اگر به شبکههای ماهوارهای نگاهی بیاندازیم، در تعدادی از آنها فحاشی به انقلاب و دشمنی با آن را به وضوح تمام میبینیم. شبکههای غربی و نیز شبکههای ضدانقلاب فارسیزبان تکلیفشان مشخص است ولی جالب اینجاست که این فحاشی محدود به اینها نیست. در شبکههای وهابی و از آن جالبتر جریانات افراطی شیعه نیز این مساله به نحو شفافی قابل مشاهده است. در این مجال به بررسی این پدیده میپردازیم.
تمدنگرایی، شاخصه اصلی انقلاب اسلامی ایران بوده است. شکستن تارهای تنگ فردگرایی در دین، ضریب دهی صحیح به اولویتهای اسلام، تمایل به ایجاد عزت و استقلال برای مسلمانان و... مشخصههای فکری و عملی انقلاب اسلامی است. از همین رو نیز بود که دشمنان انقلاب را دقیقا کسانی تشکیل میدهند که با حضور اجتماعی، حکومتی و تمدنی اسلام مشکل دارند.
برخی از آنها اساساً از اسلام هراسناکند و یا آن را شایسته تصدی سعادت بشر نمیدانند و برخی دیگر از شدت حماقت و تنگنظری، فرعی را بجای اصلی نشانده و در عمل، ضدمصالح مسلمین حرکت میکنند و از همین روست که با وجود گذشت 14 قرن از بعثت پیامبر رحمة للعالمین، هنوز بخش مهمی از غرب عالم را کفر و فساد و دینستیزی و شرق عالم را الحاد و ثنویت و گاوپرستی پر کرده است و آرمانهای تمدنی اسلام در میانه برادرکشیهای مسلمانان به فراموشی سپرده شده است!
جالب اینجاست که اینک، انقلاب اسلامی به عنوان تلاش جمعی از مسلمانان برای تحقق آموزههای مغفول دین در دنیای معاصر، مورد حمله هر دو دسته فوقالذکر میباشد که اینک به اجمال به آنها اشاره میکنیم.
* غربیها
مهمترین کسی که از ظهور بعد اجتماعی اسلام در ایران متضرر شد رقیب گفتمانی ما یعنی غرب بود. با اضمحلال گفتمان مارکسیستی، این گفتمان بیش از گذشته از گسترش اسلام در جهان به هراس افتاد و بیشترین اقدامات را برای به انزوا بردن آن به ثبت رساند. اسلامهراسی آشکار در غرب و توهین به مقدسات اسلامی به وضوح در عملکرد آنان مشهود است. بهعلاوه شیعه و ایران هراسی نیز سالهاست در دستور کار آنها قرار دارد. ایجاد اختلاف مذهبی میان مسلمانان که توسط غربیها فربه شده، از ابزارهایی است که به خوبی توانسته مسلمانان را از این دشمن مشترک غافل و درگیر خود نماید!
* روشنفکران غربزده ایرانی
پرواضح است که اختلاف این دسته به جمهوری اسلامی ایران نه سیاسی که بخاطر برپایی احکام اسلامی است. عمده روشنفکران داخل و خارجنشین وابسته به فکر غربی، مطلوب خود را در تحقق ارزشهای غربی میبینند و نه آموزههای دین اسلام لذاست که با تحقق آنها در ایران اسلامی مخالفاند. وقتی بعد فرهنگی این جریانات در شبکههایی چون «من و تو» و «فارسی وان» و... بروز میکند خیلی بهتر هویت حقیقی اینها که بعضا نفاق دارند مشخص میشود.
* وهابیت
این جریان که جعل و کوک شده دست انگلیسیهاست، پس از انقلاب اسلامی ایران، فعالیت خود را تشدید کرد. به جرات میتوان گفت که همه اقدامات وهابیها برای مقابله با تشیع در این سی سال از کل اقدامات آنان در تمام عمر این جریان افراطی، برابری میکند. این جریان که به پشتوانه پول نفت و رسانه خود را به دروغ، اکثریت جهان تسنن مینمایاند با راه اندازی شبکههای متعدد فارسی مثل وصال و کلمه و... و عربی و انگلیسی، به ترویج اندیشههای انسانسوز خود مشغول است. حجم فحاشی آنان به انقلاب اسلامی غیرقابل تصور است!
* شیعیان افراطی
از همه جالبتر، جریانی بهاصطلاح شیعه است که خود را تنها متصدی ولایت اهل بیت(ع) معرفی میکند و در عین حال با مظهر عزت تشیع در جهان یعنی جمهوری اسلامی ایران، بیشترین عداوت را دارد. امثال اللهیاری و یاسرالحبیب و وابستگان به جریان موسوم به شیرازی از توهین به هیچ یک از مراجع و علمایی که بهنحوی همراه نظام اسلامی هستند فروگذار نکرده و نمیکنند.
استفاده از رکیکترین تعابیر درباره رهبران انقلاب و علمای شیعه از جمله آیتالله العظمی بهجت، آیتالله العظمی سیستانی، آیتالله شهید سیدمحمدباقر صدر، سیدحسن نصرالله و... از امور رایج در شبکههای «فدک»، «اهلالبیت» و... و سایتهای وابسته به این جریان است که متاسفانه در شهرهای مذهبی ایران مانند قم، مشهد و اصفهان نیز فعالیت گستردهای دارد.
اینان انقلاب اسلامی ایران را تنها به دلیل داشتن نگرش تمدنی و دغدغه گسترش دین در سراسر جهان متهم به مماشات با برادران اهل سنت میکنند و با حمایت مالی از منابع معلومالحال، حضور رسانهای خود را در سالهای اخیر گسترش دادهاند.
استفاده از ابزار تندرویهای وهابیت برای ایجاد هراس در شیعیان، از جمله اقداماتی است که این شبکهها انجام میدهند. دقیقا همانطور که وهابیها از افراط این جریانات برای جذب بدنه اهل سنت بهره میبرد!
----------------------------------
یادداشت: علیرضا کمیلی