دیدار اهالی رسانه با خانواده شهید سید طاهره هاشمی؛

رسالت شهید طاهره هاشمی او را پس از سالها به این زمانه کشانده است

چندی پیش هنگامی که به زیارت مزار شهید طاهره رفته بودم، به او گفتم: تو بعد از 32 سال ظهور کردی و زنده شدی. حتما رسالتی داری و این رسالت تو را به این زمانه کشانده است.
کد خبر: ۱۳۷۶
تاریخ انتشار: ۰۱ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۵:۱۷ - 23July 2013

رسالت شهید طاهره هاشمی او را پس از سالها به این زمانه کشانده است

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، امیر سرتیپ سید حسام هاشمی، برادر شهید سیده طاهره هاشمی، در دیدار اهالی رسانه با خانواده شهدای برجسته کشور که پیش از ظهر امروز برگزار شد، گفت: پدرم فردی اهل مطالعه، مذهبی و ذاکر امام حسین بود که در سال 1339 و پس از مهاجرت ما به شهر آمل، فعالیت های خود را با حضور در هیئت ها ادامه داد. او صوت زیبایی داشت و قرائت قرآن او تحسین همگان را برمی انگیخت. ماهیت خانواده ما یک خانواده روستایی با اصالت بود که به تربیت دینی فرزندان اهتمام ویژه ای می ورزیدند و مخصوصا پدر تاکید ویژه ای به مسائل مذهبی و آموزش قرآن داشت.

وی ادامه داد: طاهره نیز در چنین محیطی رشد کرد. قبل از انقلاب او در حالی که 10 سال بیشتر نداشت همراه با بقیه اعضای خانواده در راهپیمایی ها شرکت می کرد و وجود مذهبی او بدین گونه شکل می گرفت.

برادر شهید هاشمی با اشاره به دوران نوجوانی طاهره گفت: او هنگامی که در مقطع راهنمایی تحصیل می کرد دانش آموز شاخصی بود که هم خوب سخن می گفت و هم خوب قرآن می خواند. او استعدادهای ذاتی فراوانی داشت، خطاطی و نقاشی او در سطح خوبی بود و در طراحی نیز سررشته داشت، همزمان در روزنامه دیواری مدرسه نیز فعالیت می کرد. او یک بسیجی به تمام معنا و مقلد امام خمینی بود که عقاید او در نقاشی ها، طرح ها و نوشته های او هویداست.

وی بیان کرد: ما در جنگ شهدای زیادی داشتیم که با مطالعه در احوال آنها متوجه می شویم، برخی در طول چند روز یا چند ماه متحول شدند و بعد هم به فیض شهادت نائل آمدند؛ اما طاهره کسی بود که تمام لحظات زندگیش گویای رشد و نبوغ او بود.

هاشمی با اشاره به اینکه ما هیچگاه قصد نداشتیم او را مطرح کنیم، گفت: چندی پیش هنگامی که به زیارت مزار طاهره رفته بودم، به او گفتم: تو بعد از 32 سال ظهور کردی و زنده شدی. حتما رسالتی داری و این رسالت تو را به این زمانه کشانده است.

وی ادامه داد: بعد از این قضایا، هنگامی که دست نوشته های شهید را مرور کردیم یا صحبت های او را از دیگران شنیدیم متوجه شدیم که وی در شرایط کنونی جامعه می تواند الگوی خوبی برای نسل جوان باشد.

هاشمی با اشاره به روز شهادت خواهرش گفت: روز هفتم بهمن ماه قرار بود عروسی یکی از خواهرانم باشد و ما نیز طبق برنامه باید روز ششم بهمن ماه به آمل می رفتیم. خانواده داماد اهل همدان بودند و قرار بود به سمت آمل حرکت کنند که به آنها اطلاع دادند جاده آمل بسته است. صبح روزی که قرار بود حرکت کنیم به ما نیز خبر دادند که در آمل درگیری است و نیایید، چون ضدانقلاب شهر را شلوغ کرده اند.

وی ادامه داد: تا حدود ظهر ارتباط تلفنی داشتیم و لحظه به لحظه گزارش می گرفتیم. ظهر حدود ساعت 11 از جاده فیروزکوه به آمل حرکت کردیم. وارد آمل که شدیم چهره شهر برای من یک چهره بسیار تعجب برانگیز بود، اصلا انتظار نداشتم چهره شهر را به صورت نظامی و جنگی ببینم. در تمام کوچه ها نیز سنگر درست کرده بودند.

هاشمی در ادامه خاطرات شهادت خواهرش گفت: خانه پدری ما در منتهی الیه شهر آمل بود و تمام فامیل در خانه ما جمع شده بودند. آن شب تا آخر شب مردم از جریاناتی که در شهر آمل به وقوع پیوسته بود صحبت می کردند. طاهره آن شب در جمع خانواده نبود و ما فکر می کردیم او به خانه یکی از دوستانش رفته است. فردا صبح متوجه شدیم که آنجا نبوده و لذا برای اطلاع از وضعیت او به سپاه رفتم. در آنجا به من گفتند که ما چند شهید داریم که تعدادی را به بابل و تعدادی را به بیمارستان هلال احمر برده اند. هنگامی که برای شناسایی مراجعه کردم اولین شهیدی را که دیدم، طاهره بود. تیری به گلو و تیری هم به نزدیکی قلبش اصابت کرده بود.

وی با بیان حال و هوای آن روز خانواده هاشمی بیان کرد: آن روز فضای خانه، فضای عروسی بود و همه مشغول تدارک مراسم بودند. شب نیز قرار بود بعد از ولیمه، عروس را ببرند. اما با شنیدن خبر شهادت طاهره، تمام تدارکات عروسی به تدارکات عزاداری تبدیل شد.

همچنین در این دیدار، دو تن از خواهران شهید به بیان خاطراتی از وی پرداختند.

یادآور می شود؛ شهید سیده طاهره هاشمی در سال 1360، هنگامی که 14 سال بیشتر نداشت، در مبارزه با منافقین در شهر آمل به شهادت رسید.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار