به گزارش دفاع پرس از بوشهر، امروزه تمام حکومت ها و دولتها برای تحکیم بنیان های، ساختار حاکمیتی خود به دنبال مردمیزه کردن حکومت خود می باشند. مدلی که امام خمینی(ره) در انقلاب اسلامی ایران با طرحی هوشمندانه و نظام مند این سبک و سیاق حاکمیتی را در دنیا ارائه نمود.
مردمی بودن حاکم و مردمی شدن حاکمیت پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد تحلیل و بررسی اکثر تئوری مکتب های حاکمیتی بوده است به نحوی که قریب به اتفاق تئوریسین های سیاسی و فرهنگی به وجود ارتش مردمی در بدنه قدرت و حاکمیت اذعان دارند.
اما آنچه که در این یادداشت به اختصار نگاشته می شود تبیین و تحلیل نقش بسیج مردمی در عامل و بقا مکتب ها و نظام ها در ساختارهای سیاسی دولتها نیست بلکه نگاه به شکوفایی و به ثمر رسیدن این درخت تنومند انقلاب اسلامی است که تحت عنوان" بسیج " در نظام جمهوری اسلامی نامگذاری شده است.
حال با این مقدمه به سراغ نگرش ها رفتار های داخلی و خارجی در مواجهه با این پدیده نوین سیاسی در حاکمیت رفته و شرح مختصری از برنامه طراحی شده برای تضعیف نمودن بسیج در مهد ارائه الگو یعنی جمهوری اسلامی ایران و تکوین و الصاق کردن درآن در نظام های الگوگیر یعنی جوامع غربی می پردازیم.
ابتدا نگاه و رفتار خودی ها در داخل به پدیده نوظهور بسیج است که در این باره باید گفت، آنچه که عده ای امروز برای کمرنگ کردن و حاشیه بردن بسیج تلاش دارند این است که به تعبیر مقام معظم رهبری معنای بسیج را نشناخته اند، این خود آغاز انحراف و شروع ظلم به بسیج است زیرا که بدون تعمیق در هدفگذاری و رسالت آن به مقابله با آن برخواسته اند لذا ضروری است برای باورکردن باور این دسته توضیحاتی در شناخت این عامل و ابزار قدرتمند حاکم و حاکمیت ارائه نماییم.
همانطور که پیشتر اشاره شد مردمی بودن حاکم و مردمی شدن حاکمیت لازم و ملزوم یکدیگرند یعنی اثرگذاری و اثر پذیری این دو بریکدیگر. آنچه در مردمی بودن حاکم تبلور می کند اعتماد و باور درونی و برونی است که مردم نسبت به اعتقادات و اظهارات حاکم ابراز می کند .
رهبر و هادی معيار برای مردم، بصيرت و ايمان می داند. یعنی شناخت و معرفت واقعی نسبت به مواجهه با پروپوزال های پیش رو و سپس ایمان و اعتقاد درونی و ناگسستنی همراه با عمل و اقدام به آن شناخت که خلاصه می شود در بصیرت و ایمان. یا به تعبیر دقیق تر و واضحتر خود مقام معظم رهبری «ايمان از دل مي جوشد، و به كار وادار مي كند؛ بصيرت هم به او تفهيم مي كند كه چگونه حركت كند، معيارها را چگونه تشخيص بدهد، راه راچگونه طي كند». البته نباید از این مهم هم غافل شد که برای درک این بسته فکری باید در چارچوب اهداف همان مبانی مورد تبیین و تحلیل قرار گیر به طور مثال برای بررسی پدیده بسیج انقلاب اسلامی ایران آمده و آن را بوسیله اصول و مبانی انقلاب فرانسه تحلیل کنیم. یقینا" این یک اشتباه فاحش علمی و عملی است زیرا چارچوب های فکری و اعتقادی این ها مرزها و کیلومترها فاصله دارد، یکی پایه و اساسش مادیگرایی و ماتریالیستیست و دیگری توحیدی و الهیست .
شاید نه یقینا" اشتباه آن دسته از منورالفکرهای که بسیج را تمام شده و پایان پذیر در دوران گذر انقلاب اسلامی از سنتی به مدرنیته می دانند همین است که چرا دیگر انقلابهای مردمی ساختار حاکمیتی را در دوران گذر تغییر داده و از سیطره مردم به مردم فاصله گرفته و قدرت ثروت برمردم را جایگزین کرده اند، یعنی هرکه ثروتمندتر قدرتمندتر و یا ملموستر اینکه چیرگی ماشین بر بشر.
تکلیف این دسته قلیل در نظام جمهوری اسلامی بیش از گذشته مشخص شده است زیراکه با توسعه یافتگی این نظامی مردمی، ارتش مردمی نقش خود در را ایفا به وظایفش جهت پیشرفت و آبادانی بهتر درک کرده و از حاکمیت مدلهای غربی در اداره حکومت تبری جسته و آن را برای خود خطر آفرین میداند. بنابراین آنچه که در حاکمیت مردمی که بخش دوم یعنی مردمی شدن حاکمیت تجلی و بروز می کند همین است که تمامی ساختار حاکمیت به طور مستقیم و غیر مستقیم انتخاب شده و این انتخاب نیز ازبین خود مردم بروز و ظهور پیدا کند.
اما در بررسی چرایی تکوین و الصاق این پدیده قدرت در نظام های الگوگیر این است که آنها این کارایی و اثرگذاری مطلوب و بهینه که منتج به بهره وری دور از ذهن در دوام یک حاکمیت شده عملا" دیده و آن را به عینه آنهم در خلاف جهت ساختار حاکمیتی جامعه جهانی به نظاره نشسته اند.زیرا که در دوران جنگ، در زمان حوادث، بسيج مردمی پیش قراول جریانها داخلی بوده است . اگر اقتدار سياسي و ايستادگي سياسي بوده، اين جريان عظيمِ توده مردم بوده که آن را تثبيت و تقویت نموده است، اگرحرف از فرهنگ و سازندگي آبادانی به میان آمده است یا اگر وجود جریانی علمي سخن بوده همین بسيج است که در همه عرصه ها چتر حاکمیت را گسترانید.
بنابراین این رخ نمایی در دنيا، همه صاحب نظران و تحلیل گران شرق و غرب را بر این باور رسانده است آنچه که برای بقا و استحکام و اقتدار حاکمیت سیاسی وجود دارد ارتش مردمی و بسیج عمومی است که بتوان در همه زمینه ها از صدر تا ذیل ساختار حکومت از آن بهره برد.
بلادرنگ برای تضعیف و ناکارآمد کردن بسیج در جمهوری اسلامی میلیاردها دلار از طریق ابزارهای سخت و نرم از اغفال داخلی ها و شورش خارجی ها گرفته تا فضای رسانه ای و ماهواره ای دنیا هزینه کرده تا این بازوان توانمند انقلاب اسلامی را جدا نموده و ضربه نهایی بر براندازی تنها ساختار سیاسی و نظام مردمی زده و مانع از محقق شدن تمدن نوین اسلامی شوند.