1048
از خوان خون گذشتند صبح ظفر سواران
پيغام فتح دادندآن سوي جبهه ياران
گلگونه شهيدان ، با خون گل بشويند
تا سرخ تر نمايد رخسار روزگاران
1050
شهيدم من که با نيروي ايمان
به حکم رهبر و فرمان يزدان
دفاع از کشور اسلام نمودم
در اين ره جان خود قربان نمودم
1053
جان را نثار معشوق پروانه سان نمودند
تا شمع محفل عشق گردد بسي فروزان
بشنو از آن شهيدان (فزت و رب الکعبه)
چون از ازل ببستند بالايزال پيمان
1055
شهات، راهشان شد، ره دلخواهشان شد
مناي سرخ سنگر، چو قربانگاهشان شد
1057
اي جوان اي کشته اسلام و دين
خون پاکت ريخته شد در راه قرآن مبين
نام نيکويت علي است و امير
تو شهيد سنگري اي پاسدار دلير
1062
پاسدارم و هرگز نکنم پشت به ميدان
گر سر برود من نروم از سر پيمان
1065
يا رب دلم از غم حسين محزون کن
در سينه ما محبتش افزون کن
جز مهر حسين هر آنچه باشد به دلم
خون ساز و زديده ام بيرون کن
1067
آنانکه غمت بجان خريدند حسين
يکباره دل از جهان بريدند حسين
افسوس که گلگون کفنان ايران
جان داده و کربلا نديدند حسين
1070
از بهر وطن ما ز سرو جان گذشتيم
مادر تو مکن گريه کن مرغ چمنم من
اي ملت ايران شهيد وطنم من
آراسته جوانم که خونين کفنم من
1071
مادر هيچ مکن گريه تو درباره ي من
پيروي از ره حق است ره چاره ي من
حمد ولله که شده رخت شهادت به تنم
نور محض است کنون منزل همواره من
منبع:کتاب آواز پر ملائک