به گزارش گروه اخبار داخلی
دفاع پرس، «سیدجعفر قنادباشی» طی یادداشتی در روزنامه «حمایت» نوشت:
هفته گذشته بود که «ترزا می» نخستوزیر انگلیس با حضور در اجلاس شورای همکاری خلیجفارس، سیاستهای دولت خود در زمینه روابط با کشورهای عضو این شورا را تشریح و با اشاره به نقش ایران در منطقه گفته بود انگلیس آماده است با کشورهای عضو شورا برای مقابله با آنچه وی «اقدامات تهاجمی ایران در منطقه» خواند، همکاری کند.
بهمنظور واکاوی انگیزه طرح این ادعاها علیه ایران از سوی نخستوزیر انگلیس، باید بخشهای ضد ایرانی مواضع وی را در کنار بخشهای مربوط به تأکیدات درباره همکاری با کشورهای عربی قرار داده و در مجموعهای واحد آنها را تحلیل کرد. گرچه شاید بتوان دلایل مختلفی را در این رابطه مدنظر قرار داد اما درواقع میتوان دو دلیل «اقتصادی» و «سیاسی» را مبنای چنین اظهارنظری دانست.
از منظر اقتصادی، بحث فروش سلاح به کشورهای عربی، اصلیترین علت اظهارات ضد ایرانی نخستوزیر انگلیس است چراکه انبارهای سلاح این کشورها که طی 40 سال گذشته پرشده بود، در جنگها و درگیریهای 5 سال گذشته از تجهیز داعش در عراق و سوریه و لیبی گرفته تا جنگ 21 ماهه یمن، رو به خالی شدن است و دشواریهای اقتصادی انگلیس در پی تصمیم به خروج از اتحادیه را نیز نباید در این زمینه بیتأثیر دانست. هرچند این خروج به معنای قطع روابط گسترده با دیگر کشورهای اروپایی نیست، اما از جنبههای مختلف برای انگلیس ضرر اقتصادی به همراه دارد – و تاکنون نیز داشته – که همین امر، دولت انگلیس را بهسوی جایگزین کردن منابع اقتصادی سوق داده است. طبیعی است که افزایش فروش تسلیحات به کشورهای منطقه، میتواند منبع خوبی برای جبران این مسئله باشد و نشان دادن ایران بهعنوان «تهدید مشترک» نیز عاملی است که کشورهای عربی را بهسوی خرید هرچه بیشتر تسلیحات سوق خواهد داد.
نظیر همین سیاست را نیز از سوی آمریکاییها شاهدیم که با ترویج ایران هراسی، قراردادهای هنگفتی را با برخی از اعراب مرتجع منعقد کرده و انگلستان هم خواهان آن است که سهمی از این بازار بزرگ داشته باشد. ناگفته نماند که انگلستان بهواسطه تأمین سلاح عربستان در جنگ یمن، با انتقاد مجامع حقوق بشری و مردم کشورش روبهروست و با همراه کردن خود در اجماع ساختگی علیه ایران، علاوه بر سرپوش گذاشتن بر این اقدام غیرقانونی که معاونت در نسلکشی تلقی میشود، اینگونه وانمود خواهد کرد که فروش سلاح به کشورهای حامی تروریسم تکفیری در منطقه نه برای کشتار مردم مظلوم یمن، بلکه بهمنظور جلوگیری از به اصطلاح نفوذ منطقهای ایران صورت گرفته است.
وجه دیگر قضیه به دلایل سیاسی و احیای قدرت استعماری انگلستان در منطقه بازمیگردد. به نظر میرسد، آنچه بیش از هر چیز سبب شده در شرایط کنونی چنین رویکردی در انگلیس موردتوجه قرار گیرد، «نگاه سیاسی» انگلستان در قالب اقدامات راهبردی و مجموعه شرایط حاکم بر عرصه بینالمللی است. در سطح کلان، این انتظار وجود دارد که با روی کار آمدن دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا و بهواسطه تأکیدات وی بر کاستن از حجم مداخلهگری خارجی آمریکا، نوعی از خلأ قدرت را در غرب آسیا موجب شود که ماهیت روابط واشنگتن با کشورهای منطقه را زیر سؤال ببرد.
همین موضوع، از یکسو دیگر بازیگران مهم بینالمللی ازجمله انگلیس را به تکاپو برای پر کردن خلأ مذکور واداشته و از سوی دیگر، اسباب نگرانی برخی کشورهای عربی منطقه را ـ که از همان ابتدا امنیت خود را مرهون قدرتهای خارجی بودهاند ـ فراهم کرده که این امر بهنوبه خود، بیشازپیش، مقدمات حضور نیروهای خارجی را فراهم میسازد. در چنین شرایطی است که انگلیس قصد دارد ضمن تلاش برای احیای نقش قدیمی خود در منطقه، زمینه نفوذ هر چه بیشتر در کشورهای منطقه را فراهم کند.
لازم به ذکر است که اقدامات سیاسی انگلیس برای حضور پررنگتر در تعاملات منطقه، مشخصاً از دو سال پیش، زمانی که کلنگ اولین پایگاه نظامی دائمی این کشور در بحرین زده شد، آغاز گردید. پایگاه دریایی «جفیر»، اولین پایگاه نظامی انگلیس طی 40 سال گذشته است و مقامات نیروی دریایی این کشور اعلام کردهاند این پایگاه بهعنوان انبار تسلیحاتی مورداستفاده قرار میگیرد و به بریتانیا این امکان را میدهد که در هرگونه عملیات اضطراری احتمالی شرکت کند؛ چراکه ممکن است برخی کشورها تلاش کنند مانع عبور کشتیهای تجاری این کشور از تنگه هرمز شوند! بنابراین، مشخص میشود که سخنان هفته گذشته ترزا می، درواقع یک اعلام عمومی از سناریویی است که از دو سال پیش، مراحل اجرای آن کلید زدهشده بود.
باید توجه داشت که حضور نخستوزیر انگلیس در نشست شورای همکاری خلیجفارس، نخستین حضور یک نخستوزیر انگلیس در نشستهای شورای مذکور به شمار میرود و همین نمایش سمبلیک نیز نشان میدهد که موضوع توسعه روابط با کشورهای عربی در دوره جدید، تا چه حد برای انگلیس بااهمیت است.
مسئولان انگلیس باید بدانند که رویکرد جدیدی که در پیشگرفتهاند، عاقبتی بهتر از فرجام سیاستهای آمریکا در منطقه ندارد. نظرسنجیهای منطقهای و جهانی نشان میدهد که آمریکا به سبب دخالت در امور کشورها و حمایت از تروریسم از پایینترین میزان مقبولیت در میان کشورهای دنیا برخوردار است و شاید به همین دلیل است که دونالد ترامپ، قصد دارد با تصمیمات جدید، وجهه کشورش را ترمیم کند. همین عاقبت نیز در انتظار انگلیسیهاست، هرچند که کارنامه عملکرد آنها، دستکمی از کارنامه ننگین آمریکا ندارد. اگر تا پیشازاین نیاز بود که برای اثبات حمایت انگلستان از دیکتاتورهای قرونوسطایی غرب آسیا و اخلال در ثبات منطقه، اسناد و مدارک ارائه شود، امروز با سخنان وقیحانه ترزا می، دیگر نیازی به ارائه دلیل و مدرک نیست و کاملاً مشخصشده که استعمار پیر برای تأمین منافعش هیچ حدومرزی نمیشناسد.