اینجا میدانگاه نبرد بدر است

کد خبر: ۱۲۹۵۵۵
تاریخ انتشار: ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۱۱:۳۹ - 15May 2011

امروز ، روز حماسه ای دیگر است . قرار است خوفی در دل دشمنان خدا ایجاد شود تا آنان جرات هیچگونه جسارتی را به خود ندهند . پیامبر فرمان می دهند، که بر سر هر چادر، آتش روشن کنند .چادر در چادر، نور در نور ، و اینک دشمن که به چادرهای رسالت می نگرد ، آنها را بسیار می بیند . بسیار ، بسیار. سخت بیمناک می شود . چگونه با این همه درگیر خواهم شد . شکست ما حتمی است . پس، فرار بسیار پسندیده تر از جنگ است .
عملیات والفجر یک . در این محور کار بسیار سخت بود . اما لشکر عاشورا موفق شد . این منطقه را زیر آتش دشمن قرار داشت . قرار بود، لشکر خط را پس از شکستن و استقرار نیروهای خودی حفظ کند ، تا آتش دشمن متوقف شود و بعد خط را به ارتش تحویل دهد . گردانها ، نیروهای زیادی را از دست داده بودند . اما خط شکسته شده و وعده خدا هم همین بود . اما برای حفظ خط ، نیرو لازم بود . خدایا چه باید کرد ؟ آقا مهدی خیلی ناراحت بود .
ناگهان گویی فجر دیگری شد . اگر آنجا بودی می دیدی که آقا مرتضی از نفربر خارج شد و با سرعت سوار موتور شد و به سرعت به سوی خط رفت . اگر آنجا بودی می دیدی که آقا مرتضی چنان سریع خود را به خط رساند که باور کردنی نبود .
وقتی آقا مرتضی به خط رسید ، فهمید هیچ نیرویی در آنجا نمانده است . تیرباری برداشت و آن را به طرف عراقیها نشانه رفت و شروع کرد به شلیک کردن . گلوله های تیر بار که تمام شد ، آرپی جی را برداشت و بعد کلاش را . چند نارنجک پرتاب کرد . گاه از این گوشه خط شلیک می کرد و می دوید آن سو و آرپی جی می زد و بعد کمی آن طرف تر، تیر بار را آتش می کرد . از گوشه ای دیگر نارنجک پرتاب می کرد و از گوشه ای دیگر گلوله ای دیگر .
آنقدر سریع می دوید که او را در تمام خط می توانستی ببینی . قطعی در آتش نبود . شلیک مداوم . عراقیها پاتک می زدند و او به تنهایی حدود 4 ساعت در خط ماند . گلوله پشت گلوله و هر گلوله از گوشه ای و از سویی و اینک دشمن نظاره گر است .
آخر این همه آتش از کجاست . مگر چند گردان از نیروهای آنها سالم هستند که چنین آتش دارند !
آری. اینجا نه چند گردان ، بلکه یک لشکر بیدار است . اینجا یک ملت در کمین دشمن خود خفته است تا اگر دست از پا خطا کند ، انتقام گیرد . اینجا تمامی سرداران خفته در خاک بیدارند و گلوله ای به سوی تو پرتاب می کنند . اینجا ملائک نیز به یاری آمده اند . اینجا پرندگان نیز به کمک می آیند . این سجیل است که بر سرت سرازیر است .
آری اینجا میدانگاه نبرد بدر است . بعد از 1400 سال باز خداوند می آفریند . مدام می آفریند و تو می دانی ،که تک تک گلوله ها چه خوفی در دل دشمن ایجاد می کنند . اینجا هر چادر ، هزار چادر انگاشته می شود و اینجا هر گلوله ، هزار گلوله و بالاتر از آنها هر مرد ، هزار مرد است .

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار