سرفرازان علم و عمل/ 39

شهید دانشجویی که پایه گذار کتابخانه شخصی شد

شهید دانشجو بهروزی با حقوق اندک خود کتاب های شهید مطهری و سایر کتب مذهبی را خریداری کرد و با راه اندازی نخستین کتابخانه کوچک خود در اتاقش 40 نفر عضو آن شدند.
کد خبر: ۲۱۶۸۱۶
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۰ - 10December 2016

به گزارش دفاع پرس از استان مرکزی، شهید محمد بهروزی در ششمین روز از شهریور ماه سال 42 در شهرستان خمین دیده به جهان گشود.

وی در سال 62 به قم رفت و حدود 9 ماه در حوزه مشغول به تحصیل شد و پس از آن با قبولی در دانشگاه دولتی اصفهان در مدت 3 سال در رشته مهندسی شیمی ادامه تحصیل داد.

شهید بهروزی  قبل از تحصیل در حوزه و قبولی در دانشگاه اصفهان سال 59 در جنگ کردستان و در عملیات فتح قله شمشیر شرکت کرد و با مجروحیت شدید دست راست و ناحیه شکم مواجه گردید و منجر به معلولیت وی شد.

در سال 64 با وجود معلولیت خود بار دیگر به جبهه ها اعزام شد و در منطقه چنگوله حضور یافت و در نهایت  هشتم بهمن ماه سال 65 در عملیات کربلای پنج شرکت کرد و برای آخرین بار در جبهه های نبرد حاضر گشت و با وداع با یاران و همرزمانش در منطقه شلمچه به دیدار لقاء الله پیوست و در گلزار شهدای شهر خمین پیکرش آرام گرفت.

وصیتنامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم؛

قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی له رب العالمین 

بگو ای پیامبر همانا نماز و طاعت و کلیه اعمال من و حیات و ممات من همه برای خداوند عالمیان است.

با عرض ادب و سلام به محضر حضرت ولی الله اعظم امام زمان (عج) و با عرض ارادت به پیشگاه امام امت خمینی عزیز و حضرت آیت الله منتظری حفظه اله، برادران عزیز و خواهران محترمه نکاتی را که در زیر می‌نگارم وصیت نامه فرزند کوچک شما و مقلد حضرت روح الله محمد بهروزی (اویس) می‌باشد، بارالهی قلم را که بر دست می‌گیرم با خود فکر می‌کنم چه بنویسم.

 لطف مرحمت تو از عضو نوپا از نصرت از علم یا قدرت تو خداوندا از امام بگویم که در دل سیاه آسمان همچون خورشید می‌درخشد و به ما انسانهای مرده حیات می‌بخشد از شهدا بگویم که چه اخلاص و چه روح متعالی داشتند و ما را در سوگ خودشان قرار دادند و شمع وجودشان سوخت تا ما را هدایت کنند از خودم بگویم که غرق در گناه بودم از دل سیاهم یا از عقل علیا، خداوندا در این لحظات آخر کمک کن مرا، بارالهی به من صدر شرح عطا کن.

 خداوندا هر چند نعمات نامحدود به من عطا فرمودی و لیکن قدر ندانستم، خداوندا عاجزانه از تو استدعا می‌کنم، خداوندا پایان عمر مرا شهادت قرار بده، بارالهی هر چند حیاتم جز نافرمانی و تمرد از فرامین تو نبود لکن مرگ مرا باعث عزت خود و خانواده‌ام قرار ده.

 بارالهی هنگام موت قلبم را مملو از عشق خود قرار ده و جز محبت خودت و ولایت اهل بیت و ولایت فقیه در قلبم قرار نده، بارالهی من عبدم من معشوقم مرا بپذیر.

قسمت دوم وصیتم با مردم حزب اله و خانواده محترمم می‌باشد، با عرض معذرت از شما، وصیتم با مردم در همان رنج‌نامه خلاصه می‌شود که قبلاً به استحضار شما رسید و خانواده خودم پدر عزیز، مادر مهربان و همسر محترمه درخواست عفو و بخشش می‌کنم و جریان مراسم را به برادر بزرگم محمدنبی عرض کردم و علتش را اگر کسی خواست رنجنامه شهدا را نشانش بدهد. با عرض معذرت چون وصیت خیلی کم است بیشتر مزاحم نمی‌شوم.

والسلام

محمدبهروزی - 1365/11/3

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها