماعي» را استمرار راه شهيدان دانشجو دانستهاند و چه بسيار دانشجويان بزرگواري كه با اين اعتقاد و باور به سوي شهادت شتافتند. و امام بزرگوار نيز بعد از اتمام جنگ بر آن پاي فشاردند.
و امروز بر ما فرض است كه پس از پشت سر گذاشتن سياست كنار گذاشتن برخي از شعارهاي مقدس فوق، در فضاي معطر ارزش آفرين كنوني، به اين شعار اصولي شهيدان دانشجو بازگشت كنيم.
من از هزاره تاريخ خون سفر كردم هزار حادثه عشق را خطر كردم
به رنگ ياد شما سروهاي عاشق بود شب هميشه كه در خواب خون سحر كردم
چو در مصاف ستم خونركاب عشق شدم زهفت خان شب عافيت، گذر كردم
ببين طبيعت خاك را كه در همه عمر نهال حادثه در خويش باور كردم
در اين زمانه درنگ و دريغ جايز نيست زمن گذشت، شما را ولي خبر كردم.
3- سومين ارزش آفريني دانشجويان شهيد، تقويت و تثبيت سرداري و حاكميت مستضعفان در جامعه بود.
جوهرة تعالية قرآن كريم حاكميت مستضعفان و مومنان است و فرمايش مولا علي(ع) است كه خداوند از علما و اهل دانش تعهد گرفته است كه در برابر ظلم ظالمان و گرسنگي مظلومان ساكت ننشينند. و شعار اصلي انقلاب اسلامي، نيز همين بوده است.
در ميان اقشار انقلابي نيز دانشجويان پيش از ديگران اين شعار را وجه همت خويش قرارداده بودند و بر همين اساس بود كه بيش از همه پشتيبان دولت انقلابي در دوران دفاع مقدس بودند كه صادقانه حامي مستضعفان بود و با مخالفان و معاندان دولت كه عمدتاً كانونهاي سرمايهداري و زرپرستي بودند، مخالفت ميكردند، هر چه از پاكبازي اين دانشجويان در جبههها ميگذشت، اين شعار انقلابي كه كاملاً يك شعار ارزشي بود، در داخل كشور بيشتر قوت ميگرفت و حاكميت دولت مستضعفان تثبيتتر ميشد، جاي هيچ ترديد نيست كه بسيجيان از همين مستضعفان برخاسته بودند و دانشجويان شهيد ما نيز چه در تشكلهاي سياسي خويش و چه در ميان جبههها آرزو داشتند كه اين سمتگيري انقلاب، همچنان سالم و دست نخورده باقي بماند و اما راحل(ره)- در همين مقوله بود كه ارزش آفرينان رزمنده بسيجي را در يك كلام معادل مستضعفان و مخالف مرفهاي قلمداد كردهاند. آنجا كه فرمودهاند: «مصلحت زجركشيدهها جبهه رفتهها و شهيد و اسير و مفقود و مجروح دادهها و در يك كلام مصلحت پا برهنهها و گودنشينها و مستضعفين، برمصلحت قاعدين در منازل و مناسك و مرفهين گريزان از جهبه و جهاد و تقوي .... مقدم باشد».
و اين امر مقدس از موضوعات مهم شعري شاعران بوده است؛ آنها كه شاعر ميسرايد:
«به پسرم دروغ نگوييد
نگوييد من به سفر رفتهام
نگوييد من از سفر باز خواهم گشت
نگوييد زيباترين هديهها را برايش به ارمغان خواهم آورد...
...
به پسرم واقعيت در بگوييد
بگذاريد قلب كوچك پسرم
- ترك بردارد
و نفرت هميشهاي
- از ظلم ظالمان
در آن ريشه بدواند...
....
به پسرم دروغ نگوييد
نميخوام رؤياهاي دروغين
چشمان پسرم را ببندد
و جهت آفتاب را از او بگيرد.
تا ظالمان جهان-
باري را كه بر دوش پدرم كشانده بودند
اينك بر شانة پسرم بنشانند
و زنجيري را كه بر پاي پدرم بسته بودند
اينك بر پاي پسرم بنشانند.
و شاعري ديگر ميفرمايد:
طاغوت غلام كمترين كرد مرا آماج گلولههاي كين كرد مرا
اين راز ندانست كه حق روز است سركرده و وارث زمين كرد مرا
4. چهارمين ارزش آفريني دانشجويان شهيد تعميق و گستردگي فرهنگ عاشورايي در دانشگاه بود. اگرچه تصحيح و تعميق فرهنگ عاشورايي پس از انقلاب اسلامي و با رهنمودهاي متفكران انقلابي و حضرت امام (ره) در سطح جامعه صورت گرفته بود، اما شهادت تعداد كثيري دانشجويان قهرمان در جنگ به عشق ياري حسين زمان و با الهام از قيام كربلا بود، دانشگاه بيگانه از فرهنگ عاشورا را يكسره متحول و با ژرفاي نهضت كربلا مأنوس ساخت.
سازيم زخون خويشتن جوهر عشق با خون بنگاريم همه دفتر عشق
ما پيرو مكتب حسينيم و زخون گلرنگ كنيم دامن سنگر عشق
و شاعري ديگر ميسرايد:
هشدار كه يار نااميدي نشوي زنهار كه غرقه در پليدي نشوي
رفتند حسينيان و گلگون كفنان هشدار در اين عرصه يزيدي نشوي
با زمزمه سرود يارب رفتند چون تير شهاب در دل شب رفتند
تا زنده شود رسالت خون حسين با نام شكوهمند زينب رفتند
و از شاعر ديگر ميخوانيم:
خواندي مرا از ياوهها تا خون و آتش اندوه را آميختي با خون و آتش
خون نامة عباسها يك سينه دارم در چشمهايم كرده غوغا خون و آتش
5. پنجمين ارزش آفريني شهيدان دانشجو پيوند هر چه بيشتر دانشگاهيان با مردم و تقويت عزم آنان براي گذر از تمتعات و ايجاد آمادگي براي فداكاري در راه انقلاب وطن بود. يكي از مشكلاتي كه دانشگاهها در تمام جهان سوم و از جمله كشور ما داشتند، فاصله علم با عمل و شعار با اقدام بود كه بحمدالله با وقوع انقلاب اسلامي و رهنمودهاي حضرت امام خميني(ره) – تا حدي اين فاصلهها كم شد. اما تا پيش از پيوند دانشجويان فداكار با جنگ، اين مشكل هنوز محو نشده بود و بتدريج با ورود نخبگان دانشجو در جنگ و بروز فداكاريها و شهادت برخي از آنان، ديگران خود را مغبون راه فداكاري احساس كردند و كمابيش به هر نحو ممكن، وارد صحنه فداكاري براي پايداري انقلاب و دفع تجاوز دشمن به وطن شدند و اين مشكلي بود كه تا پيش از آن، معمولاً نخبگان، فداكاري و جنگ را براي مردم روا ميدانستند و خويش را تافتة جدا بافته ميپنداشتند، اما ايثار و فداكاري شهيدان دانشجو مجدي بود كه خيل عظيم دانشگاهيان را با خود همراه كرد و توان آنان را در خدمت جبهه و جنگ كشانيد.
شوري از سوداي وصل يادشان در سرببين خاري از گلزار نغز عشقشان در پانگر
در صفاي پاكبازان فهم را حيران ببين در وفاي مهر وزران عقل را دروانگر
سينه آن عاكفان خلوت اسرار را از فروغ نور حق، چيون سينه سينانگر
و شاعري ديگر ميفرمايد:
بشتاب برادر دليرم، بشتاب عباس تويي، تازه فراتي درياب
چون بود شهيد عشق در كرب و بلا لب تشنة لبيك، نه لب تشنه آب
يا...
لب تشنهام از سپيده آبم بدهيد جامي ززال آفتابم بدهيد
من پرسش سوزان حسينم، ياران با حنجرة عشق جوابم بدهيد
و...
آنان كه به ما سر سحر را گفتند بر شحنة شب همچو شهاب آشفتند
كردند دگر همسفران را بيدار خود گرچه درون بستر خون خفتند
فهرست منابع و مأخذ:
1. قرآن كريم
2. باقري، ساعد و محمدرضا محمدي نيكو، شعر امروز؛ چاپ اول، تهران: انتشارات الهدي، 1369.
3. حسيني، حسن؛ همصدا با حلق اسماعيل؛ چاپ اول، تهران: انتشارات سازمان تبليغات اسلامي، 1363.
4. خميني، حضرت امام روحا...- س، فرياد برائت. چاپ اول، تهران: انتشارات وزارت ارشاد اسلامي، ذيحجه 1407، مرداد 1366.
5. شاهرخي، محمود و مشفق كاشاني؛ مجموعة شعر جنگ؛ چاپ اول، تهران: اميركبير، 1367.
6. شعر جنگ؛ (مجموعه شعر دربار جنگ) بدون ذكر نام گردآورنده؛ چاپ اول، تهران: وزارت ارشاد اسلامي، 1362.
7. مرداني، نصرالله؛ سمند صاعقه؛ چاپ اول، تهران: انتشارات حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي، 1374.
8. موسوي گرمارودي، علي؛ دستچين؛ چاپ اول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1368.
9. مولوي، جلالالدين محمد؛ غزليات شمس؛ (گزيده محمدرضا شفيعي كدكني)، چاپ اول تهران: انتشارات شركت سهامي كتابهاي جيبي، 1362.
10. مولوي، جلالالدين محمد، مثنوي، جلد سوم، تصحيح نيكلسن؛ چاپ هشتم، تهران: انتشارات مولي، 1370.
11. ناگهانهاي سرخ؛ مجموعه اشعار پنجمين كنگره سراسري شعر دفاع مقدس (دزفول 1374)؛ چاپ اول، تهران: بنياد حفظ آثار و ارزشهاي دفاع مقدس، 1375.
حسينعلي قبادي