به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن دانش، رییس عقیدتی سیاسی بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس؛ یادداشت اختصاصی در خصوص اربعین سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را در اختیار خبرگزاری دفاعمقدس قرار داده است، که در ادامه میخوانید:
با فرا رسیدن ایام محرم و صفر، جا دارد از فداکاریهای حضرت سیدالشهدا(ع) و یاران با وفایش که در راه نهضت او مردانه جنگیدند و جان خویش را نثار کردند، توشهای اندوخته و آن را همانند چراغی فروزان در راه جهان بشریت و بهویژه ملت مسلمان ایران قرار دهیم.
نهضت حسینی به ما میآموزد که چگونه در برابر جریانها و افکار انحرافی بایستیم و در این راه از بذل مال و جان دریغ نداشته باشیم؛ همچنان که امام حسین(ع) و یارانش در مقابل ارتش مستکبر یزید بنمعاویه ایستادند و هرگز تن به تسلیم و ذلت ندادند.
آنچه که بین عامه مردم مشهود است، این است که شهدای کربلا 72 تن میباشند؛ اما تاریخنویسان و محققان تعداد شهدای نهضت حسینی را 115 تن ذکر کردهاند که استناد آن از کتابها و منابع و ماخذ آن ذکر شده است؛ کتابهایی همچون «ابصار العین فی انصار الحسین(ع)»، «وقعة الطف لابی مخنف»، «قصه کربلا»، «فرهنگنامه عاشورایی»، «چهره حقیقی قیام حسین(ع)»، «تاریخ بررسی عاشورا»، «حماسه حسینی»، «منتهی الامال» و «سیره پیشوایان معصوم، الانوار ساعطة».
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) در مورد حسین بن علی(ع) فرمودند: «حسین منی و انا من حسین» و صفات بارزی همچون اعلم بودن، بخشش، بزرگواری، فصاحت، شجاعت، تواضع و فروتنی را به ایشان نسبت دادند.
با مرگ معاویه در سال 60 هجری قمری، حضرت سیدالشهدا(ع) که فساد و بی لیاقتی یزید را میدانست از بیعت با او امتناع کرد. حسین(ع) برای نجات اسلام از سلطه یزید که به محو دین می انجامید، راه جهاد وشهادت را پیش گرفت.
آن حضرت از مدینه به مکه هجرت کرد و پس از رسیدن نامههای کوفیان مبنی بر دعوت از امام، به سوی عراق حرکت کرد. پیمان شکنی کوفیان و شهادت نماینده امام، «مسلم بن عقیل» باعث میشود که سپاه حضرت در کربلا به محاصره سپاه کوفه درآید. حسین(ع) در روز عاشورا پس از به شهادت رسیدن یارانش و جوانان بنیهاشم یکه و تنها با دشمن جنگید تا به شهادت رسید.
سلیمان کتانی نویسنده مسیحی می گوید: «قیام امام حسین(ع) جزء انقلاب معنوی برای در هم کوبیدن ظلم و جهالت نبود؛ دیروز برادرش حسن(ع) الگوی سپید عرضه کربلا بود و روز دیگر او الگوی سرخ ارائه کرد و هر دو الگو از مصدری واحد مشتق شده بودند که مصدر بزرگتری برابر با ساختن جامعه استوار بود. جد او و پدرش چنین خواسته بودند و اساس وصیت و امامت چنین بود و امامت درونی او قیامی سرخ را از او میطلبید».
کورت فریشلر مورخ میگوید: «حسین(ع) در فداکاری قدم را از حدود فدا کردن خود برتر نهاد و فرزندانش را هم فدا کرد. تصمیم ثابت حسین(ع) برای فداکاری مطلق نه ناشی از لجاجت بود و نه به خاطر هوی و هوس، او با پیروی از عقل، مصمم شده بود که همه جانبه فداکاری کند تا مجبور نشود برخلاف عقیده و آرمان والای خود از راه سازش با یزید بنمعاویه به زندگی ادامه دهد».
توماس کارلایل تاریخنگار میگوید: «بهترین درسی که از تاریخ کربلا باید بگیریم این است که حسین(ع) و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند، آنها با عمل خود روشن کردند که برتری عددی و رجایی که حق با باطل رو به رو میشود، اهمیتی ندارد. پیروزی حسین(ع) با وجود اقلیتی که داشت باعث شگفتی من است».
یا به قول یکی از نویسندگان که میگوید حسین(ع) با شهادت ید بیضا کرد، از خون شهیدان، دم مسیحایی ساخت که کور را بینا میکند و مرده را حیات میبخشد؛ اما نه تنها در عصر و سرزمین خویش که شهادت جنگ نیست، رسالت است؛ سلاح نیست، پیام است. محکی است که با خون تلفظ میشود.
ابوالعلاء معری شاعر و فیلسوف نا بینای عرب میگوید: «بر صفحه روزگار از خون دو شهید، علی(ع) و فرزندش همواره دو گواه پایدار است: در پایان هر شب به شکل فجر و در آغاز هر شب به شکل شفق تا روز رستاخیز».
شهید مطهری میگوید: «امام حسین(ع) به واسطه شخصیت عالیقدر و به واسطه شهادت قهرمانانهاش، مالک قلبها و احساسات صدها میلیون انسان است. اگر رهبران مذهبی بتوانند از این مخزن عظیم در جهت شکل دادن و هم رنگ کردن و هم احساس کردن روحها با روح عظیم حسینی بهره برداری صحیح کنند، جهان اصلاح خواهد شد».
جوزف هاشم شاعر مسیحی میگوید: «فرزند حضرت فاطمه (س) و علی(ع)، آیا عظمتی بالاتر
این در قلمها هست؟ ای کسی که همه بزرگیها و بزرگواریها را به ارث بردهای،
وسوسههای رنگارنگ دنیا تو را فریب نداد و روح با عظمت خود را نذر قربانی شدن کردی. اگر تو نبودی پرچم الهی بر افراشته نمیشد، تو تنها امام شیعیان خود
نیستنی، بلکه پیشوای همه خلائق و بندگانی هستی که جایگاه ایمان را در زمین بر فراز بردهاند».
حضرت اباعبدااله الحسین(ع) در روز عاشورا شش جا گریست؛ ابتدا آن ساعتی که
پسر نازنینش علی اکبر(ع) به میدان رفت، اشک هایش جاری شد و صدا زد بار الها کسی را
روانه میدان کردم که از چند جهت شبیه پیغمبر(ص) توست، «اشبه الناس به رسول الله خلقا و خلقا و
منطقا» و دست بر محاسن مبارک گذاشت و در حق حضرت علی اکبر(ع) دعا کرد.
دوم آن وقتی که پسر برادرش حضرت قاسم بنحسن(ع) عزم میدان کرد او را در آغوش گرفت و آنقدر گریست که هر دو به حالت غش درآمدند.
سوم زمانی بود که پیکر برادر زادهاش را غرق خون دید.
چهارم لحظهای که نزد پیکر برادرش حضرت عباس (ع) رفت و مشک را سوراخ در طرفی و دست های بریده بریده شدهی بابالحوائج را در طرفی دیگر دید، صدا زد برادرم کمرم شکست، من دیگر یار و یاوری ندارم.
پنجم زمانیکه برای تسلای خواهرش حضرت زینب (س) آمد و خواهر و برادر با هم گریستند و اشک آخر زمانی بود که اراده میدان کرده بود، آن هنگام دختر نازدانهاش رکاب اسب بابا را گرفت و صدا زد: پدر جان آیا این وداع آخر است؟
مولا دست و پای دختر را بوسید؛ پدر و دختر گریان شدند. فرمودند: «سکینه جان گریه نکن، بعد از من گریه بسیار داری آن گاه که مرگ من فرا برسد».
اربعین آمد و اشکم ز بصر می آید / گوئیا زینب محزون ز سفر میآید
باز در کرب و بلا شیون و شینی بر پاست / کز اسیران ره شام خبری میآید