اطلاعات ارزشمند و روايت خلبان بازنشسته ، بهروز مدرسي، از واقعه ي اول اسفندماه1364 ، در نوع خود ، خواندني و شنيدني است ؛ به ويژه آن جا كه نويسنده ، با احساسات لطيف و پاكش ، لحظه هاي پَركشيدنِ چهل پرنده آسماني را به زيبايي به تصوير مي كشد . مثلاً به اين چند سطر توجه كنيد: «سرانجام شهيد محلاتي در پاسخ مي گويد: ما شهادت را به تسليم شدن در مقابل دشمن بعثي ترجيح مي دهيم. و خلبان شجاع ، همان كاري را مي كند كه بايد مي كرد... هواپيما بدون توجه به اخطارهاي مكرر دشمن به راه خود ادامه مي دهد. صداي تلاوت قرآن مجيد ، يك صدا از داخل هواپيما به گوش مي رسد . در اين هنگام ، دشمن زبون اولين موشك را شليك مي كند... به گفته شاهدان عيني كه از پايين شاهد ماجرا بوده اند، با اولين شليك ، بال چپ هواپيما كنده مي شود . خلبان ، با مهارت تلاش مي كند هواپيما را در جايي مسطح فرود آورد. جنگنده عراقي، با مشاهده شجاعت و مهارت خلبان ايراني ، مجبور مي شود دومين موشك خود را به سوي هواپيماي آسيب ديده ، شليك كند. با برخورد موشك ، هواپيما چند تكه شده و مسافران از آن ارتفاع به سوي زمين روانه مي شوندودر حقيقت به آسمان پر مي كشند...» با اين توضيح كه ، اين نوشته پس از اقتباس از وبلاگ شخصي نويسنده(به سبب نوع نثر و نگارش ايشان كه به زباني خودماني نوشته شده بود)، با شيوه ماهنامه شاهد ياران هماهنگ شده است . اين مطلب را بخوانيد: |
|