به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس،معاون اجتماعی ناجا در مقالهای به پدیده تروریسم پرداخته و آن را از شش منظر مورد بررسی قرار داده است.
در این مقاله آمده است:
1- یکی از منظرههای سیاه، زشت و خشن دنیای معاصر وقوع کنشهای رذیلانهای است که در ادبیات سیاسی و جامعه شناختی از آن با عنوان ”تروریسم“ یاد میشود. این کنش نفرتانگیز هر از چند گاهی گروهی از انسانها را در اقصینقاط جهان آماج خود قرار میدهد و ایمنی و آسایش را نهتنها از گروههای آماج و قربانی، بلکه از اغلب شهروندان دیگر دنیا نیز میستاند.
2- مردم مومن کشور ما نیز در چند دهه اخیر مصون از این رفتار مذبوحانه و اقدام خیانتآمیز نبودهاند و در چند وهله زمانی، به ویژه در 3-2 سال پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، آماج اقدامات تروریستی دشمنان نقابدار و بی نقاب خود قرار گرفتهاند. به همین سبب، جوامع جهانی از ایران و مردم ایران به عنوان کشور و مردمی یاد میکنند که به سبب پایمردی در دفاع از آرمانهای خود و نیز به سبب تن ندادن به مطالع ضد انسانی دشمنان خویش، در معرض تروریسم گروهی و دولتی جهانخواران قرار گرفته است.
3- به اذعان همگان، تروریسم کنش و اقدام وحشت انگیز، هراس آمیز و رعب آفرینی است که دامنه تاثیر آن بر آرامش روانی و احساس امنیت شهروندان، بسیار بیش از هر ر خداد فاجعه آمیز و حادثه تروماتیک دیگری است. افزون بر آن، دامنه تاثیر روانی – اجتماعی و امنیتی این پدیده سیاه و کور هرگز به قلمرو مکانی و زمانی وقوع آن محدود نمیشود، بلکه اثرات زیانبار و دهشت انگیز آن اقصی نقاط جهان را در مینوردد و بسیاری را در دام نشانگان های پس ضربهای گرفتار می سازد.
4- از دو منظر می توان پدیده شوم تروریسم را مورد تحلیل و واکاوی قرار داد: منظر فردی و منظر ساختاری. در منظر فردی ”روانشناسی تروریستها “ مورد تامل و مداقه پویشی قرار میگیرد. بر اساس شواهد مطالعاتی این قلمرو، تروریست ها اغلب به عنوان افرادی تحقیر شده ، نافرهیخته ، اجتماعی نشده ، منزوی و ” ضد اجتماعی “ ( آنتی سوشیال ) نگریسته میشوند. این افراد چون از یک سو نتوانسته اند خود را با هنجارهای متبول جامعه وفق دهند (از مهارت کافی و بسنده برای زیست اجتماعی برخوردار نیستند) و از دیگر سو ذهن و ساختار ر وان آنان آکنده از کینه و نفرت و خصومت است، به رفتارهای خشونت آمیز و کنش های مذبوحانه تروریستی روی آورده اند.
به زعم روانشناسانی که به مطالعه پیرامون این گونه افراد پرداخته اند، افراد تروریست از شجاعت و جسارت اجتماعی بهرهای نبرده اند و اساساً افرادی ترسو وخائف هستند اما، از منظر ساختاری و جامعهشناختی نیز می توان به تحلیل پدیده تروریسم پرداخت. در این دیدگاه باور بر آن است که نظام سلطه حاکم بر جهان، و به ویژه به سبب دست یازیدن قدرتهای استکباری به تروریسم دولتی با عناوین فریب آمیز و نیز به سبب حمایت مستقیم و غیر مستقیم آنها در شکلگیری و استمرار تروریسم، عامل اصلی شکل گیری و ظهور و بروز پدیده شوم تروریسم است.
5- پدیده تروریسم را باید از میان راند. لیکن، این مهم تنها زمانی محقق میشود و جامه عمل به خود میپوشاند که همه جهانیان، به ویژه حکومتها، عزم خود را برای مبار زه فراگیر با آن جزم نمایند. شکی نیست که با معیارهای دو گانه و اتخاذ سیاستهای یک بام و دو هوای کشورهای استکباری نمی توان ریشههای تروریسم را خشکاند و سایه شوم آن را از سر مردم مظلوم جهان برداشت.
6- نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی کشورمان نشان داده اند که از اراده، توان و همت کافی برای از میان راندن پدیده شوم تروریسم برخوردارند. آنان در آینده، همانند گذشته، سینه خود را سپر می نمایند تا پسماندههای تروریسم را از میان برانند و ایمنی و آرامش مردم شریف کشور را دو چندان سازند.