گزارش دفاع پرس به مناسبت سالگرد عملیات شکست حصر سوسنگرد؛
نبرد تاسوعا در کربلای سوسنگرد/ شکست مفتضحانه زبدهترین یگانهای رژیم بعثی
«شهید چمران» پس از عملیات شکست حصر سوسنگرد، طی مصاحبهای رادیو-تلویزیونی به حاکم بغداد هشدار داد که این عملیات پیروزمندانه، «نبرد تاسوعای ملت ایران» است و در صورت ادامه تجاوزهای حرامیان بعثی به ایران، ارتش صدام باید منتظر عاشوراهای متعدد از سوی رزمندگان اسلام و ملت قهرمان ایران باشد.
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد
دفاع پرس، حماسه مقاومت و شکست حصر سوسنگرد، کمتر از حماسه خونینِ خرمشهر نیست. پس از پایان دفاع مقدسِ مقتدرانه ملت ایران و حتی در همان ایام پر از عزت و شرافت، حماسه مقاومت و آزادسازی خرمشهر در حافظه تاریخی ملت ما همچون تابلوی افتخاری به حق درخشید؛ ولی این روزها و در ایام عزای سالار شهیدان، حضرت ابا عبدالله الحسین علیهالسلام، تقویم مقاومت انصار خمینی (ره) برگ زرین دیگری را به ما مینمایاند، که تا سالیان پیش مغفول مانده بود و به ندرت کسی از آن حادثه عظیم یاد میکرد.
امروز سی و ششمین سالگرد آزادسازی سوسنگرد است؛ شهری که از ابتدای تجاوز گسترده حرامیان بعثی به حریم جمهوری اسلامی ایران، حداقل سه بار با هجوم سنگین ارتش متجاوز صدام مواجه شد و هر بار با مقاومت دلیرمردان خوزستانی و سایر رزمآوران کشور، از چنگال نظامیان بعثی نجات یافت؛ ولی ماجرای نبرد تاسوعا در این خاک کربلایی چیز دیگری است.
از نیمه آبانماه 1359 تحرکات دشمن در مناطق غربی اهواز و شمال آبادان، به منظور اجرای عملیات فریب تاکتیکی و بالا بردن ضریب امنیت طرح اصلی خود تشدید شد.
در روز پنجشنبه بیست و دوم آبانماه سال 1359 یعنی ساعاتی پیش از آغاز هجوم سنگین دشمن به سوسنگرد، رکن دوم ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران متوجه سکوت رادیویی غیرعادی یگانهای عراقی مستقر در جبهه میانی منطقه عملیاتی خوزستان شد. تجزیه و تحلیل چنین رخدادی مسئولین اطلاعاتی ارتش جمهوری اسلامی ایران را به این نتیجه رساند که احتمالاً ارتش متجاوز بعثی صدام، قصد جابجایی سریع یگانهای خود در منطقه مذکور به منظور اجرای یک تک گسترده علیه نیروهای خودی را دارد. متأسفانه این احتمال به یقین مبدل شد و ارتش بعثی صدام، کمتر از 24 ساعت پس از این تجزیه و تحلیل، به علت ناتوانی یگانهای خودی موجود در منطقه برای نشان دادن عکسالعمل مناسب پدافندی در مقابل هجوم نیروهای دشمن، آنچه که انتظار میرفت، به وقوع پیوست.
در آغازین لحظات سحرگاه روز جمعه بیست و سوم آبانماه سال 1359 لشکرهای 5 مکانیزه و 9 زرهی ارتش بعثی عراق به همراه تیپهای تقویتی خود، سوسنگرد را از چهار جهت مورد حمله قرار دادند؛ این شهر کوچک مرزی ولی استراتژیک، حداقل دو بار دیگر از آغاز تهاجم شوم کرکسها به حریم کشورمان مورد تعرض قرار گرفته بود؛ بار اول سوسنگرد در هشتم مهرماه سال 1359 توسط نیروهای بعثی اشغال شد؛ ولی دو روز بعد جوانان غیرتمند اهواز، حمیدیه و سایر مردم بومی آن دیار، به فرماندهی «علی غیور اصلی» فرماندهی عملیات سپاه در منطقه حمیدیه، به نقلی دشمن را تا تنگه استراتژیک چذابه عقب راندند؛ بار دوم نیز هجوم دشمن بعثی در تاریخ بیست و سوم مهرماه سال 1359 با دفاع حدود 15 تن از رزمندگان سوسنگرد به فرماندهی جوانی دانشجو به نام «محمدرضا پورکیان» فرمانده وقت سپاه سوسنگرد مواجه شد. این هر دو فرمانده دلاور و شهید، از کوی پهلوانان شرق ایران زمین و اهل شهر عاشقان حضرت شمسالشموس علی بن موسی الرضا علیهالسلام بودند.
فرماندهی نیروهای متجاوز بعثی، پس از اشغال پر دردسر بخش غربی خرمشهر در تاریخ چهارم آبانماه سال 1359، شکست تهاجم به ذوالفقاری آبادان در نهم آبانماه و اجرای تک ناموفق خود در پای پل کرخه در تاریخ نهم آبانماه سال 1359 به این نتیجه رسید که دیگر استراتژی ارتش رژیم صهیونیستی، معروف به «جنگ برقآسا» در نبرد با ایرانیها جوابگوی خواستههای آنان نیست و باید راه دیگری بیابند. آنان با جابجایی سریع و تمرکز زبدهترین یگانهای خود در مناطق غرب اهواز، با تقویت دو لشکر 5 مکانیزه و 9 زرهی، با دقتی بینظیر و رعایت حفاظت اطلاعات از طریق سکوت کامل رادیویی، این جابجایی سریع را به اجرا گذاشتند.
سرانجام در نخستین لحظات سحرگاه روز جمعه بیست و سوم آبانماه سال 1359 ارتش بعثی عراق، با رعایت کامل اصل غافلگیری، با تمام قوا سوسنگرد مظلوم را از چهار جهت مورد تاخت و تاز خود قرار داد، تا مگر با اشغال دوباره این شهر، راه تصرف اهواز و جداسازی استان خوزستان از این سرزمین را هموار سازد.
عصر روز جمعه بیست و سوم آبانماه سال 1359 شورای عالی دفاع ملی در تهران تشکیل جلسه می دهد و ضمن بررسی وضعیت سراسر جبهههای نبرد، بهطور خاص بر موضوع سوسنگرد متمرکز میشود؛ به علت وخامت اوضاع منطقه، جلسه زودتر به پایان میرسد، تا اینکه ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران و جانشین فرماندهی کل قوا بتواند تصمیمات شورا را به سرعت درباره سوسنگرد به اجرا بگذارد؛ ولی به شهادتِ نماینده وقت حضرت امام خمینی (ره) در شورای عالی دفاع ملی، (حضرت آیتالله خامنهای) تا دو روز بعد از جلسه که ایشان موضوع سوسنگرد را از ستاد جنگهای نامنظم، مستقر در اهواز پیگیری میکردند، هیچ اقدامی از سوی بنیصدر در آن مورد صورت نگرفته بود!
از آغازین لحظات درگیری با دشمن تا غروب غربتزده روز یکشنبه بیست و پنجم آبانماه سال 1359، عده زیادی از اصحاب آخرالزمانی حضرت سید الشهدا (ع) شهید و مجروح شدند و جیره جنگی نیروهای مدافع شهر، رو به اتمام نهاد.
فرماندهی نیروهای مدافع شهر، اعم از ارتش، سپاه، نیروهای مردمی و نیروهای ستاد جنگهای نامنظم مستقر در منطقه، به شهادت نماینده وقت حضرت امام خمینی (ره) در شورای عالی دفاع ملی و البته به حکم شخص ایشان، از روز چهاردهم مهرماه 1359 بر عهده مردی از سلاله مولای متقیان، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و شرزهشیری از رزمآوران نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران سرگرد «سیدکاظم فرتاش» قرار گرفته بود. او و یارانی همچون سردار صادق حیدرخانی و فرمانده محبوب قلوب تبریزیها شهید علی تجلایی و 13 تن از پرسنل خدوم نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران که خارج از وظایف سازمانی در خط مقدم حضوری چشمگیر داشتند، امر هدایت دفاع جانانه از سوسنگرد را با توجه به کمبود نیرو، مهمات و تدارکات در آن زمان حساس به عالیترین شکل ممکن به اجرا گذاردند.
سه روز از این نبرد سهمگین تن با تانک میگذشت و حلقه محاصره هر لحظه بر مدافعان مظلوم سوسنگرد تنگتر میشد.
فرماندهی سپاه سوم نیروی زمینی ارتش بعثی عراق با دریافت تیپ تازهنفس 12 زرهی، به فرماندهی یکی از خلاقترین طراحان عملیات نظامی عراق سرهنگ زرهی ستاد ماهر عبدالرشید –که بعدها در طول جنگ تحمیلی به درجه سپهبدی از سوی صدام نائل شد و مدت کوتاهی پس از پایان جنگ تحمیلی به دست همان کسی که مدال و نشان بر سینهاش میآویخت به طرز مشکوکی به قتل رسید- میخواست بار دیگر تجربه تسخیر بخش غربی خرمشهر را تکرار کند، تا روحیه خسته متجاوزین را اندکی بالا ببرد و به خیال خود اهواز را در آستانه سقوط قرار دهد، تا منویات شوم حزب بعث درباره تجزیه و الحاق استان خوزستان به خاک عراق محقق و در نهایت انقلاب اسلامی ایران و نظام جمهوری اسلامی مضمحل شود.
در چنین شرایط دشواری، حضرت آیتالله خامنهای، نماینده وقت حضرت امام خمینی (ره) در شورای عالی دفاع ملی، طی تماسی با دفتر حضرت امام خمینی (ره) گزارش وضعیت و این مطلب را که آنچنانکه باید کار شایستهای صورت نگرفته و احتمال قریب به یقین به زودی تمام نیروهای مدافع سوسنگرد قتل عام خواهند شد، اعلام کرد.
حضرت امام خمینی (ره) با دریافت این گزارش ناخوشایند، فوراً از طریق دامادشان، مرحوم آقای اشراقی ابلاغ کردند که تا فردا سوسنگرد را میخواهند و امیر، سرلشکر فلاحی رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران هم –که پس از عملیات غرورآفرین شکست حصر آبادان در حادثه سقوط هواپیمای ترابری ارتش در نزدیکی کهریزک به شهادت رسید- باید مباشر عملیات باشد.
عصر روز یکشنبه بیست و پنجم آبانماه 1359 که غبار غم و نا امیدی میرفت تا دلهای همه معتقدان به انقلاب را تسخیر سازد، همه کسانی که در اتاق جنگ لشکر 92 زرهی اهواز مستقر بودند، بلافاصله پس از دریافت مأموریت، برای طرحریزی، آمادگی، اجرا و هدایت عملیات آماده شدند.
در اقدامی ضربتی، طرحریزی صورت گرفت و طرح تک تعجیلی تهیه و تصویب شد؛ ولی برای اجرای عملیات، یک مشکل بزرگ وجود داشت؛ آن هم این بود که در میان تمام یگانهای موجود انتخاب شده، تنها تیپ دوم لشکر 92 زرهی اهواز –که از آغازین لحظات تعرض ارتش بعثی عراق به پاسگاههای مرزی جبهه شمالی منطقه عملیاتی خوزستان تا آن زمان- بیشترین شایستگی رزمی را از خود نشان داده بود، مدتها پیش به دستور سرتیپ قاسم علی ظهیرنژاد فرماندهی وقت نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران از کنترل عملیاتی لشکر 92 زرهی اهواز خارج و به عنوان احتیاط نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران به منطقه فولی آباد در حوالی اهواز، منتقل شده بود و استفاده از این یگان هم به خاطر کمبود نیرو و امکانات، منوط به امر مستقیم فرماندهی وقت کل قوا، سید ابوالحسن بنی صدر بود و حتی از دست فرمانده لشکر 92 زرهی اهواز و مرحوم سرتیپ ظهیرنژاد فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران هم کاری برنمیآمد؛ بنی صدر هم بنا به همان استدلالی که بیان شد، تحت هیچ شرایطی برای بهکارگیری تیپ مذکور، رضایت نمیداد.
پاسی از شب گذشته بود که آمدند و نماینده وقت حضرت امام خمینی (ره) در شورای عالی دفاع ملی را از وخیمتر شدن وضعیت سوسنگرد مطلع کردند؛ ایشان نامهای به فرماندهی وقت لشکر 92 زرهی اهواز، مرحوم امیر «قاسمینو» مینویسند و خطر سقوط سوسنگرد، که نتیجه قهری آن قتل عام نیروهای خودی میباشد را به وی یادآور میشوند و سپس مسئولیت این قتل عام عظیم جوانان وطن را متوجه همه مسئولینی که در این کار اهمال کردهاند، میدانند. سپس آن نامه را پیش از ارسال به دفتر فرماندهی لشکر، به دکتر مصطفی چمران، نماینده مردم تهران در اولین دوره ی مجلس شورای اسلامی، فرماندهی ستاد جنگهای نامنظم و نماینده دیگر حضرت امام در شورای عالی دفاع ملی که حقیقتاً دانشمند، عارف و یک کارشناس نظامی تمام عیار بود می دهند تا وی نیز زیر آن مرقومه چیزی بنویسد مگر مسئولین را قانع کند تا تیپ 2 لشکر 92 زرهی را به سوی منطقه سوسنگرد حرکت دهند، تا در سحرگاهان، در عملیات شکست حصر سوسنگرد شرکت کنند.
دکتر چمران نیز با آن بیان لطیف و شیوای خود شرح دردی نگاشت و این نامه تاریخی فوراً بدون انجام تشریفات پیچیده اداری، به فرماندهی لشکر ارسال شد.
مرحوم امیر، قاسمینو با خواندن آن نامه و دستور حضرت امام خمینی (ره) اعلام میکند که از این پس باید به نکات ارزشی توجه شود؛ وی فوراً به تیپ 2 زرهی ابلاغ کرد که هرچه سریعتر آماده باشد تا در عملیات فردا شرکت کند.
بدین ترتیب، در سحرگاه روز دوشنبه بیست و ششم آبان ماه 1359 یگانهای خودی به منظور انهدام قوای موجود دشمن در منطقه و آزادسازی سوسنگرد، تک خود را از محورهای تعیین شده آغاز کردند. سرعت عمل یگانهای خودی به قدری بالا بود که آنان تا نزدیک ظهر به سوسنگرد رسیدند و به سرعت الحاق با سایر نیروهای مدافع شهر برقرار شد؛ پاکسازی شهر از لوث وجود متجاوزین بعثی سرعت گرفت و آنان زبونتر از گذشته، با خواری و خفت با به جا نهادن تلفات و غنایم فراوان منطقه را ترک کردند و تا شمال رودخانه کرخه عقب نشستند.
ارتش بعثی و جنایتکار صدام، پس از این شکست خفتبار در غرب سوسنگرد و شمال رودخانه کرخه به لاک دفاعی فرو رفت و 377 روز بعد نیز با پذیرش شکست در عملیات فتح بستان در آذرماه سال 1360 مناطق غربی سوسنگرد و تنگه استراتژیک چذابه را تخلیه و تا پشت اتوبان العماره-بستان عقبنشینی کرد.
پس از عملیات، یکی از تانکهایی که از مزدوران بعثی به غنیمت گرفته شده بود را در همان محل در نزدیکی نانوایی به یادگار نگه داشتهاند، تا هم یادآور مقاومت فرزندان این آب و خاک و هم باعث عبرت کسانی باشد که چشم طمع به این کشور دارند، خواهان استحاله نظام جمهوری اسلامی ایران هستند و اهداف سلطهطلبانه در سر خود میپرورانند.
نیروی هوایی مقتدر ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز از همان ایام دفاع از سوسنگرد عموماً و مطابق با اسناد مرکز مطالعات راهبردی این نیروی الهی، از روز پانزدهم آبانماه 1359 خصوصاً برابر دستورالعمل ستاد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران تا بیست و هفتم آبانماه 1359 که عملیات با پیروزی رزمندگان اسلام خاتمه یافت، پوشش هوایی، عکسبرداری از منطقه به منظور رصد هرچه بهتر وضعیت دشمن در منطقه، بمباران عقبه نیروهای متجاوز در محورهای مواصلاتی و منتهی به سوسنگرد و همچنین با اجرای سایر اقدامات رزمی و ترابری امکان دفاع هرچه بهتر از سوسنگرد را برای مدافعان شهر، فراهم ساخت و در نهایت با اجرای بیش از 434 سورتی پرواز، اجرای عملیات شکست حصر سوسنگرد را تسهیل و در این راه چندین شهید تقدیم اسلام بزرگ و انقلاب شکوهمند اسلامی کرد.
دکتر مصطفی چمران نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، نماینده وقت حضرت امام خمینی (ره) در شورای عالی دفاع ملی و فرمانده ستاد جنگهای نامنظم در حالی که درد ناشی از مجروحیت در عملیات را تحمل می کرد طی مصاحبهای رادیو-تلویزیونی به دیکتاتور دیوانه کاخ نشین بغداد هشدار داد که این عملیات پیروزمندانه و اخراج خفتبار متجاوزان بعثی از سوسنگرد نبرد تاسوعای ملت ایران است و در صورت ادامه تجاوزهای حرامیان بعثی به میهن اسلامی ایران، ارتش بعثی-صهیونیستی صدام باید منتظر عاشوراهای متعدد از سوی رزمندگان اسلام و ملت قهرمان ایران باشد.
حماسه مقاومت و شکست حصر سوسنگرد، کمتر از حماسه خونینِ خرمشهر نیست و برای ماندگارتر شدن آن در حافظه تاریخی ملت ایران، باید تمام ظرفیت فرهنگی کشور از رسانه، سینما و ادبیات بهکار گرفته شود تا روحیه ایثار، مقاومت و شهادتطلبی به تمام نسلهای آینده این سرزمین منتقل و بهعنوان تنها راه حل مبارزه سایر مستضعفین جهان علیه مستکبرین عالم مبدل شود.