به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، سردار "سعید منتظرالمهدی" معاون اجتماعی نیروی انتظامی طی یادداشتی به بررسی انواع حافظه و ساز و کار آن پرداخته است. در این یادداشت آمده است:
همه ما فراوان شنیدهایم که:
- همه یادگیریهای آدمی نشان از حافظه دارند.
- حافظه آدمی شخصیت او را میسازد.
- اگر حافظه نبود آدمیت آدم تحقق نمییافت.
- اگر حافظه زوال یابد انسانیت انسان نیز رو به زوال مینهد.
از این چند گزاره به ظاهر ساده، که از میان تعداد پرشماری گزارههای مربوط به حافظه گزیده شدهاند، به سادگی میتوان نتیجه گرفت که یکی از ویژگیهای برجسته آدمی» حافظه «او است. چه، این ویژگی ممتاز و شگفت انگیز است که به هر یک از ما کمک میکند تا به کمک» محفوظات گذشته «آینده خود را، آنگونه که دوست داریم، بنا نهیم و از» بودن «به سوی» شدن «گام فراسو نهیم.
نیازی به حجت نیست که با اندک مداقهای در همین چند کلام موجز و کوتاه بلافاصله ذهن کاوشگر ما چند سئوال مهم را پیش روی خود مییابد. برخی از آن سئوالات چنیناند:
۱- حافظه (memory)، که از آن به عنوان شگفتی آفرینش یاد میکنیم، چیست و چه ماهیتی دارد؟
۲- آیا هر یک از ما تنها یک نوع حافظه داریم یا حافظهها متنوع و متعددند؟
۳- آیا اطلاعات در جای معینی از مغز ذخیره میشوند؟
۴- چرا پارهای از اطلاعات فراموش میشوند؟
۵- آیا راست است که حافظه هم مرتکب گناه میشود؟
۶- چکار کنیم که حافظهمان قویتر شود؟
۷- آیا راست است که عدهای حافظه برتر دارند؟ اگر اینگونه است آیا ما هم میتوانیم دارای حافظه برتر شویم؟
اینها تنها معدودی از سئوالات پرشماری هستند که ممکن است ذهن شما و دانشمندان را به خود مشغول نموده باشد.
۱- ماهیت حافظه
سالیان زیادی از حافظه به عنوان یک» مخزن «یاد میشد و باور بر آن بود که اطلاعات دریافتی از محیط به صورت ایستا در محل نامشخصی از مغز اندوزش میشود تا در مواقع لازم از آن برای مقاصد مختلف بهره گرفته شود. اما، طی سالیان متمادی پژوهشهای مختلف نشان داد که حافظه یک» فرایند «(پروسه) پویا و فعال» خبرپردازی «است. این فرایند شامل سه مرحله است:
الف- رمز گردانی و پردازش
ب- اندوزش و ذخیره سازی
ج- بازیابی (فراخوانی)
هر یک از این مراحل ممکن است دستخوش بدکارکردی و نقصان شود و این باور را در ما ایجاد کند که دچار ضعف حافظه شدهایم.
۲- انواع حافظه
این باور که» ما تنها دارای یک حافظه هستیم «به کل منسوخ شده است. اینک شکی باقی نمانده است که ما حداقل دارای سه حافظه هستیم: حافظه حسی، حافظه فعال و حافظه بلند مدت.
حافظه اول، که از آن تحت عنوان» گلوگاه حافظه «نیز یاد میشود، خاص حواس چند گانه ما است. یعنی هر یک از حواس پنج گانه ما ردی از محرکهای بیرونی را برای مدت زمان اندکی در خود نگه میدارند که اصطلاحاَ از آن به عنوان» حافظه حسی «نام برده میشود.
اما، از میان انبوه اطلاعاتی که هر لحظه به هر یک از حواس ما وارد میشود تنها آن بخشی ثبت میشود که مورد» توجه «قرار گیرد. ظرفیت توجه ما نیز محدود است و خیلی سریع پایان میپذیرد، اولین منشاء «فراموشی»، یا آنچه که اصطلاحاَ فراموشی نامیده میشود، از همین جا شروع میشود، یعنی زمانی که از دامنه توجه ما، به سبب عواملی نظیر خستگی، کاهش قند خون، محرکهای مزاحم و مخل و اضطراب، کاسته میشود، قادر به درک پارهای محرکها (اعم از گفتهها، شنیدهها، بوها و...) و انتقال آنها به حافظه بعدی نیستیم.
لیکن چنانچه محرکها مورد توجه هشیارانه قرار گیرند بلافاصله به حافظه دوم، یعنی حافظه کوتاه مدت، انتقال مییابند، ظرفیت همزمان این حافظه اندک است و تنها قادر است به صورت همزمان بین ۵ تا ۹ ماده (آیتم)، اعم از اعداد، واژگان، تصاویر و.... را در خود نگه دارد. اما، آدمی زیرکتر از آن است که تنها به ذخیره این تعداد مواد در حافظه کوتاه مدت خود بسنده کند، او با ترفندهایی نظیر» تقطیع «و» سازماندهی «میتواند ظرفیت حافظه کوتاه مدت خود را چند برابر کند، با این وجود، اطلاعات تنها تا زمانی در این حافظه باقی میمانند که» مرور ذهنی «و تکرار شوند.
حافظه بلند مدت خود از سه نوع حافظه تشکیل شده است: حافظه معنایی، حافظه رویدادی و حافظه اجرایی.
حافظه معنایی، در برگیرنده واقعیتها، اطلاعات عمومی، مفاهیم، اصول، قواعد، مهارتهای حل مسئله و نظایر آن است، این حافظه» معنا «و» مضمون «اطلاعات و محرکها را به خاطر میسپارد و نه کپی عینی آنها را حافظه رویدادی حافظه تجربیات شخصی ما است. یا به عبارت دیگر این حافظه مربوط به رویدادها، حوادث و اتفاقات خاص است. این حافظه در واقع نوعی» فیلم ذهنی «از رویدادها است و معمولاَ تصویری از رویدادها را به یاد میآورد. حافظه بلند مدت سوم، یعنی حافظه اجرایی، مربوط به شیوه انجام امور و کارها است. مثلاَ، تواناییهایی نظیر رانندگی، دوچرخه سواری و تایپکردن مربوط به این حافظه است.
اطلاعاتی که مورد توجه قرار گیرند، رمز گردانی شده و وارد حافظه بلند مدت (اعم از حافظه معنایی، رویدادی یا اجرایی) شوند، هرگز (مگر بر اثر آسیبهای جدی مغزی) از بین نمیروند.
چه نوع اطلاعاتی کمتر دستخوش فراموشی میشوند؟
۱- وقتی که با محرکهای هیجانی همراه شوند.
۲- وقتی که» معنی دار «شوند (برای معنی کردن اطلاعات باید انها را با اطلاعات قبلی و اطلاعات آشنا پیوند داد).
۳- وقتی سازماندهی شوند (بر اساس سلسله مراتب شبکه ای تنظیم شوند)
۴- وقتی به صورت متناوب و نه متراکم مرور شوند.
۵- وقتی که هم به صورت رمزهای کلامی (با تکرار واژگانی) پردازش شوند و هم با رمزهای تصویری (با تجسم سازی تصویری)
۶- وقتی که در صحنه عمل به کار بسته شوند.
مراکز مغزی حافظه و علل فراموشی:
۳- مراکز مغزی حافظه
دانشمندان علوم اعصاب و رفتار توانستهاند به مدد بهرهگیری از فن آوری نوین مربوط به مطالعه مغز (نظیر FMRI یا تصویر برداری طنین مغناطیسی کارکردی) توانستهاند برخی مراکز مغزی فعال در هر یک از انواع حافظه را شناسایی نمایند. به عنوان مثال آنان نشان دادهاند که بخش عمومی اطلاعات مربوط به» حافظه اجرایی «در مخچه ذخیره میشوند. به همین سبب، در صورت آسیب دیدن این بخش از مغز، بسیاری از توانمندیهای مربوط به این نوع حافظه نیز از بین میروند. همچنین، اطلاعات مر بوط به» حافظه معنایی «(سمانتیک) عمدتاَ در لوپ پیش پیشانی نیمکره چپ اندوزش میگردد. در حالی که اطلاعات مربوط به» حافظه رویدادی «عمدتاَ در لوپ پیش پیشانی نیمکره راست مغز ذخیره میشوند. مراکز اول نقش اساسی در یادگیریهای پیچیده دارد و مرکز دوم در انسجام حافظه نقش زیادی بازی میکند؛ آسیب به هر یک از این دو مرکز نیز اثرات تخریبی شدیدی بر حافظه بر جای میگذارد.
اما، صرفنظر از اینکه کدام بخش مغز درگیر حافظه و یادگیری است، چند نکته در خصوص رابطه مغز و حافظه (یا مغز و یادگیری) در خور توجهاند: نخست آنکه، هر چقدر یک فرد در سالهای آغازین زندگی (به ویژه دوران طفولیت و کودکی) در معرض محرکهای بیش تری قرار گیرد (یعنی محیط زندگی او از نظر فرهنگی و محرکهای حسی غنیتر باشد) در مغز او سیناپسها (اتصالات) بیش تری شکل میگیرند و در نتیجه مغز او فعالتر خواهد بود.
دوم آنکه، گر چه بخش زیادی از ساختارهای مغزی قبل از تولد و در سالهای آغازین زندگی شکل میگیرند، اما آموزش مستمر میتواند حتی تا بزرگسالی تغییراتی در ساختارهای مغزی ایجاد نماید (حتی با آموزش فشرده و رواندرمانی میتوان طرح وارهها (اسکیماها) یی را که در آغاز زندگی در مغز شکل گرفتهاند و موجب شکلگیری شخصیت شدهاند، تغییر داد).
سوم آنکه، آن دسته از اتصالات مغزی که در عمل مورد استفاده قرار نمیگیرند عملاَ کنار گذاشته میشوند. به همین خاطر وقتی فرد از اتصالات مربوط به یک استعداد (مثلاَ استعداد موسیقیائی) استفاده نکند، پس از مدتی آن اتصالات از میان بر میخیزند بگونهای که گویی آن استعداد زائل شده است.
چهارم آنکه، هر چقدر یک فرد دانش و مهارت بیش تری کسب کند به همان میزان مغز او کارآمدتر میشود. و سرانجام باید به یاد داشت که مغز قفسهای برای بایگانی و ذخیره صرف اطلاعات و مهارتها نیست بلکه ساختاری است برای سازماندهی اطلاعات بگونهای که بتوان به صورت موثر بدانها دست یافت و از آنها بهره گرفت.
۴- علل فراموشی
اطلاعات به دلایل مختلفی مورد فراموشی قرار میگیرند، این دلایل را بخوانید:
تداخل، سازماندهی ناصحیح اطلاعات، کاهش هشیاری، خلق منفی، اختلالات مغزی –شناختی، الکل، عدم مصرف مواد غذایی کافی، خواب ناکافی، هجوم افکار منفی، آسیبهای مغزی، افزایش سن.