ایشان را به سخت ترین و خطرناکترین معبر فرستادند که باید به عقبه دشمن نفوذ می کرد و چند روز در آنجا می ماند . الحمدا... با موفقیت مأموریت را انجام داده بودند که مورد تشویق و تقدیر مسئول اطلاعات و آقا مهدی(شهیدمهدی باکری فرمانده وقت لشکر عاشورا) قرار گرفتند.
در عملیات والفجر 4 گروه ایشان می بایست در مرحلۀ دوم عملیات شرکت می کردند .نیروها از این مطلب خیلی ناراحت بودند و بی تابی می کردند امّا شهید فرقانی مانند کوه ثابت قدم و استوار در مقابل همه اعتراضات برادران ایستاد و به نیروها فرمود:" تکلیف همین است برادران انشا ا... در مراحل بعدی باید انجام وظیفه نمایند."
در حین عملیات مرتفع ترین قله منطقه پنجوین مشهور به کله قندی توسط خود شهید فرقانی شناسایی و تصرف شد که به محاصره افتاده بودند و مجروح نیزشده بودند ولی قله را رها نکرده بودند.در عملیات بدر شهید فرقانی یکی از مسئولین محور شناسایی لشکر بودند.
شناسائی طولانی ترین , سخت ترین و حساس ترین محور لشکر به شهید فرقانی و نیروهای ایشان محول گردیده بود که ایشان با علاقه خاص و رضایت کامل مأموریت را پذیرفته بودند و عشق می ورزید که مشکلترین معابر به ایشان واگذار شود .
در ادامۀ مأموریت بهترین شناسائی را در شب و روز قبل از عملیات بدر انجام داده بودند ,بدون اینکه دشمن کوچکترین اطلاعی از نفوذهای او ونیروهایش به عمق مواضع خود برده باشد.
اتفاق می افتاد که ایشان با دو تا بلم 2و 3 روز در هور و آبراه ها می ماندند ,منطقه دشمن را کاملاً بررسی می کردند و با هر اتفاق پیش بینی نشده با نهایت احتیاط و صبر و طمأنینه برخورد می کردند و هیچ وقت دستپاچه نمی شدند.
در عملیات نیز از بهترین کسانی بودند که نیروهای گردان را با حداقل تلفات به عمق دشمن هدایت کرده بودند.
شهید منصور فرقانی هم نیروی باهوش ومدبّر شناسائی بودند,هم استاد دلسوز و قوی برای سایر نیروها و آنچه که تجربه می کردند به نیروهای تازه وارد انتقال می دادند . در عملیات بیت المقدس 2 با اینکه فرمانده وقت لشکر سردار شریعتی برای حفظ جان و امید برای آینده اطلاعات سعی می کردند که ایشان در عقبه منطقه حضور داشته باشند ولی شهید فرقانی اصلاً نمی توانستند تحمل کنند و با هر فرصتی که پیش می آمد به خط مقدم تشریف می آوردند.
بالاخره برادر شریعتی راضی شدند که شهید فرقانی نیروهایی را برای مقابله با پاتک عراقیها به ارتفاع اولاغلو در منطقه ماووت ببرند؛ چنانکه همرزمان می گفتند هنگامیکه نیروها را به ارتفاع اولاغلو می بردند دشمن در حال پاتک و سرازیر شدن به طرف نیروهای خودی بوده است . شهید فرقانی با تکیه کلام همیشگی "یا علی شیره" با نیروهای گردان و جلوتر از همه نیروها خودش با نارنجک و کلاش جلو پیشروی نیروهای عراقی را سد کرده و پس می زند و در حین پیشروی ناگهان یکی از بعثی ها از سنگر بلند شده و او را به رگبار می بندد .
سید منصور فرقانی به خیل شهیدان جنگ تحمیلی می پیوندد و با شهادت مظلومانه خویش حقانیت خود را به اثبات می رساند .