مروری بر وصیت‌نامه فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین(ع)

اینجانب خود را لایق وصیت نمى‏ دانم ولى بنابراینکه وصیت بعد از رفتن هرکس راهنماى راه او و بیانگر هدف اوست من هم بر حکم وظیفه چند کلمه مى‏ نویسم.
کد خبر: ۱۲۲۶۳
تاریخ انتشار: ۰۷ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۹:۰۹ - 26February 2014

مروری بر وصیت‌نامه فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین(ع)

خبرگزاری دفاع مقدس: حاج حسین خرازى به سال ۱۳۳۶ در محله "کوى کلم" اصفهان دیده به جهان گشود.

وى متعلق به نسلى بود که به هنگام انجام خدمت نظام وظیفه، براى سرکوب شورشیان "ظفار" به کشور عمان اعزام شد و در سال ۱۳۵۷ نیز به فرمان حضرت امام خمینى از پادگان محل خدمت خود گریخت و به جمع مردم انقلابى پیوست.

حسین خرازى از بدو تشکیل سپاه پاسداران، لباس سبز پاسدارى انقلاب را برتن کرد و از بلواى ضدانقلاب تا زمان شهادتش در خطوط مقدم نبرد با دشمنان انقلاب اسلامى بسر برد.

خرازى گرچه در هنگام شهادتش(در هشتم اسفند۱۳۶۵) رداى فرماندهى لشکر ۱۴ امام حسین(ع) را بر دوش داشت اما به عنوان بسیجى ترین سردار دفاع مقدس شناخته مى شد.

بخش هایى از اولین وصیت نامه این شهید بزرگوار را در ادامه مى خوانیم:

بسم الله الرحمن الرحیم

من عبدالعاصى حسین خرازى، اشهدان لا اله الا الله و اشهدان محمدا عبده و رسوله و اشهدان علیا و اولاده المعصومین حجج الله

گواهى مى دهم که ائمه معصومین گفتارشان بر ما حجت و امتثال امر و اطاعتشان واجب، محبتشان به حکم حق لازم و پیروى آنها موجب نجات و مخالفتشان موجب عذاب و آنها امامان و شفعیان روز جزا هستند.

اینجانب خود را لایق وصیت نمى دانم ولى بنابراینکه وصیت بعد از رفتن هرکس راهنماى راه او و بیانگر هدف اوست من هم بر حکم وظیفه چند کلمه مى نویسم.

شخصى هستم معتقد به انقلاب اسلامى ایران و رهبرى و ولایت حضرت امام خمینى (روحى له الفداه) در عصر غیبت امام زمان(عج).

از مردم مى خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند. راه شهداى ما راه حق است. اول مى خواهم که آنها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا مى خواهم که ادامه دهنده راه آنها باشیم. آنهایى که با بودنشان و زندگیشان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما مىآموختند.

از خانواده شهدا، اسرا و مفقودین مى خواهم که صبر پیشه کنند چرا که دنیا فانیست و ما معتقد به معاد هستیم و انشاءالله انتقام این مظلومین را با مظلوم کربلا یکجا خواهیم گرفت.

از خانواده معلولین و مجروحین مى خواهم که با این عزیزان که براى اسلام رفتند و چنین شدند با صبر و حوصله و خوش اخلاقى برخورد کنند چرا که این عزیزان به خاطر بیمارى و اینکه اکنون دستشان از انجام وظایفشان کوتاه شد احتیاج به مراقبت ومحبت بیشترى دارند. انشاءالله خداوند به شما اجر و صبر عنایت فرماید.

دیگر اینکه فرزندان شهدا را فراموش نکنید آنها پدرانشان را به خاطر اسلام از دست دادهاند. در اسلام در مورد یتیمان سفارش زیادى شده است به خصوص یتیمى که فرزند شهید باشد ناگفته نماند که درست است که در مقابل هرکدام از اینها به شما اجرى داده مى شود ولى فراموش نکنیم که اینها همه به عنوان یک وظیفه است براى ما که مسلمانیم.

از تمام اقشار ملت، اعم از کسبه، اطبا، مهندسین، علما و سپاهیان به عنوان یک فرد از اجتماع که حق بر گردنش هست تشکر مىکنم و عرض مى کنم که هرکدام از شما ممکن است در کار خود کمبودهایى حس کنید و مشکلاتى براى شما باشد. اینجانب خواهشمند است که موقعیت اسلام و انقلاب و کشور را در نظر گرفته و صبر بیشترى کنید و توجه داشته باشید که در مشکلات است که انسانها آزمایش مى شوند.

کارى نکنید که خدا نیاورد آن روزى را که شما در مقابل شهدا و خانواده محترمشان جوابى نداشته باشید که بدهید دیگر از مسئولین محترم و مردم حزب الله مى خواهم که در مقابل آن افرادى که نتوانستند از طریق عقیده مردم را از انقلاب دور و منحرف کنند و الان در کشور دست به مبارزه دیگرى از طریق اشاعه فساد و فحشا و بى حجابى و... زدند در مقابل اینها ایستادگى کنند و با جدیت هرچه تمام تر جلوى این فسادها را بگیرید.

و اما پدر و مادر عزیزم، امیدوارم که مرا حلال کنید و مرا ببخشید چرا که شما با زحمت زیاد ما را بزرگ کردید. با رنج زیاد وسایل راحتى و تحصیل ما را فراهم کردید. به خصوص شما مادرى که درتمام احوال و اوقات مراقب اعمال و رفتار ما بودید.... مادر، حسینت را حلال کن و از تمام دوستان و آشنایان و اقوام براىمن حلالیت بطلب.

از همگى التماس دعا دارم.
حسین خرازى ـ ۱۷بهمن ۱۳۶۴

دومین وصیت نامه حاج حسین خرازى که ۵۰ روز پیش از شهادتش تحریر شده است:

قبلاً چند کلمه اى نوشته بودم فکر کنم تکمیلى چند کلمه دیگر باید بنویسم.

خدایا، غلط کردم، استغفرالله، خدایا امان، امان از تاریکى و تنگى و فشار قبر و سوال منکر و نکیر در روز محشر و قیامت. به فریادم برس. خدایا، من دلشکسته و مضطرم. صاحب پیروزى و موفقیت تو را میدانم و بس، بر تو توکل دارم. خدایا، تا زمان عملیات فاصله زیادى نیست خدایا به قول امام خمینى تو فرمانده کل قوا هستى، خودت رزمندگانت را پیروز گردان و شر صدام و کفار را از سر مسلمین بکن.

خدایا، از مال دنیا چیزى جز بدهکارى و گناه ندارم. خدایا، تو خود توبه مرا قبول کن و از فیض عظماى شهادت بهره مندم ساز. از تو طلب مغفرت و عفو دارم.

از همسر خوب و ایثارگرم کمال تشکر و سپاسگذارى را دارم. انشاءالله که مرا مى بخشى. الحمدلله اگر خداوند فرزندى لطف و کرم فرمود، به سلامتى او را مهدى و زهرا اسم بگذار و از خوراک و طعام حلال و طیب به او بخوران و او را سرباز و طلبه امام زمان بار و تربیت کن که این خود هدیه اى است به پیشگاه خداوند بارى تعالى و کاهشى باشد از عذاب قبر و آخرت و قیامت. مى دانم در امر بیت المال امانتدار خوبى نبودم و زیاده روى کرده باشم. خلاصه برایم رد مظالم و آمرزش بخواهید.

والسلام
خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار
رزمندگان اسلام پیروزشان بگردان
حسین خرازى ـ ۱دی ۱۳۶۵

نظر شما
پربیننده ها