به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت بانوی دو عالم زهرای مرضیه(س) گفتوگویی را با دکتر محمدحسین رجبی دوانی، مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام، پیرامون برخی ابعاد شخصیتی آن حضرت و شرایط زنان در جامعه امروز کشورمان و جوامع اسلامی انجام دادهایم که در ادامه آمده است.
- جایگاه زنان در زمان حیات پیامبر(ص) و دوران پس از رحلت ایشان چگونه بود؟
پیامبر اسلام(ص) به زن شخصیت والایی داد و آن را از حقارت و جایگاه پستی که در دوران جاهلیت داشت بیرون آورد و موقعیتی برتر بخشید. وجود مقدس پیامبر (ص) گذشته از مسئولیتها و وظایفی که خاص مردان بود، زنان را همگام و همشأن مردان قرار داد. ما در تعالیم پیامبر(ص) و عرصههای مختلف سیاسی- اجتماعی دیدیم که آن حضرت فرقی بین زن و مرد در خیلی از مسایل قایل نبود. همان طور که مردان باید با ایشان بیعت می کردند، زنان هم بیعت داشتند و در قبال جامعه مسئول بودند. حتی وقتی که پیامبر(ص) حضرت علی (ع) را در غدیر خم به عنوان جانشین خود تعیین کرد، همان گونه که از مردان برای ایشان بیعت گرفت از زنان هم برایشان بیعت گرفت. زیرا بیعت یک تعهد سیاسی برای فرد ایجاد میکند؛ تعهدی که در عالم اسلام عبادی هم هست. علاوه بر این هر گاه پیغمبر(ص) به جهاد علیه کفار میرفت، برخی از بانوان خودشان را هم در کنار سایر بانوان میبرد تا به عنوان امدادگر و آبرسان به رزمندگان، در عرصه جهاد حضور داشته باشند. حتی در برخی از موارد که مردان صحنه نبرد را ترک میکردند، همان زنها سلاح در دست میگرفتند و میجنگیدند، ولی بعد از رحلت پیغمبر(ص) وضعیت زنان مثل سابق نیست. البته انتظاری هم نمیتوان داشت؛ چون وقتی با سرور دو عالم به آن صورت وقیحانه و وحشیانه برخورد شد و آن حضرت را از حضور در عرصه سیاسی و اجتماعی دور کردند، تکلیف سایر زنان معلوم است. به عبارت دیگر وقتی با ایشان آن گونه برخورد کردند، بقیه زنان را هم از صحنههای سیاسی و اجتماعی خارج کردند. بنابراین بعد از پیامبر(ص) دیگر بحث حضور زنان در عرصههای گذشته را ندارید. در بیعت خلیفههای اول تا سوم با بیعت زنان مواجه نمیشوید، حال آن که در زمان پیامبر(ص) موضوعیت داشت. لذا متأسفانه آن شأن و جایگاهی که پیامبر(ص) برای زنان تعیین کرده بود، بعد از رحلتشان به شدت مخدوش شد و آن ارزش و قرب شکست.
- چه حوادثی رخ داد که باعث شد حضرت زهرا(س) در بخشی از خطبه فدکیه به دو موضوع امر به معروف و نهی از منکر و گرفتار شدن جامعه اسلامی در فتنه هم اشاره کنند؟
در خطبه فدکیه حضرت زهرا صرفاً به این دو موضوع اشاره نمیکنند، بلکه در این خطبه موارد متعددی از معارف دیده میشود که حضرت بیان میدارند. به عنوان مثال در فرازهای آغازین خطبه بعد از وصف صفات الهی و جایگاه توحید، فلسفه نبوت را بیان کرده و سپس بر لزوم نبوت و جایگاه عظیمالشأن پیامبر اسلام(ص) در هدایت جامعه اشاره کرده و بعد برخی از احکام اسلام که تعدادی از فروع دین، واجبات و سفارشات باشد را بیان میکنند. به همین جهت در کنار نماز، روزه و حج، امر به معروف و نهی از منکر را هم یاد کرده و فلسفه هر کدام را بیان میدارند. از جمله درباره امر به معروف و نهی از منکر میفرماید که خدا آن را برای مصالح عامه و عمومی جامعه تشریح کرد. اما در ارتباط با فتنه، حضرت خطابشان به غاصبان خلافت است. زیرا غاصبان خلافت علت اقدامشان در سقیفه و گرفتن خلافت را ترس از افتادن جامعه اسلامی به سبب اختلاف در تعیین جانشین پیغمبر(ص)در فتنه تلقی میکردند. به همین خاطر برای جلوگیری از دچار شدن جامعه به فتنه، خلافت را در دست گرفتند. اما حضرت میفرمایند که شما با غاصب خلافت فتنهای را که از آن میترسیدید، آن را پدید آوردید و در فتنه فرو رفتید. بعد در ادامه اضافه میکنند که شما بودید که آتش فتنه را بر افروختید و شعله آن را فروزان کردید. مگر شما تکلیفی یا مسئولیتی از جانب شارع یا پیغمبر(ص) داشتید که اگر احساس کردید فتنهای پیش آمده باید خودسرانه اقدام به گرفتن قدرت کنید. در واقع حضرت میخواهد بیان کند که اگر شما درد دین داشتید باید به تعلیم، سفارش و فرموده پیغمبر(ص) عمل میکردید ولو اینکه فتنهای پیش بیاید. حال آن که شما اجتهاد کردید و آمدید قدرت را در دست گرفتید تا به اصطلاح جلوی فتنه را بگیرید. در این رابطه غاصبان میگفتند که انصار در صدد بودند خلافت را بپذیرند، حال آن که آنها را در خلافت حق و سهمی نبود و ما با گرفتن خلافت جلوی فتنه را گرفتیم. پس حضرت زهرا(س) با بیان این موضوع به دنبال پاسخ به منطق پوچ و بی پایه غاصبان هستند.
- چرا پیامبر اسلام(ص) حضرت زهرا(س) را با عنوان «پاره تن من» یاد کرده و یا ایشان را « بانوی زنان بهشت » معرفی میکنند؟
تعابیر این چنینی به ویژه آن که میفرمایند «فاطمه(س) پاره تن من است» در حقیقت میخواهد شخصیت انفکاکناپذیر وجود مقدس حضرت زهرا(س) از خویش را تبیین کنند. یعنی ایشان همچون خود پیغمبر است. از اینجا حضرت میخواهند برای مردم تبیین کنند که اگر کسی به من اعتقاد دارد و راه من را میخواهد پیروی کند، بعد من فاطمه(س) مصداق، ملاک و معیار است. از اینجا درمییابیم ظلمی که به حضرت زهرا(س) روا داشته شد، بی اعتقادی و عدم پایبندی به وجود پیغمبر(ص) میباشد.
«ابن قتیبه دینوری» دانشمند و مورخ معروف اهل تسنن در «الامام و سیاسیه » نقل میکند: «زمانی که حضرت زهرا(س) بستری بودند و مشخص بود که ایشان دیگر از بستر بیماری بر نمیخیزند، همه به عیادت ایشان آمدند و فقط ابوبکر و عمر مانده بودند. زیرا حضرت زهرا(س) اینها را به دلیل ظلم هایی که روا داشته بودند، به حضور نمی پذیرفتند. اما وقتی دیدند که حضرت علی(ع) را در فشار گذاشتهاند، به خاطر ایشان اجازه دادند تا این دو نیز وارد شوند. با این حال وقتی سلام کردند، جواب سلام آنها را ندادند و حتی روی هم از آنها برگرداندند؛ بعد وقتی که ابوبکر شروع کرد به عذرخواهی کردن از بابت حمله به خانه ایشان کرد، حضرت آنها را به یاد سخن پیغمبر(ص) انداخت و با بیان اینکه آیا این کلام را از رسول خدا(ص) شنیدهاید که گفتند «فاطمه(س) پاره تن من است پس هرکس او را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده و خشمگین ساخته است.» که هر دو آنها این سخن را تأیید کردند. بنابر این وقتی حضرت زهرا(س) این اعتراف را از آنها گرفت، دستان مبارکش را رو به آسمان گرفت و به خدا عرضه داشت که خدایا بدان این دو نفر شدیداً به من ظلم کردند و مرا آزردند و بدین ترتیب پیغمبرت را آزردند و در روز حشر در پیشگاه تو و پیامبرت از اینها دادخواهی میکنم. در این هنگام عمر گفت که شایسته نیست خلیفه رسول خدا از سخنان یک زن اینگونه ناراحت شود. ما وظیفه عیادتی داشتیم که انجام شد و سپس به اتفاق ابوبکر بیرون رفتند».
این موضوعی است که به کرات در منابع اهل سنت به آن اشاره شده است. لذا وقتی که پیغمبر(ص) میفرماید: «فاطمه (س) پاره تن من است پس هر کس او را بیازارد، مرا آزرده.»؛ به معنای این است که فاطمه(س) همانند پیغمبر است. پس هر ظلمی که به ایشان وارد شود به پیغمبر(ص) ظلم شده است. به عبارت دیگر رد حضرت زهرا(س) یعنی رد پیغمبر (ص).
*زنان جامعه ما را چگونه ارزیابی میکنید؟
مشکل بزرگ جامعه اسلامی ما و جهان اسلام متأسفانه این است که به درستی از الگوهای بزرگ الهی برای بشریت بهره نبردند و سرمشق نگرفتند، زیرا اگر گرفته بودند وضع و حال و روز مسلمانان اینگونه نبود. البته داشتیم بزرگانی که سرمشق گرفتند، اما آنها در مقابل اکثریت جامعه اسلامی انگشتشمار هستند.
به هر جهت حضرت زهرا(س) نهتنها برای زنان، بلکه برای مردان هم الگو است. ایشان نهتنها برای شیعه، بلکه اهل تسنن هم الگو است. زیرا وقتی پیامبر(ص) درباره ایشان میفرماید «از فاطمه(س) بوی بهشت را استشمام می کنم» نشان میدهد که هر کس بهشت را میخواهد باید از ایشان تبعیت کند. چون حضرت به دلیل عصمتی که دارند مثل پیامبر(ص) و همه معصومین هستند، یعنی قول و فعلش برای همه ما حجت است. در واقع اگر میخواهیم پیرو راستین او باشیم در هر زمان باید همانند آن حضرت که در مقام دفاع از ولایت حضرت علی(ع) از انفعال انصار اظهار شگفتی میکند و با غاصبان ولایت به مجادله میپردازد، مدافع ولایت باشیم و در این راه عذر و بهانهای هم پذیرفته نیست.
ما در دوران دفاع مقدس و پیش از آن، جو معنوی و ارزشی عالی و بی نظیری در جامعه ما حاکم بود، رویآوری به اولیای دینی وبزرگان اسلام را به صورت فراگیر در لایههای اجتماع کشورمان شاهد بودیم و به واسطه رهنمودهای ارزشمند حضرت امام خمینی(ره) فضای تقریباً پاک و عبادی را در جامعه می دیدیم که نشان می داد برگرفته از الگوهای اولیای بزرگ دینی است. پیشتازی زنان با حجاب و عفاف کامل در دوران شکلگیری انقلاب اسلامی و دفاع مقدس یادآور حضور حضرت زهرا(س) در دفاع از ولایت امیرالمومنین(ع) و ایستادگی ایشان در برابر غاصبان ولایت است.
مادران و همسرانی که فرزندان و شوهران خود را هنگام رفتن به جبهههای حق علیه باطل با تشویق و ترغیب، بدرقه میکردند، تأسیشان به حضرت زهرا(س) بود و پایداری زنان ما در دفاع مقدس مرهون حضرت زهرا(س) است و همین عامل هم باعث سربلندیشان در آن ایام شد، اما در سالهای سیاه دوران اصلاحات و زدودن ارزشهای انقلاب به وسیله تکنوکراتها که به نام سازندگی، فضای معنوی و معطر آن دوران را لکهدار کرده و زمینه ورود ارزشها، مد و فرهنگ غربی را به کشور فراهم و تشویق به تجملات را رایج کردند (حتی برخی از مسئولان و خانوادههایشان هم پیشتاز این امر بودند) و از سوی دیگر آنهایی را هم که درد ارزشها را داشتند از صحنه خارج کردند، باعث شد تا آن فضا رنگ ببازد. در کنار این موارد تهاجم شدید غرب با ورود ماهوارهها را هم اضافه کنیم میبینیم جامعه معنوی آن دوران ما دچار تغییرات بعضاً سویی شده است. با این حال کم نیستند افرادی که هر گاه لازم باشد در دفاع از ارزشهای دینی و انقلابی مان مانند حماسه نهم دی به میدان میآیند. به تعبیر دیگر گرچه صحنههای تأسفآوری در شهرهای مان وجود دارد اما باطن اکثریت جوانهای کشورمان با آرمانهای دینی و اسلامی کشورمان همراه است و این نشان میدهد هر چند شیطان در برخی لایههای جامعه ما لانه کرده، ولی هنوز حریف تودههای میلیونی ما نشده است.
- کدام بخش از زندگانی حضرت زهرا(س) تاکنون بازگو نشده است؟
به نظر من همین خطبه فدکیه که دریایی از معارف و تعالیم عظیم الهی است تاکنون بازگو نشده است. علاوه بر این بعد سیاسی ایشان و نحوه دفاع و اطاعت حضرت از ولایت و امام زمان خود در برابر غاصبان ولایت تاکنون مغفول مانده است. به عنوان مثال وقتی حضرت زهرا(س) میخواهند بروند سمت قبر پیامبر(ص) تا نامردانی را نفرین کند، حضرت علی(ع) سلمان را میفرستد تا پیغام دهد که ایشان این کار را نکنند، حضرت زهرا(س) میگویند که بگذارید دادم را از این آدمها بگیرم؛ اما وقتی متوجه میشوند این پیغام امام زمانشان است میفرماید که چون علی(ع) خواسته است، شکیبایی میکنم. مورد دیگر وقتی غاصبان میخواستند به ملاقات ایشان که در بستر بیماری بودند، بروند ابتدا مخالف ورود آنها بودند اما هنگامی که دید ولی امرش تحت فشار است برای اینکه اطاعت خود را به امام زمانش نشان دهد میفرماید که خانه، خانه تو است و من هم کنیز تو هستم. یعنی هم دفاع جانانه و هم اطاعت محض از امر ولایت دارند.
- آیا آن حضرت وقفیاتی هم داشتند؟
متأسفانه اطلاعات ما از زندگانی آن حضرت کم است، اما آنچه مسلم است اینکه گفته میشود فدک را وقف کرده بودند نمیتواند خیلی صحیح باشد. زیرا اگر وقف کرده بودند کارگزاران ایشان در آن جا کار نمیکردند، ولی در عین حال از درآمد فدک به هیچ عنوان استفاده شخصی نداشتند و آن را در راه خیر مصرف میکردند.
- به نظر شما چرا مداحان و ذاکران اهل البیت در مناقب خود که به مناسبت شهادت حضرت زهرا(س) میخوانند، تعابیری مانند«بانوی قد خمیده» یا «صورت نیلی شده» را برای ایشان به کار میبرند؟آیا این تعابیر سندیت دارند؟
بنده در عین احترامی که برای این عزیزان قایل هستم، این نقد را دارم که آنها برای ایجاد شور در حزن و اندوه نباید به خود اجازه دهند در برخی موارد مطالب غلط و بدون سند را عنوان کنند. اگر همان حقایق را بدون پیرایهها نقل کنیم به علت شدت مصایب وارد آمده به معصومین ، دل پیروان آنها و دلسوختگانشان را آتش میزند. بنابراین اینکه گفته میشود «بانوی قد خمیده» یا «در کوچه سیلی خورد» را من سندیت چنین مواردی را در جایی ندیدم. حتی به واسطه از مقام معظم رهبری شنیدهام که ایشان هم سیلی خوردن حضرت زهرا(س) را بدون سند عنوان کردهاند.