وصیت نامه شهید محمد سبزی مسجد

کد خبر: ۱۲۹۳۳۵
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردين ۱۳۹۰ - ۱۲:۱۵ - 16April 2011
خدایا به میدان مبارزه آمده ام با دشمنانی که دولتهای بزرگ پشتیبانشان بودند پنجه در افکندم در حالیکه از ضعف های خود آگاهی داشتم،امّا به اسلحه شهادت مجهز شدم و با قدرت و ایمان و عشق به میدان آمدم.
خدایا من دلسوخته ام ،از دنیا وارسته ام و از همه چیز خود دست شسته ام و دیگر از کسی بیمی ندارم و دلیلی ندارم که تسلیم ظلم و کفر شوم.من می سوزم تا راه حق را روشن کنم.
خدایا؛خسته و دل
شکسته ام،مظلوم از ظلم تاریخ و پژمرده از جهل اجتماع و ناتوان در مقابل طوفان حوادث،ای بزرگ با اتّکا به ایمان به تو و با توکّل و رضای کامل به فرمان تقدیرت و به خاطر رسالت بزرگی که بر دوش ما گذاشته ای و بیاد علی، بی همتایی انسانیت و براه حسین،بزرگ شهید عالم خلقت من گستاخانه می عاشقانه در دریای مرگ شنا میکنم و در طوفانهای حوادث غرق می شوم و با اژدهای مرگ پنجه در افکنم و با شمشیر شهادت سینه ظلم و کفر را می درم.
خدایا تو را شکر می کنم که راه شهادت را به من گشودی دریچه ای پر افتخار از این دنیای خالی به سوی آسمانها باز کردی و لذّت بخش ترین امید حیاتم را در اختیارم گذاشتی،خدایا همه روزه به دریای مرگ فرو می روم در دریایی از خوف و وحشت غوطه می خورم و چه انتظار بی جایی دارم...مگر محمّد ظاهراً پیروز شد؟با آن رسالت خدایی مگر حسین سرور شهیدان بهترین میوة باغ رسالت و امامت اینچنین مظلومانه به خاک و خون غلطید،زیرا شخصیّت پاک و انسانی حسین بر یزید غیر قابل هضم بود امّا می توان انتظار داشت که ما پیروز شویم وهمای پیروزی بر ما سایه افکند و دیو ظلم و کفر به زانو در آید و عدل و عدالت براجتماعی عالم امروز دامن بگسترد و پرچم پر افتخار علی،که با خون پاک حسین،بهشتی،چمران،کلاهدوز،باقری،باکری،یاغچیان،زین الدین،مشهدی عبادی و آذری رنگین شده است بر فراز تاریخ به اهتراز در آید؟
هیهات!هیهات!ما پیش می تازیم تا عروس شهادت را در آغوش بگیریم نه به امید آنکه پیروز شویم
،ای خدای بزرگ چرا اینقدر عاشق حسین هستم نه تنها من بلکه تمامی هم رزمان راه حق و نور پاسداران،پاسدار این که خون و جان و مال و عیال و تمامی مسائل مادی برایشان مهم نیست بسیجیانی که بدون آرم عاشقانه شهید می شوند آفرین بر شما،اکبر ها،قاسم ها،و ننگ بر کسی باد که نزدیک 4 سال از جنگ می گذرد ولی جبهه را ندیده اند حساب شهداء با آنها و حساب مجروحین و مفقودین و اسراء با آنها و حساب مادران شهداء با آنها و حساب حسین و حسینیان و خدای بزرگ در روز قیامت مشخصات چه خواهد شد،این را باید همه بداند که بهشت را به بهاء می دهند نه به بهانه.
ظاهراًسنگ انقلاب را به سینه زدن ولی عمل نکردن و ظاهر سازی کردن مهم نیست و اینکه برای این انقلاب خون را باید داد.
ریشه درختان این مرزو بوم را باید با خون آبیاری کرد باید جان داد و باید فدای این امام وانقلاب شد باید عملاًبه امر امام لبیک گفت.
«یا ایها الذین امنو لم تقولون ما لا تفعلون»
برای مردم چیزی را نگویم که عمل نمی کنم،قرآن در این آیه می فرماید چرا آنی را می گویی که عمل نمی کنی.
ای جوانان سعی کنید در جوانی گناه نکنید و الا در پیری چیزی نمی توانید انجام دهید سعی کنید که جوانیتان مثل آن جوانی باشد که در شب عروسی به حضور پیامبر رسید و در خواست اجازه به میدان شد و رفت و شهید شد.توبه کنید گناهان خودتان را پاک نمائید تا بلکه در روز قیامت جوابی برای خدا داشته باشید در همه حال به فکر خدا باشید نه مثل این باشید؛
وقـت محنت گشتـه است الله گـو
چون که محنت رفت گوید راه کو
وقت خودتان را در مساجد و پایگاهها صرف نمائید و از دروغ گویی دوری نمائید برادران رزمنده و مردم حزب الله از غیبت و افتراء گفتن خودداری کنید و از همة مردم انتظار دارم که در دانشگاه جبهه ثبت نام نمایند و بسوی جبهه ها بشتابند که دشمنان اسلام نفسهای آخر خود را می کشند محکم و مستحکم باشید و سلاح بدست بگیرید و راه شهداء را ادامه دهید که بهشت زیر سایه شمشیر است و جهاد دری است از درهای بهشت و ای عزیزان از خدا غافل نباشید که شیطان در همه حال در کمین است و با ذرّه ای غفلت به کمین می افتید دنیا زود گذر است و ما مسافریم و باید به خانة خودمان بر گردیم.
در آخر از دوستان و آشنایان می خواهم که مرا حلال کنید و از بدیهای ما بگذرید آرزو داشتم که قبل از مردن امام را زیارت نمایم ولی لیاقت آن را نداشتم و آرزو دارم حتّّی جسدم در بیابانها بماند و آنقدر در زیر آفتاب سوزان بمانم که تا بتوانم اولاً راه حسینعزیز را بپیمایم و دوم گناهانم پاک شود.
خداحافظ امام عزیز و روحانیّت مبارز و حجت الاسلام خامنه ای و حجت الاسلام رفسنجانی.
برای پدر و خانواده ام وصیتنامه شخصی دارم و در ضمن از برادران( حسن قهرمانی) و (معازمی) طلب حلالیت و گذشت و بخشش می نمایم.
خدایا،خدایا،تا انقلاب مهدی،حتی کنار مهدی(عج)خمینی را نگهدار والاسلام 15/9/1363 دزفول

«مخصوص خانواده ام»
پدر و مادر و برادر بزرگم و برادران و خواهران عزیز چند مطلب مخصوص مهم برای شما دارم خانواده عزیز این را می دانم که از اوّل زندگانی برایتان فرزند و برادر خوبی نبودم،نتوانستم در مقابل زحمتهای بیکران پدر عزیز و مادر مهربانم باشم.
پدر جان هر وقت خواستی مرا یاد کنی دشت کربلا و امام حسین، آنکه تمام یاران خود را از دست می دهد فرزندان،برادران و اصحاب نزدیک خود را فدای اسلام می کند و دست به سوی خدا می کند و می گوید بار الها رضم بقضائک.پدر جان ما از سوی خدا آمدیم و باید به سوی آن نیز برگردیم.
مادر جان من از تو شرمنده و رو سیاهم و از تو می خواهم مثل لیلا باشید و اگر خبر شهادت مرا به شما دادند هیچ ناراحت نباشی و حتّی خوشحال شوید مثل زینب مشت خود را گره کن محکم در مقابل دشمنان اسلام.
به جان امام عزیز دعا کنید مادر جان سعی کن در شهادت گریه نکنی تا یک لحظه هم که شده دشمنان اسلام شاد باشند.برادر جان از تو می خواهم که همیشه از پدر و مادرمان حفاظت کنید و هر چه قدرمی توانی در سپاه بمان که تنها ارگانی است که می تواند ما را پاک نماید و اسماعیل و مهدی را طوری تربیت کن که سربازان اسلام باشند رضا جان تو هم هرچه قدر توانستی درس بخوان تا بتوانی برای اسلام خدمت نمایی خواهر و زن داداش از شما می خواهم که در مقابل دشمنان اسلام مقاومت کنید.
در آخر از تمامی دوستان،آشنایان حلالیّت می خواهم که اگر بدی دیده اند مرا حلال نمایند پدر جان حساب آنهایی که با اسلام دشمن هستند و آنهایی که دوستان بدتر از دشمن هستند در روز قیامت مشخص خواهد شد .
همیشه امام را دعا کنید و رزمندگان اسلام را نیز دعا کنید و مادر جان شاد باشید و شکر کنید من در جایی دیگر نمردم این یک افتخار برای تو که در آن دنیا با حضرت فاطمه(س) محشور خواهید شد.

فرزند شما محمّد سبزی 11/11/1362

 

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار