به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، اولين سالگرد شهادت محمدحسن (رسول) خليلي بهانهاي ميشود تا به سراغ پدرش رمضانعلي خليلي برويم. رمضانعلي متولد 1339 است و با وجود فاصله 36 ساله سني از پسرش رسول كه متولد 1365 بود، هر دو در دو دوره متفاوت اما براي يك هدف مشترك رخت رزمندگي به تن كردهاند. پدر در دوران دفاع مقدس جانباز شده و پسر در جبهه دفاع از حرم قدمي فراتر نهاده و به شهادت رسيده است. پدر شهيد خليلي در گفتوگو با ما علاوه بر فرزند شهيدش، از شباهت رزمندههاي دفاع مقدس و مدافع حرم ميگويد.
آقاي خليلي كمي از خودتان و فعاليتهايي كه انجام دادهايد بگوييد.
در سال 1358 به عضويت سپاه پاسداران درآمدم و مدتي هم در بيت امام (ره) خدمت ميكردم. غائله كردستان كه شروع شد، به آنجا رفتم. بعد از آن هم افتخار حضور در جبهههاي جنوب نصيبم شد. من بعد از مجروحيت در عمليات فتحالمبين، ازدواج كردم و ثمره اين ازدواج دو فرزند پسر به نامهاي رسول و روحا... است. رسول متولد 1365 بود و روحا... متولد 1361 است. اكنون جانباز هستم و يادگاريهاي عمليات فتحالمبين، عاشوراي3 و والفجر8 همچنان با من هستند.
به نظر شما چه عاملي باعث حضور پررنگ نوجوانان و جوانان در دفاع مقدس ميشد؟
آن زماني كه خودم راهي ميدان نبرد شدم هنوز خدمت سربازي نرفته بودم. يكي از علل حضور نوجوانان و جوانان در ميدان جنگ تابعيت از رهبري امام خميني (ره) بود، رزمندگاني كه سر از پا نميشناختند و همين ولايتمداري و ارادت به رهبري، باعث جذب اقشار مختلف به جبههها ميشد. خوب يادم است در گير و دار يكي از عملياتهاي جنوب، يكي از رزمندههاي جوان درگير امتحان بود. نميدانست برود يا بماند كه يكي از دوستان به ايشان گفت: عمليات مهم است، ميشود بعداً امتحان داد اما عمليات كه قابل تكرار نيست.
موقع حضورتان در مناطق عملياتي خانواده كنارتان بودند؟
بله، زمان جنگ من خانه و زندگي را به دزفول برده بودم و شهيد خليلي دوران كودكياش را در مناطق جنگي گذراند. كلاً بنده 76 ماه سابقه حضور در مناطق عملياتي را دارم و بعد از قطعنامه به تهران برگشتيم. بعد از آن در بخشهاي مختلف مثل واحد تخريب، راهيان نور و... مشغول بودم. امروز هم كه با شما صحبت ميكنم 10 سالي است كه بازنشسته شدهام و در عرصه راهيان نور و روايتگري فعاليت دارم. رسول در محيطي بزرگ شد كه هميشه ياد و نام شهدا و جبههها در آن جاري بود.
جوان نسل سومي مثل رسول چطور آمادگي حضور در جبهه دفاع از حرم را در خود ايجاد كرده بود؟
اساس و شاكله شخصيت رسول، از جبهه و دفاع مقدس شكل گرفته بود. همان طور كه قبلاً گفتم رسول دوران كودكياش را در مناطق جنگي و پشت جبههها گذرانده بود. حتي گاهي رسول پا به پاي من ميآمد و تا آنجا كه ميتوانستم او را تا نزديكي جبههها ميبردم. در حياط خانه با خاك و گل، تانك و اسلحه و سرباز درست ميكرد. بعدها من رسول را با خودم به راهيان نور ميبردم. در شرايطي كه سن ورود به برخي از فعاليتهاي بسيج 15 سالگي بود، رسول از 13 سالگي وارد شد. بسيار هم فعال بود و خوش درخشيد. آموزشهاي نظامي و راپل و... را ديد و همه اينها زمينهساز ورودش به سپاه پاسداران شد. رسول دانشآموخته دانشگاه امام حسين(ع) بود و كارشناسي ارشد داشت. او شش سال در واحد تخريب فعاليت كرد و توانمندي خود را در اين زمينه ارتقا داد. روحيهاش با جهاد و جبهه عجين بود و هميشه به حال شهدا غبطه ميخورد. دفترچهاي از رسول پيدا كرديم كه در آن دلنوشتهاي دارد مربوط به 9 سال پيش. رسول در آن دلنوشته به شهادت اشاره كرده و نوشته است: «وقتي وصيتنامه شهدا را مرور ميكنم يا تصاوير آنها را ميبينم به حال و روزشان به شجاعتشان و به مردانگيشان غبطه ميخورم. من به همت بالاي شهيد همت غبطه ميخورم. خدايا كجايند مردان بيادعا كه شهادت برازنده آنها بود. من دوست دارم مانند شهدا باشم. اخلاق و رفتار آنها را داشته باشم. خدايا كمك كن كه در اين كار موفق باشم، هم خود را نجات دهم و هم ديگران را نجات دهم. رسول در قسمتي از وصيتنامه خود نوشته است: الهـــي كمكم كن به جايي برسم كه خودم از نظر تقـوا، ديـن، تدين و شجاعت مثل شهـدا باشم... !»
پس الگوهايش را از شهدا انتخاب كرده بود؟
الگوي رسول در زندگي برگرفته از سير و سلوك شهدا بود. رسول شبهاي جمعه ميرفت بهشت زهرا و سنگ مزار شهدا را آب و جارو ميكرد و با قلم و رنگ آنها را مرمت ميكرد. وسايل رسول در گوشهاي از خانه به يادگار مانده است. سبك زندگياش شهدايي بود. عكسهاي شهداي جبهه مقاومت اسلامي و حزبالله لبنان و آثار آنها را در خانه جمع ميكرد. روي زندگي شهدا مطالعه داشت. رسول هيچ كاري را بدون تحقيق و اطمينان انجام نميداد.
شهيد يك فرد نظامي بود اما حضور در جبهه جنگ امروز هيچ الزامي ندارد و نيروهاي سپاه هم داوطلبانه راهي ميشوند. شما با رفتن فرزندان مخالفتي نداشتيد؟
خير، نه تنها ما مخالفت نميكرديم بلكه بدرقهاش هم كرديم. از زير قرآن ردش كرديم و براي رسول دعاي عاقبت به خيري كرديم. رسول چهار مرتبه رفته بود و هر دو ماه و نيم يك بار به مرخصي ميآمد. آخرين بار هم مقدمات شهادتش را آماده كرده بود. كفني كه از كربلا خريده بود. عكسي كه خودش طراحي كرده و روي آن و نوشته بود خدايا عاقبت ما را به شهادت ختم به خير كن. همهاش نشان ميداد كه آماده شهادت است. رسول قبل رفتن يك ماشين هم خريد و سند زد و سوئيچ را به مادرش تحويل داد و گفت اين ماشين خدمت شما باشد هر زمان دلتنگ شديد برادرم روحا... با اين ماشين شما را به بهشت زهرا (س) خواهد آورد. محل مزارش را هم از قبل مشخص كرده بود. سنگ مزار شهيد هم كه شبيه سنگ مزار قبلي اباعبدالله الحسين (ع) بود كه با تعويض ضريح امام عوض شد. شايد بايد گفت سنگ مزار رسول هديه از جانب اربابش حسين (ع) بود. ما سنگ را شش ضلعي طراحي و نصب كرديم.
با توجه به اينكه در دوران 10 ساله دفاع مقدس حضور داشته و با رزمندگان و شهداي آن دوران همرزم و همسنگر بوديد به نظر شما چه شباهتهايي بين رزمندگان دفاع مقدس و رزمندگان دفاع از حرم وجود دارد؟
شباهتهاي زيادي بين رزمندگان ديروز و مجاهدان امروز مدافع حرم وجود دارد. وقتي كه وصيتنامه شهدا را مرور ميكنيم متوجه اين شباهتها ميشويم. اصل همه اين وصيت و سفارش شهدا هم در يك كلمه خلاصه ميشود كه «ولايتپذيري» است. توكل به خدا، توسل به ائمه معصومين، دعا و نيايش از ديگر شباهتهاي اين دو جبهه مقاومت اسلامي است كه به فاصله 30، 35 سال از هم اتفاق ميافتد. رزمندگان و شهداي امروز مدافع حرم عاشقتر هستند. به قول آقاي پناهيان در برخي مواقع رزمندگان دوران دفاع مقدس به حال شهدا و رزمندگان مدافع حرم غبطه ميخورند كه شما براي دفاع از اسلام كجا رفتيد و جهاد كرديد و شهيد شديد و ما كجا رفتيم. شما را شقيترين اشقيا به شهادت رساندند. غربتي هم كه اين جبهه داراست جاي بسي تأمل دارد كه به فرموده امام خامنهاي شهداي مدافع حرم اجر دو شهيد را ميبرند.
اگر از شما خواسته شود حاضريد در جبهه دفاع از حرم حضور يابيد؟
من هم خدمت مقام معظم رهبري اعلام آمادگي كردم و از ايشان اذن جهاد خواستم اما خب حقيقت اين است كه رسول گوي سبقت را ربود. ما دنبال باب شهادت بوديم و خداوند بهترين نقشه را طراحي كرد كه ما جانباز دفاع مقدس بمانيم و رسول را در شرايط شبيخون فرهنگي و ناتوي فرهنگي اينگونه تربيت كرده و پرورش دهيم كه در نهايت شهيد مدافع حرم شود. من راضي هستم به آنچه خداوند براي ما صلاح دانسته و چه عزتي بالاتر از اينكه بعضي وقتها از خدا كمك ميخواهم من و خانواده و اهل خانه شهيد بتوانند در اين مسير گام بردارند و رهرو واقعي شهيد و شهداي مدافع حرم باشند. امروز من در سنگر روايتگري با توكل به خدا و توسل به شهدا ادامه دهنده راه رسول خواهم بود. امروز 27 آبان 1395 سومين سالگرد شهيد رسول خليلي است. اميدوارم اسلحه رسول زمين نماند و جبهه مقاومت اسلامي مقدمهساز ظهور مهدي (عج) باشد.
منبع: روزنامه جوان