محمدمهدی سیار، شاعری که مطیعی و زمانی با شعرهایش شناخته شدند؛

شعار"مرگ بر آمریکا"ترجمه امروزی زیارت عاشوراست/ روشنفکران برای مردمی شدن باید به مسجد بیایند

این روزها میثم مطیعی و حامد زمانی را کمتر کسی است که نشناسد. یکی مداح و دیگری خواننده اما با این تفاوت که در مقایسه با دیگران در عرصه آرمان ها و اهداف انقلاب آثار ویژه ای از خود به نمایش گذاشته‌اند.
کد خبر: ۱۲۸۷۱
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۹:۴۴ - 03March 2014

شعار

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس به نقل از جهان، "محمدمهدی سیار" شاعر جوان و تحصیلکرده ای است که اگر چه سروده هایش در قالب های متنوعی از جمله عاشقانه، اجتماعی و فلسفی است اما شعرهای آیینی او در ایام محرم الگوی مداحان و سراینده های جوان شده و فضایی متفاوت در عرصه اشعار هیأتی ایجاد کرده است. هر چند اشعارش با اجرای حامد زمانی نیز در حوزه اجتماعی -سیاسی با استقبال رسانه ها و عموم مردم در کوچه و بازار مواجه شده است.

برای گفتگو با وی به «شهرستان ادب» رفتیم. جایی که محفل شعرای انقلابی است. ظاهر آرام او، در کنار احتیاطش در مصاحبه قابل تامل بود، اما در گفتههایش دغدغه نظام و انقلاب موج می زد. زمانی که از او خواستیم درباره جزئیات دیدارش با رهبر معظم انقلاب سخن بگوید، امتناع کرد و دلیلش را این گونه گفت:"شاید من روزی خطایی انجام دادم و نمی خواهم این خطای من منتسب به ایشان شود". هر چند از ما خواست این گفته را هم منتشر نکنیم اما به نظر می رسد الگوگیری از این اخلاق برای آنان که مرامشان پیروی از ولایت است یادآوری مهمی باشد. امیدواریم با این استدلال آقای سیار، از انتشار بی اجازه این مطلب ناراحت نشده باشند. گفتگوی جهان با این شاعر انقلابی را در ادامه می خوانید:
  
محمدمهدی سیار به عنوان یک شاعر چند بعدی که در حوزه های مختلف شعر می گوید  چه تعریفی از هنر انقلاب دارد؟ 

به نظر من در عصر حاضر و در ایران امروز، طبیعی ترین آفرینش هنری که یک هنرمند می تواند داشته باشد و از جان و دل هنرمند برخاسته باشد هنر انقلاب است. یعنی محال است هنرمند واقعی، نسبت خودش را با تاریخ و زمانه خودش نخواهد روشن کند. 

منظور من از هنر طبیعی این است که هنرمند نسبت به آنچه در عالم درون و برون او اتفاق می افتد، واکنش و عکس العمل طبیعی نشان دهد. در انقلاب اتفاق های زیادی صورت گرفته و فضایی ایجاد شده است که هیچ هنرمندی و در هیچ کجای جهان نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت باشد و نسبت خود را با آن مشخص نکند. 

مگر ممکن است صدها هزار نفر در این کشور در ده سال شهید شوند و هنرمند نسبت به آن بی تفاوت باشد

در واقع هنر انقلاب اسلامی، طبیعی ترین شکل هنر در میان جریانهای هنری است؛ بر خلاف تصوری که برخی از رسانه ها و یا برخی آثار هنری به ظاهر منتسب به هنر انقلاب و فاقد محتوا و جنبه هنری، ساخته اند و بر خلاف برخی افراد که پازلهایی ساخته اند و می گویند هنرانقلاب نیاز به سفارش دارد، نیاز به تنفس مصنوعی دارد، نیاز به سفارش از بالا دارد یا نیاز به حرکت دادن هنرمند بر خلاف میلش دارد. 

مگر ممکن است صدها هزار نفر در این کشور در ده سال شهید شوند و هنرمند نسبت به آن بی تفاوت باشد.البته من نمی گویم حتما باید شعر دفاع مقدسی گفت اما معتقدم در لحن هنرمند و پس زمینه اثر او، همه خونهایی که ریخته شده و رنجهایی که قبل و بعد از انقلاب کشیده شده است در آثار هنری باید بروز و ظهور داشته باشد. البته اگر هنرمند خودش را سانسور نکند و دیگران سانسورش نکنند! 

می خواهند مانع شنیده شدن صدای هنرمندان انقلاب شوند

منظور شما از سانسور چیست؟بهتر نیست بحث سانسور را بیشتر باز کنید؟ 

من جواب سئوال شما را دادم.اگر در اثر هنری همه اتفاقات نادیده انگاشته شود و حتی واکنش مثبت یا منفی نداشته باشد، آن اثر "هنر" نیست؛ که علت اصلی چنین رویکردی هم سانسوراست. بعضی وقتها خود هنرمند خودسانسوری می کند اما گاهی دولت،رسانه ها ،فضای ساخته شده توسط رسانه های خارجی،یا مدیریت هنری ما عامل این سانسور است. 

شاید شما اسم این را بدبینی بگذارید اما برخی مواقع واقعا انسان شک میکند که انگار اراده و تعمدی وجود دارد که میخواهد مانع شکل گیری طبیعی ادبیات انقلاب و شنیده شدن صدای هنرمندان انقلاب شود . بسیاری از ساختارها و سازمان های فرهنگی جمهوری اسلامی مانند صدا و سیما،سازمان تبلیغات اسلامی و وزارت ارشاد و... هم عملا خواسته یا ناخواسته به ابزارهای این سانسور گسترده بدل شده اند. در این زمینه مثالی می زنم: 

به نظر شما این شعر "گزینه های روی میز" و یا "مرگ بر آمریکا" که مردم دوستشان داشتند آیا فکر می کنید اگر برای گرفتن مجوزاین اشعار در صدا و سیما یا ارشاد اقدام می شد حتی یک خط آن تصویب می شد؟ 

به حامد زمانی گفته بودند "این دوئل با آمریکاست. ما زیر بار این دوئل نمی رویم!" 

قبول دارم گاهی سلیقه ها حاکم می شود 

اتفاقا سلیقه نیست.یک جور سانسور سیستماتیک است.جالب است یکی از اعضای رده بالای شوراهای موسیقی صدا و سیما به من گفت تو خودت را فدا کردی! با این کارها،دیگر به تو اجازه کار نمی دهند.دیگر صدا و سیما به تو کار نخواهد سپرد؛ و خیلی ها به تو کار سفارش نخواهند داد. 

جالبتر آن است که ماجرای ساخته شدن "گزینه های روی میز" را بدانید.اول از خود صدا و سیما به حامد زمانی گفته بودند برای دهه فجر کاری متفاوت می خواهند.من این شعر را سرودم و به آقای زمانی دادم. وقتی این شعر را برد و پیشنهاد داد گفته بودند "این دوئل با آمریکاست. ما زیر بار این دوئل نمی رویم!" حالا شما اسم این را بگذارید ترس،من اسمش را میگذارم سانسور. 

این واقعیتی است که سالهاست بر ذهن و فکر مدیران فرهنگی کشور حاکم بوده است و به طور ناخودآگاه بسیاری از تولیدات که باید اتفاق می افتاد و طبیعی ترین تولید هنری کشور و انقلاب بود سانسور شد؛ کما اینکه این شعر بنده هم همانطور که پیش بینی می شد رد شد. 

ما این خط را با کمک دفتر موسیقی در افتتاحیه عمار شکستیم

در آن زمان به آقای زمانی گفتم "خودمان این را میسازیم وقتی ساختیم مجبورند پخش کنند.وقتی روی اینترنت بگذاری این خط شکسته می شود و صدا و سیما مجبور است پخش کند." 

ما این خط را با کمک دفتر موسیقی در افتتاحیه عمار شکستیم.که البته این جشنواره توانسته بود پس از ۲-۳ سال با دعوا و اوقات تلخی بخشی از آنتن را بگیرد. این کار درمراسم افتتاحیه توسط آقای زمانی اجرا شد و سیما هم پخش کرد و بعد به خاطر استقبال مردم بارها پخش شد و آقایان هم دیدند که آسمان به زمین نیامد. 
 

نظر شما
پربیننده ها