شهيدان قصه پر سوز عشقند

کد خبر: ۱۲۴۴۲۷
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۸۸ - ۰۰:۰۰ - 19August 2009
222
عاشق آن نيست كه بنشيند و از خود لافد
عاشق آنست كه راه شهدا مي پويد


223
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
چه مبارك سحري بود و چه فرخنده شبي
آنشب قدر كه اين تازه براتم دادند

224
بر ما دو سه شاخه ياسمن آوردند
يا جسم تو را سوي وطن آوردند
اي يوسف ما رفتي و بعد از ده سال
بر ما ز تو پاره پيرهن آوردند

225
بر پدافند و هوانيروز ما صد آفرين
كاين چنين مردانه نقش خويش ايفا مي كند
ناوي ما را چو باشد بر خداوند اتكال
ناو دشمن را نگون در قعر دريا مي كند

226
زاهد خلوت نشين دوش به ميخانه شد
از سر پيمان برفت با سر پيمانه شد
شاهد عهد شباب آمده بودش جواب
باز به پيرانه سر عاشق و ديوانه شد
گريه شام و سحر شكر كه ضايع نگشت
قطره باران ما گوهر يكدانه شد
منزل احمد كنون بارگه كبرياست
دل بر دلدار فت جان بر جانانه شد

227
پاسداري بوده ام در راه حق گشتم شهيد
كشته گشتم دست مزدوران "ريگان" پليد
بارالها حرمت آيات قرآن مجيد
روز محشر از كرم بنماي ما را رو سفيد

228
بپرس از شقايق كه چون ميدهد
كه جاي گل از خاك خون ميدمد
به خون شهيدان پيروزگر
كه شمشير بر خون نيابد ظفر
اگر خون بلبل نجوشد به باغ
كجا از گل سرخ گيري سراغ
گل سرخ تو ميكند ياد دوست
كه رنگ گل سرخ از خون اوست
بيا تا مزارش پر از گل كنيم
چنين يادي از خون بلبل كنيم

230
شهيدان قصه پر سوز عشقند
شهيدان شمع عالم سوز عشقند
همه شهد شهادت نوششان باد
هماي فتح در آغوششان باد

231
ياران سر انگشت وفا بر ديده سودند
فرمان رهبر را بجان بيعت نمودند
كِشتند در صحراي دل بذر توكل
بردند سوي اولياء دست توسل

232
در دلش مهر شهادت رسته بود
با حسين خويش پيمان بسته بود
كربلاي ديگري ايجاد كرد
غم سرا در هر مكان بنياد كرد
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار