به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، عملیات بیتالمقدس دهم اردیبهشت ماه سال 61 در حالی آغاز شد که رزمندگان ما پس از جلسات طولانی و متعدد فرماندهان پیرامون تبیین اصولی برای مقابله با دشمنی که به نبرد کلاسیک اعتقاد داشت و حمله به او تنها با برگزیدن تاکتیک غافلگیری به جایی میرسید. از این رو سه قرارگاه قدس، فتح و نصر مأمور شدند تا این اصول را پیاده کنند و این عملیات سرنوشت ساز و تعیین کننده را به موفقیت منتهی نمایند.
پس از کش و قوسهای مختلف در 4 مرحله عملیات، صبح سوم خرداد با محاصره و ورود به خونین شهر،ایران توانست ضمن بازگرداندن تمامیت ارضی کشور به پیروزی غرورآفرینی دست یابد.سردار عباس نیل فروشان عضو هیئت علمی و استادیار دانشگاه جامع امام حسین(ع) که خود نیز از فرماندهان و رزمندگان حاضر در عملیات بیت المقدس بود ضمن اشاره به اتفاقات قبل از عملیات به رویدادها و پشت پرده پیشنهاد آتش بسی که ایران نپذیرفت و چرایی ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر در گفتگو با خبرنگار دفاع مقدس توضیحاتی داد. مشروح این گپ و گفت در ذیل آمده است:
به عنوان مقدمه بحث بفرمایید که چرا میگویند نبرد رزمندگان ما در عملیات بیت المقدس از عظمت بالایی برخوردار است؟
بگذارید قبل از هر توضیحی به فرمایش حضرت امام(ره) که درباره آزادسازی خرمشهر فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» همان طور که می دانید رزمندگان ما به عنوان آخرین برگ برنده متجاوزین بعثی و حامیان غربی صدام پیروزی در عملیات بیت المقدس بود که میسر نشد. به همین خاطر صحبت از مذاکره به میان آمد که به طرق مختلف ایران را به میز مذاکره بکشانند.بنابراین خرمشهر همچون گلوگاهی برای جمهوری اسلامی ایران به شمار می رفت که در دست صدامیان و استکبار باقی مانده بود.در عملیات بیت المقدس تنها آزادسازی خرمشهر هدف نبود بلکه رزمندگان ما به دنبال خروج از حصر یک سوم سرزمین های اشغالی ایران بودند که تقریباً 5400 کیلومتر مربع(خرمشهر،هویزه، پادگان حمید و بخش های وسیع دیگری از سرزمین جمهوری اسلامی) در آغاز جنگ توسط بعثیها به تصرف درآمد.
سردار! با اشاره به دیگر اهداف ایران در عملیات بیت المقدس به این نکته اشاره کنید که عراقیها منطقه خرمشهر را برای رزمندگان ما تسخیرناشدنی می دانستند.
اهداف عمده رزمندگان ما آزادسازی شهرهای خرمشهر، هویزه،پادگان حمید و خارج کردن شهرهای اهواز،حمیدیه و سوسنگرد از زیر بُرد آتش توپخانه دشمن، تأمین مرزهای بین المللی از پاسگاه طلائیه تا شلمچه و نهایتاً آزادسازی 5400 کیلومتر از خاک میهن اسلامی بود. این مهم میسر نمی شد اگر رزمندگان ما با تئوریها و تبیین تاکتیک های درست و اصولی از سوی فرماندهان از چهار مانع طبیعی که از شمال به رودخانه کرخه نور، از جنوب به رودخانه اروندرود، از شرق به کارون و از غرب به هورالهویزه منتهی میشد و به تصرف دشمن درآمده بود بگذرند.این شرایط باعث شده بود تا عراقیها تصور کنند با اتکا به این موانع عمده، منطقه عملیاتی خرمشهر تسخیرناشدنی است. به این ترتیب استحکامات و خطوط پدافندیشان را با اتکا به این چهار مانع طبیعی سامان دادند.
*وقتی عملیات بیت المقدس را در کتابها و جراید مورد مطالعه قرار میدهیم یک نکتهای بسیار برجسته در آن یافت میشود و رفتار نظامی کلاسیک عراقیهاست. در خصوص این اعتقاد که گویا ایرانیها هم برای شکست حربه دشمن استفاده کردند توضیحاتی بفرمایید.
اولاً اشاره کنم که برای آزادسازی این 5400 کیلومتر مربع، 6 لشکر همراه با 1400 دستگاه تانک،1200 دستگاه نفربر،حدود 5000 عراده توپ صحرایی و مجموعاً 80 نیرو به میدان آمدند تا این اتفاق بیفتد.از ویژگی های طراحی این عملیات که می توان آن را یکی از برجسته ترین طرح های نظامی دنیا که فوق العاده جسورانه،شجاعانه،مدبرانه همراه با ریسک پذیری بالا انجام شد همان پیاده سازی اصول نبرد کلاسیکی بود که تا آن زمان بیشتر عراقیها پایند آن بودند؛ چراکه خطوط پدافندیشان را به سمت شمال هدایت میکردند.
در طراحی برای عملیات آفندی روی همین مواضع در عملیات بیت المقدس میان فرماندهان سپاه اسلام دو نظریه وجود داشت؛ برخی اعتقاد داشتند محور اصلی میبایست از شمال جاده اهواز-خرمشهر صورت پذیرد. اما این نظریه در نزد فرماندهان رد شد، چون برای عبور از رودخانه کارون و ورود از شرق به غرب کارون خطرپذیری بالایی وجود داشت.
در مقابل این تفکر برادران سپاهی ما معتقد بودند محور اصلی نبرد را به منظور ایجاد یک بلبشوی نظامی یا غافلگیری دشمن از شرق به غرب تعیین شود.چون دشمن به نبرد با آیین کلاسیک اعتقاد داشت و آرایش پدافندی خود را در موضع شمال نهادینه کرده است.به همین خاطر با توجه به آمادگی دشمن در جبهه شمالی، نبرد در این موضع کار دشواری بود. نهایتاً تاکتیک غافلگیری و عبور از شرق به غرب کارون مورد قبول واقع شد.
*پس عملیات بامداد دهم اردیبهشت سال 61 شروع شد.
بلی. برای شروع عملیات سه قرارگاه عمده پیش بینی شد؛ قرارگاه قدس در محور شمال، قرارگاه فتح در جبهه میانی با عبور از کارون به سمت جاده اهواز-خرمشهر و قرارگاه نصر در محور جنوبی با عبور از کارون به سمت شهر خرمشهر بامداد دهم اردیبهشت ماه سال 61 با هجوم گسترده سپاهیان اسلام از سه محور شمالی،میانی و جنوبی با تلاش اصلی از سوی رزمندگان جبهه میانی این جنگ تن به تن و سرنوشت ساز آغاز شد.
در محور اول سپاهیان اسلام با عبور از کارون موفق شدند با نبردی فوق العاده،سنگین و طاقت فرسا تا جاده اهواز-خرمشهر پیش روی و جاده اهواز-خرمشهر را تصرف کنند. در نهایت عملیات با برنامه ریزی در قالب 4 مرحله صبح سوم خرداد با محاصره و ورود به خونین شهر با کشته و زخمی شدن هزاران نفر از ارتش بعثی عراق و اسارت بیش از 19 هزارنفر از دشمن به پیروزی رسید و خونین شهر مجدداً خرمی خود را بازیافت.
*صدام با کنایه خطاب به فرماندهان ما گفته بود که اگر فتح خرمشهر انجام شود کلید بصره را اهداء خواهد کرد ضمن اشاره به این موضوع بفرمایید چرا بلافاصله ما عملیات را ادامه ندادیم و نرفتیم بصره را تصرف کنیم؟
مسلماً اگر می توانستیم در آن زمان عملیات را پیش ببریم و به خاک عراق برسیم، قطعاً وضع بهتری داشتیم. ولی چرا پس از پیروزی در عملیات بیت المقدس رزمندگان ایستایی عمل کردند؟ چون دو مانع عمده بر سر راه ما بود یکی این که توان رزم کافی و آمادگی لازم را نیروهای ما برای ادامه کار نداشتند. بیش از بیست روز نبرد طاقت فرسا و تن به تن انجام داده بودند و مهمتر از همه ورود به خاک عراق نیاز به تصمیم راهبردی و اساسی در سطح کشور داشت و این تصمیم هنوز اتخاذ نشده بود.
* نسل جوان امروز این سوال را دارند که چرا ایران بعد از عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر پیشنهاد صلح را نپذیرفت؟
اساساً این سوال با یک اشکال عمده مواجه است؛ چراکه اگر ما صلح را عناصری از آتشبس و کیفیت اجرای آن عقب نشینی بر سر مرزها، تبادل اسرا و چگونگی اجرای آن،شناخت متجاوز و تنبیه آن بدانیم، اگر پیشنهاد صلحی باشد باید به عناصر تشکیلدهنده آن توجه کنیم. تا آن زمان هیچ پیشنهاد صلحی به ایران داده نشد. تنها یک پیشنهاد آتشبس در قالب قطعنامهای از سوی سازمان ملل داشتیم اما بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که آنها به دنبال نهادینه کردن یک وضعیتی با شناسه نه صلح و نه جنگ برای ایران بودند.به همین خاطر ایران زیر بار این حرف نرفت.ما اعتقاد داشتیم که اگر قرار است آتش بس اعلام شود باید این صلح همه جوانب را درنظر داشته باشد.
*خواسته ایران چه بود؟
اول تعیین متجاوز و تنبیه آن، پرداخت غرامت جنگی توسط متجاوز،چگونگی عقبنشینی بر سر مرزها و آزادسازی بخش وسیعی از مرزها که تا حدود 2000 کیلومتر مربع از خاک کشور ما هنوز دست دشمن بود؛ مناطقی همچون شلمچه،طلائیه، فکّه، نفت شهر و میمک. مهمتر از همه این شهرها، خرمشهر و آبادان بود که تنها 700 متر تا خطوط اولیه عراقیها فاصله داشت و از این جهت این شهرها هیچ گونه امنیتی نداشتند.
در شرایطی این پیشنهاد داده شدکه ارتش عراق آسیب جدی ندیده بودند و فقط نیاز به یک بازیابی مجدد داشت تا دوباره در موضع تجاوز قرار بگیرد و به ما حمله کنند. مهمتر از همه تجربه تاریخی به ما ثابت کرد که نباید به این قطعنامه ها اعتماد کنیم چون نمونه بارز آن بلندی های جولان در سوریه بود که هنوز متأسفانه در اشغال صهیونیستهاست.
دانشجویان در دانشگاه از من پرسیدند خطاب به آنها و دیگر جوانان جامعه ما که دغدغه اتفاقات و رویدادهای دفاع مقدس را دارند باید اشاره کنم که ما با عنایت به موضوعات فوق و پیروزی هایی خوبی که بدست آمد و بازگرداندن تمامیت ارضی کشور اگر عملیات ادامه پیدا نمی کرد امروز همین شما از من می پرسیدید که با این توان رزم و صلابت روحی و جسمی رزمندگان چرا عملیات پیگیری نشد و تسلیم قرارداد آتش بس شدید. در صورتیکه می توانستید جنگ را مدیریت کنید و تا احقاق حقوق ملت ایران پیش روید.
* چقدر ادامه جنگ به رفتار دیپلماسی آمریکاییها با ایران ارتباط دارد؟
اگر امروز آمریکاییها عراق و افغانستان را به تصرف خود درآوردند به صراحت اعلام کردند قصد ما فروپاشی انقلاب اسلامی ایران است، ولی نتوانستند و جرأت نکردند.من اعتقاد دارم همین ادامه جنگ ما پس از خرمشهر است که خشم غربی ها را برانگیخته است. چون می دانند ایرانی ها برای گرفتن حقشان تا چه اندازه مصمم هستند.میدانند اگر شروع کننده جنگ باشند ولی تمام کننده جنگ نخواهند بود. به خاطر همین مقاومت و پایداری ملت ایران است که فرماندهان ما برای ادامه جنگ پافشاری کردند و پای اعتقاداتشان ایستادند.
صهیونیستها در سال 1982 به لبنان حمله کردند و تا بیروت این پیشروی ادامه پیدا کرد تا عملیات های ایران را به گونه ای پس از بیت المقدس متوقف کنند. چون آنها از نبوغ و استعداد ایرانیها در جنگ اطلاع داشتند و میدانستند ادامه جنگ چقدر برای منافع آنها خطرساز است.آنها به لبنان تصرف کردند تا توجه فرماندهان ما به لبنان معطوف شود. زمانی که فرماندهان وقت سپاه و ارتش برای مقابله با تهاجم صهیونیست به لبنان نیرو اعزام کردند رهبر فقید و فرزانه انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) با آن تفکر راهبردی و عمیق خود ضمن دستور برگشت نیروها آن نکته معروف و استراتژیک خودشان را که فرمودند: «راه قدس از کربلا می گذرد» در آن مقطع ایراد فرمودند.
*در پایان اگر صحبتی دارید در خدمت شما هستیم.
نتیجه می گیریم که تلاش دشمن در آن مقطع از توقف جنگ،نجات صدام بود. آسیب پذیری شهرهای مرزی ایران و تسلط دشمن بر نقاط استراتژیک مرزی،شناخت نیروهای انقلاب و فرماندهان از روحیات صدام و حامیان آن، اصلاح کشورهای مرتجع غربی برای توقف جنگ و نجات صدام در آن مقطع و نپذیرفتن خواسته های به حق جمهوری اسلامی از جمله عواملی بود که امام(ره) پس از برگزاری جلسه شورای عالی دفاع و توضیح فرماندهان نظامی سپاه و ارتش پیرامون ضرورت تعقیب متجاوزین، رهبر فقید انقلاب اسلامی با قید شرایطی ورود به خاک عراق را مجاز دانستند.
گفتو گو از مجتبی برزگر