به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس به نقل از تسنیم، ملتهای عرب همواره منتظر روزی بودند تا شاید از عقده حقارتی که سالها به سبب حاکمان سازشکار و البته ضعیف و غیر مردمی عرب دچار آن بودند، رها شوند و احساس عزت و سربلندی کنند و 25 می 2000 روز موعود بود روزی که رهبر مقاومت لبنان در سخنانی حماسی، با اعلام پیروزی رزمندگان بی ادعای لبنانی بر ارتشی که همواره به شکست ناپذیری خود افتخار می کرد، و به کار بردن خانه عکنبوت برای رژیم صهیونیستی از سوی سید حسن نصرالله موجی از شادمانی و احساس سربلندی را به ملتهای عرب تزریق کرد تا از سایه سنگین سرافکندگی و حقارت تحمیل شده از سوی غاصبان قدس رهایی پیدا کنند.
ارتش رژیم صهیونیستی در ششم ژوئن 1982 میلادی، با این بهانه واهی که لبنان به مرکز عملیات علیه این رژیم تبدیل شده، لبنان را آماج حملات گسترده و تمام عیار خود قرار داد و تا نزدیکی بیروت پیشروی کرد. همزمان با این تجاوز، فالانژیستهای مزدور صهیونیستها کشتار فجیعی در اردوگاههای فلسطینی موسوم به قتل عام صبرا و شتیلا به راه انداختند که این جنایات وحشیانه علاوه بر ایجاد موج خشم و نفرت افکارعمومی جهان، سبب شد تا مقاومت مردمی، متجاوزان صهیونیست را از بیروت بیرون رانده و آنها در جنوب لبنان استقرار پیدا کنند که در نهایت با مقاومت رزمندگان حزب الله، ارتش رژیم اشغالگر قدس مفتضحانه از جنوب لبنان عقب نشینی کرد.
تجاوز همه جانبه نظامی رژیم صهیونیستی در سال 1982 عامل اصلی و اساسی شکل گیری مقاومت اسلامی و تشکیل جنبش حزب الله لبنان قلمداد می شود.
پیروزی غرورآفرین رزمندگان حزب الله از آن سال مقدمه ای برای پیروزیها و دستاوردهای پیاپی مقاومت و البته شکستهای مفتضحانه بعدی صهیونیستهای متکبر بود که غرورشان در جنگ 33 روزه سال 2006 چندان شکسته شد که سردمداران نظامی و سیاسی آنها خود را به آب و آتش زده اند تا روحیه از دست رفته را به نظامیان و جامعه صهیونیستهای غیر مهاجر و غیر قانونی برگرداندند که البته در این راه ناکام مانده اند و هزینه های سنگینی را در این راه در زمینه سیاسی و نظامی پرداخت کرده اند.
ملت مقاوم لبنان هرگز ایستادگی بنت جبیل را در برابر مهاجمان صهیونیست و شکار تانکهای پیشرفته میرکاوا از سوی رزمندگان مقاومت را هرگز فراموش نمی کنند.
یکی از ساکنان روستای بنت جبیل در جنوب لبنان که هیچ گاه رشادتها و نبرد شجاعانه و تمام عیار رزمندگان مقاومت را فراموش نمی کند، لحظه ای را یادآوری می کند که تانکهای میرکاوای ارتش رژیم صهیونیستی که پیشرفته ترین تانک در نوع خود به شمار می رود، وارد این منطقه شدند، اما ناگهان، شکارچیان مقاومت از زیر زمین خارج شده و به شکار تانکهای میرکاوا پرداخته و بنت جبیل را به گورستان آنها تبدیل کردند.
مقاومت مسلحانه لبنان توانست 14 سال پیش، با تکیه بر ایمان و شجاعت و اراده پولادین ،ارتش رژیم اشغالگر قدس را از جنوب و بقاع غربی به شکل مفتضحانه ای بیرون برانند و این پیروزی بزرگ در حالی برای مقاومت رقم خورد که هیچ هزینه ای بابت آن پرداخت نکرد و صهیونیستهای متجاوز اشغالگر بدون هر گونه قید و شرطی پس از 22 سال اشغالگری، پا به فرار گذاشتند.
این پیروزی پاک همچنان نقطه درخشانی در آسمان اعراب و نقطه تاریکی در آسمان دشمن صهیونیستی و همپیمانانش و رژیمهای مزدور و مرتجع و سازشکار عرب به شمار می رود، زیرا یک تحول راهبردی در مناقشه اعراب و صهیونیستها قلمداد می شود و در صفحات تاریخ اعراب، اولین شکست تلخ و بزرگ را به ارتش رژیم صهیونیستی تحمیل کرد و البته افتخارآفرینانی که طعم تلخ این شکست را به دشمن درجه یک مسلمانان چشاندند، نه ارتشهای عربی که یک گروه بی ادعا و البته مومن و قوی به نام حزب الله بود.
رژیم صهیونیستی تا پیش از 25 می 2000، همواره شکست ناپذیری و اسطوره بودن ارتش خود را به رخ اعراب و ملتهای منطقه به سبب شکستهای پیاپی ارتشهای عربی در مقابلش می کشید .
برخی از مقامات رژیم اشغالگر قدس، عقب نشینی مفتضحانه ارتش این رژیم از جنوب لبنان را روز شکست سهمگین نامیده و سرهنگ نوام بن تسیفی از فرمانده صهیونیستهای متجاوز گفته بود ما از لبنان عقب نشینی نکردیم، بلکه گریختیم.
چنین ارتشی در آن تاریخ در هم شکست و مجور به فرار از لبنان آن هم در تاریکی شب شد در حالی که مزدورانش را جا گذاشت تا با سرنوشت حتمی خود روبرو شوند.
پیروزی رزمندگان مقاومت لبنان، امید را به ملتهای عرب و در راس آنها ملت فلسطین بازگرداند به اینکه آنها می توانند با الگوبرداری از مقاومت لبنان به رهبری حزب الله، به آزادسازی فلسطین از چنگال اشغالگران قدس امیدوار باشند.
با وجود این پیروزی بزرگ و ارزشمند، هنوز در لبنان و کشورهای منطقه، برخی گروهها و شخصیتها به سبب دنباله روی از غرب و باور نداشتن این حقیقت که رژیم صهیونیستی دشمن اصلی ملتهای منطقه و رژیمی نامشروع و تحمیل شده بر منطقه است، نه تنها حاضر نیستند به پیروزی بزرگ و تاریخی و ارزشمند حزب الله در سال 2000 بر دشمن شماره یک مسلمانان اعتراف کنند، بلکه متاسفانه بر خلاف منافع ملی کشورهای خود با دشمن صهیونیستی و همپیمانانش در غرب با هدف از بین بردن این پیروزی و خاموش کردن شعله مقاومتی که جسورانه شکست را بر ارتش رژیم صهیونیستی تحمیل کرد و قدرت بازدارندگی آن را در هم شکست، همدست بوده و علیه مقاومت توطئه چینی می کنند.
دستاوردهای پیروزی بزرگ مقاومت
مهمترین دستاورد پیروزی بزرگ مقاومت در سال 2000 این بود که برای همیشه توهم اسرائیل بزرگ را که صهیونیستها در سر می پروراندند، از بین برد، نکته ای که سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله در مراسم سالگرد این پیروزی بزرگ هر ساله بر آن تاکید می کند و در این باره گفته است پیروزی تاریخی ملت لبنان در روز 25 می 2000، توطئه اسرائیل بزرگ را خنثی و ثابت کرد که ارتش رژیم صهیونیستی وقتی نمی تواند در لبنان به عنوان ضعیف ترین کشور عربی نفوذ کند، قطعا نمی تواند کشور خیالی اسرائیل بزرگ را از نیل تا فرات تشکیل دهد.
نتیجه دیگر پیروزی حزب الله بر صهیونیستهای متجاوز در سال 2000، اثبات کارایی و تاثیرگذاری مقاومت و اهمیت سلاح آن به عنوان عامل مهم بازدارندگی در برابر رژیم صهیونیستی بود.
آزادسازی جنوب لبنان که با رشادت و فداکاری مثال زدنی رزمندگان مقاومت به دست آمد، اولین حلقه شکستهای پیاپی اشغالگران قدس و در هم شکسته شدن اسطوره شکست ناپذیری آنها و آغاز سریالهای پیروزیها و موفقیتهای متوالی حزب الله به شمار می رود.
مقاومت لبنان، سالروز آزادی جنوب را عید مقاومت و آزادسازی نامیده است، روزی که صهیونیستهای متجاوز پس از 22 سال اشغالگری، در نتیجه مقاومت رزمندگان حزب الله و اراده مستحکم و پولادین آنها چاره ای جز فرار خفت بار از جنوب لبنان آن هم در نیمه های شب با وجود حمایتهای گسترده غربی ها و رژیمهای عربی مرتجع و سازشکار پیدا نکرد .
در پیروزی بزرگ مقاومت بر اشغالگران قدس، از نقش انکارناپذیر فرمانده شهید عماد مغنیه نباید غافل بود که با هوش و ذکاوت و فرماندهی مقتدرانه خود رزمندگان حزب الله را در این موفقیت چشمگیر رهبری کرد.
حزب الله پس از این پیروزی بزرگ توانست به اصلی ترین دفاع کننده از لبنان در تهدیدها و تجاوزات احتمالی رژیم صهیونیستی تبدیل شد که مهمترین عوامل پیروزی رزمندگان مقاومت، ایمان و اعتقاد راسخ و ولایتمداری و منطق عاشورایی پیروزی خون بر شمشیر و هیات مناالذله بود که توانستند ضمن ایجاد تحول در موازنه های قوا، رعب و وحشت را در میان صهیونیستهای غاصب ایجاد کنند و حزب الله به کابوس بزرگ آنها تبدیل شود؛ جنبشی که با پیروزی بزرگ سال 2000، خود را به عنوان یکی از بازیگران و نقش آفرینان منطقه معرفی و در ادامه ثابت کرد می تواند قدرتهای سلطه گر و زیاده خواهی و طمع ورزی آنها در منطقه را به چالش بکشاند.
حزب الله علاوه بر پیروزیها و دستاوردهای بزرگ در عرصه نظامی، با هدف خنثی کردن نقشه های دشمنان مقاومت در داخل لبنان، مشارکت فعالی در تصمیم گیریها داشته به طوری که هیچ تصمیم مهمی بدون این جنبش نمی تواند اتخاذ شود.
متاسفانه با وجودی که دشمن صهیونیستی به شکست خود اعتراف کرده است، برخی گروههای لبنانی که به جریان 14 مارس موسوم هستند، به جای اعتراف به پیروزی مقاومت و تلاش برای تقویت آن و حفظ مهمترین عامل بازدارندگی در برابر دشمن، پیوستن به طرح آمریکایی صهیونیستی برای مهار مقاومت و شکست آن را با هدف سیطره بر لبنان برگزیده اند . جریان 14 مارس به اسب تروای غربی ها و رژیم صهیونیستی برای اینکه از پشت به مقاومت خنجر بزنند، تبدیل شده اند و با استفاده از رسانه های حامی خود در داخل و خارج لبنان، لبنانی ها را علیه مقاومت تحریک و این ادعا را مطرح می کنند که ادامه مقاومت هیچ توجیهی ندارد و زمان برای اینکه مقاومت سلاح خود را تحویل دولت لبنان دهد، فرا رسیده است.
در حال حاضر دو رویکرد در لبنان درباره مقاومت وجود دارد؛ رویکرد ملی حامی مقاومت که بر آمادگی آن برای بازداشتن اشغالگران از هرگونه ماجراجویی جدید برای اشغال خاک لبنان یا چنگ انداختن بر ثروتهای نفتی و آبی یا استفاده از حریم هوایی آن برای تجاوز به سوریه تاکید می کند و رویکرد دوم که ضد مقاومت و مرتبط با طرح آمریکایی صهیونیستی است، رویکردی که استقلال و حاکمیت لبنان را نادیده می گیرد و همچنان بر خواسته غیرمنطقی خلع سلاح مقاومت پافشاری می کند، آمریکا و همپیمانانش به ویژه برخی رژیمهای عربی به درگیری و تقابل میان این دو رویکرد دامن می زنند و به طور مشخص برای جلوگیری از انتخاب رئیس جمهوری که از گزینه مقاومت دفاع کند با توجه به اتمام دوره شش ساله میشل سلیمان تلاش می کنند، هر چند میشل سلیمان به گفته امیل لحود رئیس جمهوری سابق به مقاومت پشت کرد و فداکاریها و رشادتهای رزمندگان مقاومت را نادیده گرفت.
وجود مقاومت و افزایش نقش آفرینی آن عامل مهم و اساسی در آزادی لبنان نه فقط از چنگال اشغالگران صهیونیست بلکه از قیمومیت و دنباله روی از غرب و تحقق استقلال اقتصادی و سیاسی و سوپاپ اطمینانی برای لبنانی ها به شمار می رود که همواره در معرض تهدیدها و تجاوزات مکرر صهیونیستها قرار دارند.
دخالتهای آشکار و مستمر آمریکا و دیگر کشورهای غربی در امور کشورهای عربی از جمله لبنان با هدف شعله ور کردن آتش فتنه مذهبی برای محاصره مقاومت و حذف آن به عنوان الگوی پیروزی و شکست شیوه آزادیبخشی مقاومت و برای تحمیل طرح آمریکایی در خاورمیانه ادامه دارد که هدف از آن ترسیم نقشه منطقه بر اساس سیاستهای واشنگتن و بازگرداندن آن به دوره انحطاط و واپس گرایی و سیطره استعمار است تا رژیم صهیونیستی بتواند موجودیت نامشروع خود را به عنوان یک کشور یهودی نژادپرست تحمیل کرده و شرکتهای غربی هم به تاراج ثروتهای اعراب ادامه دهند، اما کسانی که تحولات اخیر منطقه را به دقت دنبال می کنند، به وضوح مشاهده می کنند که این طرح آمریکایی صهیونیستی هم شکست خورده و قدرتهای بازدارنده و مقاومت موفق به مهار این طرح شده و این قدرتها در مسیر نهایی پیروزی و ایجاد تحول جدیددر موازنه قوا در منطقه به نفع پیمان مقاومت و ضد اشغالگری و سلطه گری آمریکا در منطقه و جهان قرار دارند.
نشانه هایی که پیروزی قریب الوقوع محور مقاومت بر محور سازش را اثبات کند به وضوع می تواند مشاهده کرد در این زمینه به دو مورد از اعتراف رسانه های اسرائیلی و آمریکایی اشاره می کنیم : اولین مورد اعتراف روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارونوت است مبنی بر افزایش سیطره بشار اسد بر خاک سوریه در سطحی گسترده تر و بدتر شدن وضع شورشیان و درگیر شدن آنها با یکدیگر است و شاخص دوم، اعتراف روزنامه نیویورک تایمز آمریکاست که نوشته است :" محبوبیت حزب الله در حال افزایش است و جنگ سوریه، سبب شد تا حزب الله تجربه جدیدی در صحنه نبرد کسب کند و جنگ حزب الله در سوریه ممکن است موازنه قوا را به طور کامل در منطقه تغییر دهد به ویژه اینکه حزب الله برای جلوگیری از ایجاد موازنه جدیدی که مخالف آن باشد، وارد عمل شد و توانست تروریستها را از مناطق مرزی سوریه و لبنان بیرون براند و مانع انفجارهایی شود که شهروندان لبنانی را هدف قرار می دهد که این اقدامات و تحولات به افزایش محبوبیت مردمی حزب الله منجر شد .
شرایط کنونی لبنان حاکی از برقراری امنیت و ثبات و کاهش هجمه خصمانه علیه مقاومت پس از مجبور شدن جریان 14 مارس به مشارکت در دولت جدید در کنار حزب الله و توقف موضعگیری علیه این جنبش در ارتباط با جنگ آن با گروههای تروریستی در سوریه حکایت می کند . پذیرفتن حضور در دولت جدید در کنار حزب الله، مهر تاییدی بر شکست گزینه های جریان 14 مارس و شرط بندی آن بر تغییر موازنه های قوا در سوریه به نفع خود و علیه مقاومت و تلاش برای به انحصاردرآوردن قدرت در لبنان است.
این روزها توطئه چینی علیه مقاومت و دستاوردهای بزرگ آن به ویژه پس از شکست جنگ جهانی سال 2006 علیه لبنان با به راه انداختن جنگی نابرابر و وحشیانه علیه یکی از پایه ها و ستونهای مقاومت یعنی سوریه ادامه دارد و قدرتهای غربی جنگ تمام عیاری را علیه این کشور از طریق هزاران تروریست مزدور خود با هدف فتنه افکنی در سوریه و غرق کردن آن در درگیریهای داخلی و دور کردن آن از ادامه آمادگی تسلیح برای آزاد کردن سرزمینهای باقی مانده در اشغال و ارائه الگوی درخشان درباره قدرت مقاومت مسلحانه در تحقق خواسته ها و آرمانهای ملتهای عرب در آزادی از چنگال اشغالگران و تحریک افکارعمومی علیه مقاومت به راه انداخته اند.
با وجود شکست تمام تلاشهای دشمنان مقاومت برای ضربه زدن به آن و آمادگی آن که آخرین مورد آن آشکار شدن شکست اهداف جنگ علیه سوریه و ظاهر شدن نشانه های پیروزی بشار اسد و ارتش سوریه بر تروریستهای مورد حمایت غرب و رژیمهای مرتجع عرب، فتنه افکنی دشمنان مقاومت همچنان ادامه دارد، فتنه ای که مقاومت توانست از افتادن در دام آن اجتناب کند و تلاشهای رهبران آن بر چگونگی مقابله با طرحهای فتنه و خنثی کردن مینهایی است که در مسیر مقاومت کار گذاشته است. فتنه دامی است که همچنان به عنوان سلاح آمریکایی صهیونیستی به شمار می رود که پس از شکست ارتش قدرتمند صهیونیستی در جنگ 2006، علیه مقاومت به کار گرفته شده است.
حسن حردان تحلیلگر عرب معتقد است جنگ جولای 2006 رژیم صهیونیستی علیه لبنان که با پیروزی مقاومت همراه شد، بار دیگر ناتوانی رژیم اشغالگر و میزان تحولی که مقاومت در مناقشه اعراب و اسرائیل ایجاد کرد، به جهانیان نشان داد که مشخص شد این یک تحول راهبردی و نشانه مرحله شکست و پسرفت راهبردی و تاکتیکی رژیم صهیونیستی به سبب ناتوانی در تحقق پیروزی است و این رژیم را مجبور کرده تا در جستجوی راههایی باشد که آینده این رژیم جعلی را تضمین کند، موجودیتی که پس از گذشت 66 سال از اشغال فلسطین اثبات شد که متزلزل و بی ثبات است و در هر لحظه امکان فروپاشی آن وجود دارد.
