خبرگزاری دفاع مقدس- امیرحسین انبارداران ناشر برگزیده دهمین دوره انتخاب کتاب دفاع مقدس: یک - شیخ شریف گفته بود تا آخرین قطره خون خود در خرمشهر می ماند و اجازه نمی دهد آن شهر توسط متجاوزین بعثی اشغال شود.او به تعهد خود عمل کرد،آن قدر ماند که عاقبت،بعثی ها سر از تنش جدا کردند و پیکرش را در خرمشهر چرخاندند و هلهله کشیدند.به یقین،وقتی دشمن متجاوز سرمست از غرور و خوی تجاوزگری خود بر سنگفرش خیابان های شهری که دیگر خونین شهر شده بود پایکوبی می کرد شیخ شریف در قهقهه مستانه خویش عند ربهم یرزقون را به تماشا نشسته بود.
دو –با خسرو باباخانی نویسنده باصفای سرزمین مان همکلام بودم و از خاطرات ماندگار شخصیت داستان هایش می پرسیدم.هنوز کلامم به پایان نرسیده بود که سر تکان دادن دلسوزانه "باباخانی"را دیدم.بعد هم که مرا به میهمانی کلامش نشاند و دانستم با همه وجود شیفته مرام شهید امیر رفیعی خرمشهری و برادر اوست که از مدافعان مظلوم خرمشهر مقاوم بوده اند،حماسه ها آفریده اند و سال ها پس از نگارش کتاب شان توسط این نویسنده هنوز با او زندگی می کنند.آن روز شاه بیت غزل اندیشه خسرو باباخانی پیرامون آن دو برادر نازنین این شد؛رهایم نمی کند معرفت امیر رفیعی خرمشهری و برادرش.
سه –غزل معروف "یاران چه غریبانه" پرویز بیگی حبیب آبادی قطعا ماندگارترین و عزیزترین سروده در وصف خرمشهر مظلوم است که در همه حال دل شنونده اش را به خونین شهر قهرمان پیوند می دهد.شاعر بامعرفت این غزل وقتی حکایت دیده هایش را از خرمشهر آزاد شده در اوایل خرداد1361 بیان می کند با همه وجود احساس می کنی آن چه وی سروده فقط اندکی از شرح حال خرمشهر رها شده از حدود 19 ماه اسارت است و بقیه دردها و رنج های خرمشهر را می توانی در کلام پر از احساس شاعرش با جان و دل بفهمی.
چهار –"عنایت" یکی از هزاران مروارید خرمشهری است که سیدمرتضی آوینی به زیبایی او را در روایت فتح خود معرفی می کند.توفیق بود که روزی را با "عنایت" بگذرانم،او از روزهای ابتدایی تجاوز بعثی ها به خرمشهر،سقوط خونین شهر،نوزده ماه انتظار پشت دیوارهای آن کربلای وطن و آزادسازی اش حرف هایی می گفت که همه وجود یک انسان را تکان می داد.
پنج –تابلو معروفی که همچون سندی ماندگار و ارزشمند از هنرنمایی شهید بهروز مرادی به جا مانده نیازی به توضیح ندارد،او پس از آزادی آن دیار عاشقی بر تابلو ورودی اش،شهر مطهرش را متعلق به همه ایرانیان دانسته و نوشته بود؛جمعیت 36 میلیون نفر،با وضو وارد شوید.
آن چه گفته شد فقط ذره ای از اقیانوس است،اقیانوسی که خرمشهر بود،خونین شهر شد و باز خرمشهر خواندیمش.آیا تا به حال از خود پرسیده ایم ما به عنوان یک ایرانی به تعهدات خویش نسبت به خرمشهر قهرمان عمل کرده ایم؟
خدا کند در برابر این پرسش شرمنده نباشیم.راقم این سطور در کسوت مدیر مسئول انتشارات تخصصی حوزه دفاع مقدس در اواخر دهه گذشته آستین همت بالا زد و فقط با اتکا به قدرت لایزال الهی پروژه انتشار چهل عنوان کتاب پالتویی و کم حجم را آغاز کرد.این کتب با موضوع اصلی خرمشهر و در موضوعات فرعی گوناگون از جمله شعر،داستان،خاطره،گفت وگو وعناوینی دیگر آماده انتشار شد.در همان ابتدا یک عنوان از این مجموعه با نام "دختران خرمشهر"به مخاطب عرضه شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت به نحوی که در مدتی کوتاه چهارمین چاپ خود را تجربه کرد.آن پروژه سپس به لحاظ نوسانات موجود در بازار که ناشران بخش خصوصی را دچار بحران می کند در مرحله تولید ماند.اما امیدوارانه و با عنایت به مقدس بودن این مهم مصمم هستیم با غلبه بر سختی های مادی انتشار آثار،تا پایان سال جاری حداقل پنج عنوان دیگر از این مجموعه را به مخاطب جویای معرفت کتاب دفاع مقدس عرضه کنیم.
ذکر این مهم بسیار ضرورت دارد که بدانیم مردم نجیب سرزمین ما تشنه دانستن از لایه های پیدا و پنهان هشت سال دفاع مقدس هستند،نگارنده این عطش مردمی را در مراجعه باشکوه ایشان به انتشارات و پیگیری های مستمرشان از نزدیک تجربه کرده است،اما باز هم جای این سوال وجود دارد که آیا هر کدام از ما در هر رسته و جایگاهی که هستیم توانسته ایم به حد وسع خویش در بیان وقایعی که در هشت سال دفاع مقدس ما بر خرمشهر مظلوم و قهرمان روا شده است قدمی برداریم.
وای بر ما اگر پاسخ مثبتی به این پرسش نداشته باشیم.