، از ماهها قبل بسیاری از رسانههای قبلی فردی به نام «رامی ادهم» را به عنوان «قهرمان کودکان حلب» معرفی کرده و با مصاحبهها و برنامههای متعدد، وی را به چهرهای معروف در بحران سوریه تبدیل کردند.
«قاچاقچی اسباب بازی در حلب» اخیرا از سوی شبکههای اصلی خبری مانند «سیاِناِن»، «اِنبیسی»، «بیبیسی» و «الجزیره» پوشش گسترده خبری دریافت کرده است. با توجهی که پس از این گزارشات جلب شده است، کمکهای مالی به پروژه امدادرسانی ادهم رشد چشمگیری داشته است. در همین چند ماه اخیر ادهم مبلغی افزون بر 80000 یورو از راه جذب کمکهای مالی اینترنتی بدست آورده است.
اگرچه تحقیقات «هلسینگین سانومات» (روزنامه نویسنده یادداشت) که در 21اُم اکتبر منتشر شد، زوایای دیگری از داستان ادهم را روشن ساخت.
در پروژه یتیمان حلب تخلفهای بسیاری انجام شده است. بر پایه مدارکی که هلسینگین سانومات به دست آورده است، مشخص شده که داستان زخمی شدن ادهم، داستانی ساختگی بوده برای جلب توجه رسانهها.
از سوی دیگر به تازگی در همین ماه اکتبر مشخص شده است ادهم با جنبش افراطگرایان ارتباط دارد. ادهم این اتهامات را رد میکند.
در تصویری که به صورت عمومی در فیسبوک منتشر شده است، ادهم در کنار یک روحانی به نام «عبدالله المحیسنی» دیده میشود. در این پست، ادهم به المحیسنی میگوید که او «به اندازه صد هزار مرد میارزد» و «شیخی دوست داشتنی» است و از وی با عنوان «نمونهای از مجاهدین» یاد میکند.
بر مبنای مطالعه انجام شده از سوی موسسه کارنگی، المحیسنی با گروههای تروریستی داعش، جبههالنصره و احرار الشام همکاری کرده است. در تصویری دیگر ادهم با مردانی از یک گروه اسلامگرای تندروی دیگر نشسته است. بر پایه گزارش هلسینگین سانومات، ادهم سال 2014 با تیپ «لواء التوحید» به سوریه آمده است.
افزون بر این، ادهم پیامهای زیادی در فیسبوک منتشر کرده که در آن مسلمانان شیعه مذهب و کردها را مسخره کرده و جمعیت شیعه را «فرقه بیمار و تندرو» خوانده و خواستار آن شده که همه مسلمانان شیعه مذهب از سوریه بیرون رانده شوند.
ادهم در دادگاههای فنلاند نیز به جرم ضرب و شتم و استفاده از مخدر محکوم شده و یک محاکمه تقلب مالیاتی را نیز پیش رو دارد.
در ژانویه 2016 (دی ماه 1394) خبر زخمی شدن ادهم در جریان کمکرسانی در بمبارن حلب، سر تیتر خبرگزاریهای فنلاند بود.
خبر بار نخست از صفحه فیسبوک سازمان غیر دولتی ادهم منتنشر شد که میگفت: «برادر ادهم از قربانیان بمباران امروز در حلب است. متاسفانه هنوز نتوانستهایم با او تماس بگیریم».
سازمان غیردولتی «جامعه فنلاندی-سوری» سال 2014 در فنلاند به ثبت رسید.
پست فیسبوکی مشابهی منتشر شد که ادهم را در حالی که سر و دست چپش باندپیچی شده بود نشان میداد. دو روز بعد تصویری از ادهم در حالی که در انوموبیلی نشسته بود منتشر شد با این توضیح که: «برادر رامی حالا در طرف ترکیهای مرز (سوریه) است. او برای مراقبتهای پزشکی (به محل) برده شده و ممکن است فردا به فنلاند بازگردد».
هلسینگین سانومات مدارکی بدست آورده که نشان میدهد زخمی شدن (ادهم) واقعیت نداشته و یک شیرینکاری تبلیغاتی بوده است.
پیامهای متنی و صوتی رد و بدل شده در برنامه «واتس اپ» بر گروه تحقیقی هلسینگین سانومات روشن ساخت که ادهم و دستیار پیشینش «سامی مشعل» داستان را با جزئیات کامل ساخته و پرداخته کردند تا آن را به رسانههای فنلاند بفروشند. صدای ادهم در پیامهای صوتی قابل شنیدن است. برخی از پیامها از شماره (سیم کارت) فنلاندی و برخی دیگر از راه اپراتور ترک فرستاده شدهاند. هلسینگین سانومات اعتبار پیامهای رد و بدل شده در «واتس اپ» را با یک کارشناس خبره فناوری اطلاعات چک کرده است.
سامی مشعل، عکاس سوری است که به ادهم کمک کرد در حلب ویدیو بسازد. ادهم همچنین برای دختر مشعل که در حلب هدف یک تک تیرانداز قرار گرفت و زخمی شد، با فراخوان عمومی پول جمع کرد. پدر و دختر در حال حاضر در فنلاند به دنبال گرفتن پناهندگی هستند.
مشعل موافقت کرد تا مکالمات ذخیره شده در گوشی همراهش را در اختیار هلسینگین سانومات قرار دهد چون حس میکرد ادهم از وی سواستفاده کرده است. مشعل میگوید او به ادهم کمک کرده چون ادهم قول داده بود در زمینه مراقبتهای پزشکی دختر زخمیاش در فنلاند به او کمک کند. یک کلینیک فنلاندی در نهایت هزینه جراحی را پرداخت کرد. مشعل به هلسینگین سانومات گفت: «ادهم مرا متقاعد کرد که اگر به او کمک کنیم مردم بیشتری به یتیمان کمک خواهند کرد».
در پیامهای ژانویه گذشته (دی ماه 94) واتسآپ، ادهم و مشعل داستان زخمی شدن ادهم را به این صورت سرهمبندی میکنند که ادهم پس از حملات هوایی از ناحیه سر و دست زخمی میشود. ادهم نوشته: «اخبار اینطور خواهد بود که رامی ادهم در حملات حلب به سختی زخمی شده است.»
وی در ادامه نوشته: «بعد از ماجرای زحمی شدن من تلفنم را خاموش میکنم و به مدت دستکم سه روز فیسبوک هم نخواهم آمد.»
آنها قرار میگذارند که یکنفر از آشنایان این دو از درمانگاه محلی باند و قلاب بیاورد،. بعد از آن مشعل دوبار پیام داده و تاکید کرده که «بانداژ سر را فراموش نکنید.»
ادهم در پیامی اینطور نوشته: «شاید با یتیمان درحالی که دستم با قلاب به شانه آویزان شده دیدار کنم. یا شاید آنها به دیدار من در الکفاح بیایند. همان جایی که به آنها اسباب بازی میدهم. و همینطوری مجسمه من در هلسینکی ساخته میشود و اشک همه درخواهد آمد.» ادهم به موسسه الکفاح در سوریه اشاره میکند که با ادهم همکاری میکرده است.
در یکی دیگر از این تبادل پیامها، ادهم عکسی از خودش فرستاده که به پهلوی راست کف یک اتومبیل افتاده و مرد دیگری خم شده تا به او کمک کند. مشعل یادآوری کرده که «باید اینطور به نظر برسد که او در حالی که مراقب بازوی توست، پشتت را گرفته است.» مشعل در ادامه افزوده «باید پیش از آنکه بخواهی دیگران را متقاعد کنی، خودت را متقاعد کنی که بازویت شکسته است».
ادهم پیش از «زخمی شدن» متنی به انگلیسی برای مشعل فرستاده که بناست بعدا به عنوان اولین پست پس از حادثه در فیسبوک منتشر شود: «متاسفانه امروز ارتباط خود با برادر رامی ادهم را از دست دادیم. گزارشهایی داریم که از زخمی شدن وی در بمباران مناطق نزدیک حلب حکایت دارد!»
متن شبیه همان چیزی است که بعدا در فیسبوک منتشر شد.
بسیاری از رسانههای فنلاند ماجرای زخمی شدن ادهم را با انتشار عکسهای وی گزارش کردند. طولی نکشید که ادهم با بازوی زخمی در استدیوهای تلویزیونی در حالی که ماجرای زخمی شدنش را تعریف میکرد دیده شد و داستان ساختگی خیرخواهیاش به شهرتی گسترده دست یافت.
پیامهای واتسآپ نشان میدهد ادهم و مشعل بنا داشتند ویدیویی ساختگی از بمباران منتشر کنند. مشعل به ادهم دراینباره پیشنهادهایی داده است. ادهم نوشته «تا الان چهار بار فیلمبرداری کردهایم. سه تای آنها خراب بوده». ویدیو هیچگاه منتشر نشد. دلیل آن هم عدم توافق افراد درگیر در تولید ویدیو درباره جزئیات بوده است.
چندی بعد این زوج به مشکل خوردند. مشعل ادعا میکند که ادهم به او حمله کرده و او این حمله را به پلیس گزارش کرده است. مشعل همچنین درباره پیامهای متنی و صوتی واتسآپ با پلیس صحبت کرده است.
در یکی از پیامهای صوتی ادهم قول داده که یک کارت شناسایی تقلبی برای مشعل درست کند. ادهم نوشته: «اگر بخواهی میتوانیم تقلب کنیم. چرا که نه؟ من همین امروز یکی برای خودم درست کردم.»
ارتباط اینترنتی و تلفنی در منطقه تحت محاصره شرق حلب، بسیار ضعیف است. منطقه زیر حملات هوایی روسیه و نیروهای دولتی سوریه است. «خالد صبحا» پس از تلاشهای مکرر جواب تلفن را داد. او پروژه پشتیبانی از یتیمان را در موسسه الکفاح راهاندازی کرده است. موسسه با ادهم همکاری کرده و ارتباط بسیار نزدیکی با شورشیهای اسلامی دارد.
در ابتدا صبحا نپذیرفت که به هیچ وجه درباره ادهم گفتگو کند. دفتر موسسه اخیرا بمباران شده است: «ما مشکلات بزرگتری داریم. نمیخواهم با آدم پستی مثل او هیچ کاری داشته باشم.» صبحا این سخنان را درباره ادهم گفت.
به یکباره صبحا با پیشنهاد گفتگو موافقت کرد. بنا بر آنچه وی گفت همکاری موسسه الکفاح با ادهم از سال 2013 آغاز شد. ادهم برای آنها بستههای کمک شامل لباس و غذا میآورد. فعالیتهای بشردوستانه این موسسه به گفته مدیران آن یتیمان و آوارگان را شامل میشده است. صبحا میگوید: «فکر میکردیم آدم خوبی است. اگر یک نفر آدم خوبی نباشد چرا باید هزاران کیلومتر راه را تا اینجا سفر کند؟ اگرچه یک مقدار به صداقت (ادهم) شک کرده بودم. او آنقدر در رسانههای فنلاند معروف شد که مغرور شد.»
آژانس کمکرسانی ادهم در فتلاند برای هر یتیم در ماه 35 یورو دریافت میکند. هر اهدا کننده سرپرستی یک یتیم در حلب را بر عهده میگیرد. به اهداکنندگان اطمینان داده میشود که پول آنها مستقیم برای کمک به بچهها صرف میشود و گواهی عکسدار هر کودک با جزئیات به اهدا کننده فرستاده میشود.
در سوی دیگر خالد صبحا میگوید برای هر کودک بین 9 تا 20 یورو در ماه از سوی موسسه فنلاندی دریافت میکند. این رقم بسیار کمتر از آن چیزی است که ادهم ادعا میکند. پوند سوریه از زمان آغاز جنگ سقوط کرده و ارزش خود را از دست داده است که بر مبنای آن صبحا میزان ارز دریافتی لازم برای کمک را کاهش داده است.
صبحا میگوید در ابتدا موسسه از میزان کمکی که ادهم از اهداکنندگان فنلاندی دریافت میکرد اطلاع نداشت. او رسیدهای مهر شده موسسه را برای هلسینگین سانومات فرستاده است. الکفاح از آلمان هم کمک دریافت میکند.
برخلاف آنچه ادهم ادعا میکند، صبحا میگوید این غیرممکن است که کمک اهداکننده دقیقا به یک کودک خاص داده شود. دلیل اصلی بر مبنای آنچه صبحا میگوید اینست که تعداد افراد تحت محاصره در حلب مرتب در حال تغییر است.
در ژوئن گذشته (خرداد ماه) صبحا به همکاری با ادهم پایان داد: «او را انداختم بیرون. به او گفتم یتیمان به تو نیاز ندارند. اجازه نمیدهم کسی با بهرهبرداری از یتیمان سوریه و حلب به پول و شهرت برسد.». صبحا میگوید این کارهای غیرقانونی را به اطلاع مجمع سوری-فنلاندی رسانیده است. بنا به گفته صبحا از ماه ژوئن مجمع سوری-فنلاندی قول داده که مبلغ 35 یورو در ماه را برای یتیمان بپردازد. وی اضافه میکند مبلغ پرداختی ماه اوت و ماه سپتامبر (مرداد و شهریور) هنوز به دست آنها نرسیده است. پروژه یتیمان حلب نیز به کار خود پایان داده است.
هلسینگین سانومات با ادهم تماس گرفته و او تمامی اتهامات را به تاکید رد میکند. ادهم همچنین ساختگی بودن داستان زخمی شدنش در بمباران حلب را هم رد میکند و میگوید شاید «درباره برخی چیزها شوخی کرده باشد» ولی هدفش فریبکاری نبوده است: «این اتهام مسخرهای است. کسی نمیتواند همچین داستانی سر هم کند. من در منطقه جنگی و در جای خطرناکی بودم».
ادهم همچنین ارسال مبالغ کمتر از 35 یورو به موسسه الکفاح را رد میکند و میگوید کمکها در قالب چیزهایی غیر از پول ارسال شده است. ادهم ادعا میکند از 35 یورو کمک اهدا شده به هر کودک حدود 33 یورو رسیده است. ادهم برای اثبات ادعایش رسیدهایی به هلسینگین سانومات فرستاده که با آنچه خالد صبحا میگوید بسیار متفاوت است.
ادهم تایید میکند که همکاریاش با الکفاح از ماه اوت قطع شده و دلیل آنرا عدم پذیرش اقدام موسسه در ارسال کمک به همه بچهها ذکر میکند. ادهم میخواهد هر اهداکننده از یک کودک خاص حمایت کند و میگوید مجمع سوری-فنلاندی 260 یتیم در حلب دارد.
پس از تماس هلسینگین سانومات با حل در روز سهشنبه ادهم اعلام کرد که پروژه به کار خود پایان میدهد. روز چهارشنبه کمپین جلب کمکهای مالی ادهم نیز که تا آن زمان 80،000 یورو جمع کرده بود به طور نلگهانی به کار خود پایان داد.
بسیاری از مردم فنلاند که به این پروژه کمک کردند برین باور بودند که ادهم میتواند کمکها را به حلب برساند و کمکهای آنها برای مخارج راهبری و واسطهها هزینه نخواهد شد. کودکان فنلاندی نیز با اهدای اسباب بازی و پول توجیبیهایشان به پروژه ادهم کمک کردهاند.
یک مرد سوری ساکن فنلاند که به مدت یکسال به پروژه ادهم کمک کرده و همچون بسیاری دیگر نخواسته نامش افشا شود میگوید چیزی از ادهم نمیدانسته جز کار بشردوستانهاش. او پول را نقدی به ادهم میداده و وقتی ناگهان درمییابد که جمع پول دریافتی موسسه الکفاح از مبلغی که به ادهم میدهد بسیار کمتر است، اهدای کمک را متوقف کرده است: «رامی به قله شهرت رسید، اما نمیدانست که از آنجا دیگر راهی جز سقوط برایش نیست».
در ادامه تحقیقاتی که برای نوشتن این یادداشت انجام شد هلسینگین سانومات با بسیاری از سوریهای ساکن فنلاند گفتگو کرد. بسیاری از انها گفتند که به ادهم اعتماد نداشته و میخواستند فاصلهشان با فعالیتهای او را حفظ کنند. این افراد بخاطر ترس از انتقام ادهم، که چندین محکومیت برای حمله و ضرب و مخدر دارد، خواستند که ناشناس باقی بمانند. آنها همچنین نگرانی عمیقی داشتند ازینکه افشای موضوع ادهم مردم را در اهدای کمک به مناطق جنگزده سوریه بدبین کند. با این وجود هنوز برای گفتوگو تمایل داشتند چون نگران بودند که ادهم اعتبار سوریها و تلاشها برای ارسال کمک را به طور گستردهتری زیر سوال ببرد.
تا اینجا روشن شده که امدادرسانی ادهم از بسیاری جهات اشکالدار بوده است. او واقعا از مناطق شرق حلب در طول جنگ داخلی بازدید کرده و زندگیاش را برای رساندن کمک به سوریه در معرض خطر قرار داده است. بر مبنای گفتههای سامی مشعل اسباب بازیها و کمکها واقعا به کودکان سوری رسیده است ولی داستان برای جلب بیشترین توجه رسانهای، به طور اغراق آمیزی بیان شده است. هنوز مشخص نیست همه کمکهایی که ادهم جمع کرده کجا هزینه شده است.
جنگ سوریه ششمین سال خود را میگذراند و داستان «قاچاقچی اسباببازی حلب» توقفی بر نومیدی حاضر در واقعیت بود. داستانی که مردم واقعا دوست داشتند باور کنند حتی با وجود اینکه جزئیاتی همچون حمل دهها کیلو اسباببازی از فنلاند تا منطقه جنگی دوردست در سوریه هیچ توجیه اقتصادی ندارد.
وضعیت اسفبار در حلب ادامه دارد. غذا کمیاب است و سازمانهای بینالمللی کمکرسان در تلاشند در فاصله آتشبسهای احتمالی محمولههای کمک را به شهر اعزام دارند.