یادداشت/ محمدکاظم انبارلویی

خاکساری صفت ویژه او بود

محمدحسین خاکساران سمبل یک انقلابی متدین، ولایی پاکدست، ساده‌زیست، بصیر، آگاه به مسائل روز با تحلیل درست بود.
کد خبر: ۲۱۷۴۷۸
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۳:۴۹ - 13December 2016
خاکساری صفت ویژه او بودبه گزارش گروه اخبار داخلی دفاع پرس، محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت:
 
هفته گذشته در قزوین مردی رخ در نقاب خاک کشید که چون کوه استوار و مقاوم و روح لطیفش در اثر آموزه های اسلامی و قرآنی، سبز و نورانی و قلبش مالامال از عشق به ولایت و انقلاب بود. استاد محمد حسین خاکساران در دهه 40 و 50 پناه جوانان مبارز بود و با اندیشه نقاد خود آنها را از خطر افتادن در دامن کفر مارکسیسم و نفاق منافقین، ایمن می کرد.

او ظاهری آرام و درونی توفانی داشت. ‌آشنایی او با علوم انسانی بسیار وسیع و گسترده بود. او محضر علامه سید ابوالحسن رفیعی و حضرات آیات سید عباس ابوترابی، رحیم سامت، شریعت مهدوی و سید جلیل زرآبادی را که از اوتاد و اعاظم علمای بزرگ قزوین بودند ، درک کرده بود و تحصیلات جدید خود را در دانشکده الهیات دنبال کرد. اولین دستگیری او به سال 42 بر می گردد، او کار در کتابخانه عمومی قزوین را در آن سال ها بهانه ای برای ارتباط‌گیری با جوانان شهر قرار داده و مشتاقانه با آنان ارتباط برقرار می کرد و شبهات دینی، فکری و سیاسی آنها را پاسخ می داد. هر کس در اولین برخوردبا او و طرح پرسش اعتقادی، خود را برابر دریایی از معرفت دینی می دید. پختگی و تسلط وی و نیز ژرفای اطلاعات علمی او هیچ پرسشی را بی پاسخ نمی گذاشت. فعالیت های انقلابی او فقط به فعالیت های سیاسی و فرهنگی ختم نمی شد بلکه دستی در مبارزه و ارتباط با گروه های انقلابی داشت . سال 54 که او را دستگیر می کنند بیش از 6 ماه شدیدترین شکنجه ها و وحشیانه ترین برخوردها را در کمیته مشترک ضد خرابکاری علیه او اعمال می نمایند. پاهای او را که در جوانی در مسیر مدرسه و حوزه های علمیه قزوین برای کسب علوم قرآنی و فرهنگ اهل بیت (ع) گام برداشته بود با کابل آزردند . ساواک می خواست پاهای او را که گام در وادی جهاد اکبر و اصغر نهاده بود بشکند اما نتوانست. اراده پولادین و مقاومت مثال زدنی او در برابر وحشیگری های ساواک، زبانزد زندانیان سیاسی آن دوران بود . شکنجه هایی که این مرد بزرگ در سیاه چال های رژیم  پلید پهلوی دیده بود و شرح آن در کتاب خاطرات وی آمده است، موی را بر تن آدمی سیخ می کند.

او با هوشمندی سیاسی ای که داشت سال 51 کشف کرد که مسیر مجاهدین خلق  (‌منافقین )‌ به سوی کفر و شرک و نفاق است. لذا از آنها فاصله گرفت.

اما ارتباطات قبل و بعد از تغییر ایدئولوژیک با این جماعت، او را گرفتار کرد. منافقین او را لو دادند.  ساواک فکر می کرد او از رده‌های اول  یا حداقل دوم سازمان است. او  انحراف منافقین را به دلیل تسلط بر علوم اسلامی پیش از دیگران متوجه شد و با روشنگری، بسیاری از جوانان را قبل و بعد از انقلاب از نزدیک شدن به جریان نفاق برحذر داشت. با آنکه منافقین به او نامردی کردند اما وی در زندان در زیر شکنجه های قرون وسطایی لب به سخن نگشود و حسرت یک آخ را بر دل شکنجه گران ملعون شاه گذاشت. یک بار در حین بازجویی از او پرسیدند چرا صورتت را اصلاح نکردی؟ بعد مقداری الکل به صورت او مالیدند و کبریت روشن کردند و صورتش را آتش زدند. در حالی که ساواکی ها می خندیدند، می گفتند برو جلوی آینه ببین چقدر قشنگ صورتت را اصلاح کردیم. رژیم می خواست با دستکاری در صورت او، سیرت او را هم تغییر دهد اما هر قدر تلاش کردند به نتیجه نرسیدند.

یک وقتی او در بازجویی ها مشغول نوشتن بود، ناگهان فلاسک آب جوش را روی سرش ریختند. گاهی سیگارشان را با صورت و دست او خاموش می کردند و او را می سوزاندند.

او سمبل مقاومت جوانان قزوین در زندان بود. هر چه کردند اراده او را بشکنند، نتوانستند. برای او «نه» گفتن به دشمن و پایداری در راهی که در آن گام نهاده بود موضوعیت داشت. او به دیگر زندانیان روحیه می داد و اصل مبارزه با ظلم در پوست و گوشت و خون او ریشه دوانده بود.

او شکنجه با دستگاه مدرن آپولو را که ساخت جلادان شاه بود، دوبار تجربه کرده بود و تا سرحد مرگ پیش رفته بود، اما دشمن نتوانست خللی در اراده پولادین او وارد کند.استاد محمد حسین خاکساران همان طور که از نام و نام خانوادگی ایشان پیداست فردی متواضع، ساده زیست، صبور و در یک کلمه «خاکسار» بود.خاکساری صفت ویژه او بود جلسات تفسیر او واقعاً قابل استفاده برای جوانان بود.با پیروزی انقلاب با توجه به نقشی که در مبارزات مردم قزوین داشت به مسئولیت کمیته انقلاب اسلامی قزوین انتخاب شد و در انتقال قدرت از رژیم شاه به جمهوری اسلامی، در قزوین کارنامه ای روشن از روش ها و منش های انقلابی از خود باقی گذاشت.

استاد حسین خاکساران در زمان جنگ، عضو ستاد تبلیغات جنگ بود و سپس مسئولیت های مدیر کلی مراکز صدا و سیما در استان های گیلان، آذربایجان شرقی و قم و مدیر صدای عربی برون مرزی، مدیر دفتر نمایندگی صدا و سیما در هند، رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی قزوین، مدیر شبکه سراسری رادیو معارف، مدیر اجرایی مجمع جهانی اهل بیت (ع) و مدیر بخش تحقیقات حوزه علمیه قزوین را با مدیریت جهادی به عهده گرفت و در تمام این مسئولیت ها خوش درخشید و نماد و نمایی از مدیریت اسلامی از خود باقی گذاشت. او در تمام این مدت لحظه ای از تدریس و تبلیغ و ترویج قرآن و مکتب اهل بیت (ع) غفلت نکرد.خاکساران سمبل یک انقلابی متدین، ولایی پاکدست، ساده زیست، بصیر، آگاه به مسائل روز با تحلیل درست بود. خدایش او را بیامرزد و با شهدا و صدیقین و صلحا محشور بگرداند.
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار