جبهه قلاویزان میدان حماسه آفرینی «عمو حسین»

در تاریخ 16 تیر سال 1365 عملیات كربلای یك در جبهه قلاویزان شاهد حماسه های جهادگری پر تلاش بود كه جانش را آماج تیرهای دشمن شقی خدا و رسول الله نموده بود تا با خون خود نهال اسلام را آبیاری كند و بالاخره پاداش فداكاریهایش را با شهادت در راه خدا دریافت كرد.
کد خبر: ۲۱۷۲۱۵
تاریخ انتشار: ۰۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۰ - 23January 2017

به گزارش دفاع پرس از کرمانشاه، شهید «حسین اجاقی» از شهدای استان کرمانشاه است، که در سطور زیر زندگینامه پربارش را مرور می کنیم:

شهید اجاقی سراسر زندگی خود را برای جهاد در راه خدا گذراند و در عملیات های زیادی شركت كرد و شجاعانه برای حفظ نظام اسلامی و حفظ ارزش های والای انسانی جنگید و بارها نیز مجروح گردید و كم كم دنیای فانی برایش كوچك می نمود و آهنگ رفتن می كرد.

در تاریخ 16 تیر سال 1365 عملیات كربلای یك جبهه قلاویزان شاهد حماسه های جهادگری پر تلاش بود كه جانش را آماج تیر های دشمن شقی خدا و رسول الله نموده بود تا با خون خود نهال اسلام را آبیاری كند و بالاخره پاداش فداكاریهایش را با شهادت در راه خدا دریافت كرد و در هوای تفدیده مهران به جوار شهیدان اسلام پر كشید.

شهید حسین اجاقی در پائیز سال 1343در شهر كرمانشاه در خانواده ای مذهبی متولد شد، مسائل اعتقادی و دینی را ابتدا از مادر بزرگش كه زن فاضله ای بود آموخت و سپس با محیط مسجد مانوس گردید.

با شروع انقلاب اسلامی با وجود سن كم در تمامی تظاهراتهای ضد رژیم شركت می كرد، به طوری كه خانواده اش از این همه فعالیت او به تنگ آمده بودند و سعی می كردند جانش را از خطر حفظ كنند. پس از پیروزی انقلاب این نوجوان پاك باخته خود را وقف حفاظت و حراست از آن می نمود و به همراه دوستانش به نگهبانی از اماكن حساس شهر می پرداخت، با صدور فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر تشكیل ارتش بیست میلیونی به جمع بسیجیان سلحشور امام خمینی پیوست . در سال 1360 به عضویت سپاه در آمد و به دلیل شجاعت فوق العاده و توانایی نظامی به فرماندهی گردان انتخاب گردید.

شهید حسین اجاقی اخلاصی ویژه داشت و بسیار مهربان و به رزمندگان اسلام محبتی وصف ناپذیر داشت و رزمندگان نیز بینهایت او را دوست می داشتند به دلیل همین صمیمت به او لقب عمو حسین داده بودند .عمو حسین اهل راز و نیاز و دعا و تضرع به درگاه حضرت احدیت بود و به بر گزاری دعا اهمیت فراوان می داد به نحوی كه جهت بر گزاری مراسم دعا حسینه ای در منزل شخصی اش احداث كرده بود . خانواده اش پس از مدتها دوریش تحملشان را از دست داده بودند و سعی كردند با ترتیب دادن ازدواج و تهیه ی خانه و اتومبیل برای اومقداری توجه اش را به ماندن در شهر و زندگی عادی معطوف نمایند، اما حسین لحظه ای آرام و قرار نداشت و این ظواهر نتوانستند لحظه ای او را از حضور در جبهه و ادای تكلیف الهی باز دارند. اما در مو قع خواستگاری به همسرش گفته بود من به شهادت می رسم یا جانباز می شوم. آیا حاضری با این شرایط با من ازدواج كنی؟ ! و همسرش كه خود دارای كمالات بود با علم و آگاهی پذیرفته بود. شهید اجاقی همواره به خانواده شهداء سركشی و از آنان دلجویی می كرد. شهدای بسیاری را غسل داد و در آخرین مورد، خود نیز از خدا خواست كه آخرین شهیدی باشد كه غسل می دهد یعنی خودش بعدی باشد. كه همینطور هم شد . خدا خواست شهادت را نصیب او نماید.

آری او خود در وصیت نامه اش این داستان شگفت انگیز را پیش گویی كرده بود:

... آنقدر به جبهه می روم تا مرحمت خدا شامل حالم شود و شهید شوم ...

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها