ویژه نامه هفته دفاع مقدس91/ نجات سرپل ذهاب از سقوط

کد خبر: ۱۹۵۵۳۵
تاریخ انتشار: ۲۹ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۵ - 19September 2012

ساجد: ساعت 5/9 صبح روز بعد، توپ خانه ی دشمن به سمت تانک های ما شلیک کرد. به تدریج تمام نیروها و منطقه ی سرپل ذهاب زیر حملات توپخانه ی عراقی ها قرار گرفت. ساعتی بعد، سه دستگاه نفربر پی ام پی که موشک بر روی آن ها سوار بود، از دامنه ی ارتفاعات سمت راست حرکت کرده، توجه ما به آنها جلب شد که از مواضع عراقی ها قصد حمله داشتند.
در این وضعیت، تانک سروان حصاری از تانک های ما جدا شده به سمت نفربرهای دشمن حرکت کرد تا آن ها را با تیراندازی متوقف و یا منهدم کند، اما تانک او زودتر هدف موشک قرار گرفت و به آتش کشیده شد. پس از آن، دو دستگاه تانک دیگر ما نیز به وسیله ی آتش نفربرهای عراقی منهدم گردید.
با بی سیم به هر دو دسته از تانک ها اعلام کردم که تانک های باقی مانده را به عقب بکشند. به علت جراحت فرمانده، مسئولیت کنترل یگان با من بود گروهبان دوم، یدالله صادقی و سرباز قنبری، هر دو در تانک سوخته، در حالی که کسی قادر به نجات آن ها نبود، به شهادت رسیدند.
با فرا رسیدن شب، سروان پورشاسب (سرتیپ فعلی)، با آوردن دستگاه بولدوزر، کمک زیاد و موثری کرد تا با کندن سنگر، آسیب پذیری خود را به حداقل برسانیم.
بدین ترتیب تانک های ما و تعدا دیگری از تانک های گردان 217 در سنگر فرو رفتند و این مسئله سبب تقویت روحیه ی همه ی پرسنل گردید. من و پورشاسب برای یافتن آثاری از جسد گروهبان صادقی به داخل تانک موشک خورده رفتیم، اما اثری از او نیافتیم.
روز بعد هم با گلوله های توپخانه ی دشمن زیر آتش قرار گرفتیم، اما در هر حال با مقاومت و ایستادگی خویش مانعی برای پیشروی دشمن و سقوط سرپل ذهاب شدیم.
دو روز بعد، یگان ما تعویض شد. گردان 211 و 215 ماموریت یافتند راه نفوذی دشمن به سرپل ذهاب را سد کنند. همین ماموریت به ما نیز محول شد تا راه نفوذی دشمن را به سمت گیلان غرب سد کنیم. من به علت اصابت ترکش به 5 نقطه از بدنم، به بیمارستان کرمانشاه انتقال یافتم و پس از مدتی بستری، برای استراحت به منزل نقل مکان کردم.

راوی: شهید امیر سرتیپ 2 محمدرضا ضیایی


باید رفت
نظر شما
پربیننده ها