تحصيلات ابتدائي و راهنمايي را با موفقيت طي كرد و وارد « هنرستان صنعتي وحدت » تبريز شد. او در آن سالهاي خوف و خطر كه سياهي ، سايه در همه جا گسترانيده بود و گزمه هاي وحشت طاغوت در كوي و برزن بر طبل خفقان مي نواختند ، همگام با مردم د رمبارزات عليه رژيم ستم شاهي شركت نمود.
در « مسجد حاجي اسد كوچه باغ » فعاليت هاي مذهبي و انقلابي خود را تداوم بخشيد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي در انجمن اسلامي دانش آموزان به فعاليتش ادامه داد و در حمايت از دستاوردهاي انقلاب اسلامي لحظه اي غفلت و سستي نکرد.
سال 1359 به عضويت رسمي سپاه در آمد و در زمستان همان سال در دوره دهم آموزش سپاه در پادگان سيد الشهداء ( خاصبان ) تبريز شركت نمود و در حين دوره آموزشي و به عنوان يكي از نفرات ممتاز دوره شناخته شد. پس از ارزيابي مربيان و مسئولين پادگان به دليل داشتن نظم و ايمان و اخلاص و پشتكار و نيز وضعيت جسماني مناسب جهت گذراندن آموزش دوره مربيگري به پادگان امام علي (ع) تهران اعزام شد. بعد از دو ماه آموزش در رسته مخابرات رتبه عالي را به دست آورد و به همراه جمعي ديگر از برادران به منطقه شوش اعزام و بعد هم به دشت عباس رفت تا به نبرد با نيروهاي متجاوز عراقي بپردازد.
در اوائل فروردين ماه 1360 به تبريز بازگشت و در « پادگان سيد الشهدا (ع) » به عنوان مربی مخابرات مشغول تدريس شد . آموزشهاي « شهيد ضياء » در امورات نظامي بسيار موثر واقع شد و تحسين مسؤولين پادگان را بر انگيخت . او ضمن اينكه مسؤول مخابرات بود همواره در رزمهاي شبانه و آمادگيهاي رزمي شركت مي جست و در اثر اين همه كوشش و جديت به عنوان يكي از مربيان نمونه و با تجربه تاكتيك و سلاح انتخاب گرديد تا در سنگر تدريس تاكتيك نيز خدمات ارزنده خود را استمرار بخشد. بعد از اتمام دوره سيزدهم , این پادگان او به سوسنگرد عزيمت كرد. در منطقه سوسنگرد پس از نبردي سخت با مزدوران عراقي از ناحيه پا مجروح شد و به آموزش نظامي تبريز بازگشت. از آنجائي كه عشق و علاقه شديدي به جبهه داشت بيش ا زچند ماه نتوانست دوري از جبهه را تحمل كند و در سال 1362 دوباره به ديار عاشقان سفر نمود و در آموزش نظامي لشگر عاشورا مشغول آموزش برادران رزمنده شد. سعي و تلاش شبانه روزي خود را در جهت سر و سامان بخشيدن به امورات نظامي آغاز كرد و در اندك مدتي توانست به كمك رهنمودهاي « سردار شهيد مهدي باكري » تحولات اساسي در سطوح مختلف آموزش به وجود آورد و به كادر سازي لشگر در دوره هاي دسته ، گروهان ، گردان ، خدمات قابل توجهي ارائه دهد . به همت شهيد ضياء براي اولين بار « اردوگاه آموزشي ابوذر » تشكيل شد و مدتي بعد از طرف مسئولين لشگر او به عنوان « معاون آموزش نظامي و مسئول اردوگاه » معرفي شد. با حضور حدود هشتاد نفر از كادر كليدي و شاخص لشگر اولين دوره فرماندهي گردان به كمك شايان توجه شهيد ضياء در اردوگاه ابوذر واقع در گيلان غرب تشكيل يافت و ثمرات پربار آن در عمليتهاي بعدي آشكار گرديد.
شهيد ضياء به كمك ديگرهمرزمان كيفيت آموزش را در لشگر ارتقاء دادند و توانستند تلفات را در امر آموزش به حداقل برسانند.
آنها با برنامه ريزيهاي دقيق توانستند در اين كلاسها ، دوره هاي فرماندهي را با حضور سرداران بزرگ اسلام همچون « شهيد مهدي باكري، شهيد حميد باكري، شهيد مرتضي باغچيان و برادر مصطفي مولوي » برگزار نمايند كه اين امر باعث شد كادر لشگر عاشورا يكي از كادرهاي نمونه در سطح سپاه باشد.
د راثر اين رشادتها و لياقتها كه شهيد ضياء از خود بروز داد به عنوان « مسئول آموزش نظامي لشكر عاشورا » تعيين و منصوب گرديد. او در اين سمت نيز در هواي گرم جنوب و سرد غرب به آموزش كادر و نيروهاي لشگر ادامه داد و هميشه اصرار داشت كه آموزش نظامي بسيجيان و پاسداران بايستي در حدّ اعلا باشد تا در هنگام رزم بتوانند بر دشمن زبون غالب آيند.
در طول چند سالي كه د ر جبهه داشت از نزديك شاهد شهادت و فراق ياران و عزيزترين همرزمان خود بود و همواره درتب و تاب اين فراق مي سوخت و خود را مستحقّ اين هجران جانسوز نمي ديد ؛به ويژه در شبهاي عمليات بي قراري او به اوج مي رسيد و دليرانه با قبول ماموريتهاي حساس به استقبال شهادت مي رفت. با شروع عمليات والفجر هشت , شعله عشقي كه در نهاد او بر افروخته شده بود شعله ور تر شد و نور يقين ، غبار ترديد را از وجود او زدود .
پس از دو ركعت نماز عشق ، در منطقه عملياتي فاو با خون خود بذر عشق را در نگار خانه آفرينش رنگين ساخت. و بار امانتي را كه در حوصله آسمان نبود و كوهها از قبول آن سرباز مي زدند بر دوش كشيد . و لذت جراحات عاشقي را بر جان خريد و نشان داد كه راه عشق دشوارتر از آن است كه هر موجودي بتواند آن را طي كند.
در دومين روز عمليات پيروزمندانه والفجر هشت خلعت زيباي سعادت را بر قامت رعناي خويش برازنده ديد و سپس پاي به عرصه پيكار نهاد و پس از نبردي دليرانه در اثر اصابت تركش خمپاره در قرارگاه امن الهي منزل گزيد.
پرونده شهید در بنیاد شهید و امور ایثارگران تبریز و مصاحبه با خانواده و دوستان شهید