نگاهی به شرایط پسا حلب؛

منتظر شدت گرفتن درگیری در سوریه باشید/ جنگ نیابتی پایان نیافته است

آزادسازی «حلب» زمان پیروزی را نزدیک‌تر می‌کند، اما همچنان پیچیدگی‌های زیادی وجود دارد که در نتیجه تصمیم استعماری- صهیونیستی برای ادامه روند فرسایش دولت سوریه بر سر این مسیر قرار داده شده است.
کد خبر: ۲۱۷۸۶۳
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۶ - 16December 2016
به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع پرس، «غالب قندیل» تحلیلگر مسائل منطقه‌ای در مقاله‌ای با اشاره به آزادسازی شهر حلب نوشت: هر اندازه که اشغال حلب یک حادثه بزرگ به شمار می‌رفت، آزادسازی آن مهم‌تر و تأثیرگذارتر است، چرا که یک نقطه عطف استراتژیک در روند تحولات بحران سوریه و پیروزی روند ملی گرایی در این کشور به رهبری بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه به شمار می رود که مردم این کشور در کنار سایر متحدان و شرکای سوریه در مقابله با تروریسم و توحش برای رسیدن به آن جان‌فشانی زیادی از خود نشان داده‌اند.

فارغ از گفتمان پیروزمندانه و احساسات عاطفی صورت گرفته در پی دستاورد بزرگ ارتش عربی سوریه و متحدانش ، این پیروزی مجموعه ای از نتایج سیاسی و عملیاتی بر پایه تحولات آینده در میدان سوریه و معرکه دفاع از این کشور را به دنبال داشته است که عبارتند از:

اول: توسعه مناطق تحت سلطه دولت سوریه و مؤسسات این کشور و ارتباط حلب و اطراف آن به صورت مستقیم با سایر بخش‌های آزاد شده از سوریه به دولت ملی این کشور عمق مردمی و سیاسی و جغرافیایی و نقش اقتصادی گسترده ای می دهد، چرا که حلب نقش مهمی در جغرافیا و اقتصاد و عرصه مردم‌شناختی در عرصه ملی سوریه داشته و مرکز ثقل صنعت و کشاورزی و تجارت و تولید و تبادل در سوریه به شمار می رود.

به این ترتیب بعد از مرحله آزادسازی حلب تحولات اقتصادی و مالی مهمی آغاز می‌شود که استحکام بخش مبانی پایداری سوریه بوده و فرصت مستقیم خیزش و بازسازی در امتداد مناطق تحت حاکمیت دولت از رأس البسیط گرفته تا حومه شرقی و شمالی حلب را مهیا می کند.

دوم: بر کسی پوشیده نیست که بعد از پیروزی حلب فرصت انتقال نیروی گسترده مبارزاتی که دولت سوریه برای پیگیری آزاد سازی حلب تدارک دیده بود، به جبهه‌های دیگر وجود دارد که بر اساس آن آزادسازی خاک سوریه از دست گروهک‌های متجاوز بر اساس طرح فرماندهی نظامی سوریه و متحدانش دنبال شود. به این ترتیب با وجود به هم خوردن گسترده برگه ها در نتیجه تلاش ائتلاف متجاوز از طریق تحریک داعش و جریان‌های ترکیه در عرصه عملیاتی ، به نظر می‌رسد طی روزهای آینده این اتفاق رخ خواهد داد.

سوم: آزادسازی حلب تمامی فرضیه‌های باج‌خواهی آمریکایی‌ها و ترکیه تحت حمایت نیروهای ناتو و کشورهای خلیج فارس جهت مهار دولت ملی سوریه از طریق سازش با گروه‌های وابسته به القاعده و سایر گروه های تروریستی در تعیین سرنوشت آینده کشور را از بین برد.

گروه‌هایی که ارتباط گسترده‌ای با ترکیه در شمال کشور و رژیم صهیونیستی در جنوب دارند و محکوم به اقدامات تروریستی بوده و سعی دارند خود را فراتر از سازش ها و آشتی های انجام شده از سوی دولت ملی رشد دهند. اینها همان گروه هایی هستند که تمایلات خارجی متخاصم با رویکردهای ملی سوریه دارند.

چهارم: باید به این نکته توجه داشت که بعد از پیروزی حلب چالش‌ها همچنان ادامه پیدا خواهد کرد. آزادسازی حلب زمان پیروزی را نزدیک‌تر می‌کند ، اما همچنان پیچیدگی‌های زیادی وجود دارد که در نتیجه تصمیم استعماری- صهیونیستی برای ادامه روند فرسایش دولت سوریه بر سر این مسیر قرار داده شده است. اردوگاه متجاوز به سوریه با شکست‌های متراکم خود تمامی نیروهای ذخیره خود را برای جلوگیری از خیزش دولت سوریه یا دست‌کم مانع‌تراشی در این روند در دستور کار قرار داده است.

چرا که سوریه نقش اساسی در موازنه های منطقه‌ای داشته و همین موضوع شتاب گروه‌های مذکور در به تحرک درآوردن داعش و شبه نظامیان وابسته به ترکیه به سمت شهرهای تدمر و حلب را تفسیر می کند. این در حالی است که ارتش عربی سوریه همچنان مشغول هضم دستاوردهای خود و تثبیت مواضعش در شهر حلب و اطراف آن است. هدف از این اقدامات متفرق کردن نیروهای ارتش بود تا به گروهک‌هایی فروپاشی شده در پایتخت دوم سوریه یک فرصت دیگر داده شود.

پنجم: تحقق پیروزی چند هفته قبل از روی کار آمدن رئیس‌جمهور منتخب آمریکا یک واقعیت جدید را در نحوه تعامل با سوریه روی میز قرار می‌دهد. معادلات جدید منطقه‌ای و بین‌المللی که به نفع دولت سوریه تغییر پیدا کرده است، منطق خود را تقویت کرده و آن را به دیگران تحمیل می‌کند. همان طور که یک سال قبل گفتیم دیکته واقعیت میدانی و موازنه نظامی قابل پاسخگویی نیست و قبل از روی کار آمدن دولت جدید آمریکا این یک دستاورد استراتژیک بزرگ است که می‌تواند تغییرات زیادی را در عرصه سیاسی و جنگی ایجاد کند.

این پیروزی که شهدا و جان‌فشانی‌های زیادی به دنبال داشته است، یک دستاورد تاریخی برای ارتش عربی سوریه و تمامی نیروهای متحد آن است و معادله قدرت تأثیرگذاری را در آینده تحولات سوریه ترسیم خواهد کرد. اگر ثبات مردم و جان‌فشانی‌های سخت و محکم فرماندهان و وفاداری متحدان و هوشیاری آنها نسبت به محوریت نقش سوریه در آینده منطقه و جهان نبود، این پیروزی به دست نمی آمد، پیروزی که به صورت مستقیم به تمامی این متحدان نیز مربوط است.

روزنامه البناء لبنان نیز در مقاله ای می نویسد: تقریباً اجماعی بین کارشناسان مسائل استراتژیک وجود دارد مبنی بر اینکه جنگ آزادسازی حلب پشت سر گذاشته شده است، اما سوالی که وجود دارد، این است که مرحله بعد از این جنگ چگونه خواهد بود؟

 بعد از آزادسازی حلب درگیری‌ها مانند قبل ادامه پیدا خواهد کرد، جنگ نیابتی منطقه‌ای از سوی دولت‌های متعدد در داخل منطقه و خارج از آن دنبال خواهد شد. این دولت‌ها تمایل یا قدرت ورود مستقیم از طریق نظامیان خود به عرصه درگیری‌ها را ندارند، لذا این مأموریت را به دوش گروهک‌های محلی تروریستی گذاشته اند تا دستاوردهایی را در عرصه‌های عملیاتی در نقاط مختلف کشورهای عربی از شرق گرفته تا غرب به دست آورند.

گروهک‌های داخلی نایب جنگ آنها، به علت سختی‌هایی که می‌کشند ، پول و سلاح و تجهیزات و حمایت لجستیکی و انسانی از دولت‌های وکیل دریافت می کنند. آنها کمک های انسانی را به صورت عناصر سلفی افراط‌گرا دریافت می کنند که از دولت‌های آسیای میانه و دولت‌های عربی و غیر عربی برای آنها ارسال می‌شود.

مهم‌ترین عرصه‌های عملیاتی این گروه‌ها در سوریه و عراق و یمن و لیبی است. تمامی این عرصه‌ها ارتباطی با طرح سیاسی یا استراتژی در چارچوب هدف قرار دادن یک یا چند دولت همسایه نیز دارند. این طرح عملیاتی در عراق و سوریه مرتبط با توطئه ای هستند که اوضاع داخلی آنها را هدف قرار داده و به علاوه ارتباط استراتژیکی با طرح متعلق به رژیم صهیونیستی و ترکیه دارد.

عرصه عملیاتی در یمن، علاوه بر ارتباط با هدف قرار دادن جبهه داخلی ، ارتباط استراتژیک با عربستان سعودی و سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس دارد. توطئه عملیاتی در لیبی نیز علاوه بر ارتباطات اوضاع  داخلی با جریان‌های حاضر در مصر و تونس و الجزایر نیز مرتبط است.

شاید بتوان گفت تأثیرگذارترین و مهم‌ترین این عملیات‌ها در عرصه سوریه و عراق دنبال می‌شود، چرا که این روند متعلق به طرح آمریکایی اسرائیلی برای تجزیه این دو کشور در آن واحد است. به نظر می‌رسد آمریکا اخیرا به شکست متحدان خود از عناصر باقیمانده از ارتش آزاد و جبهه النصره در درگیری‌های حلب اذعان کرده است، با این وجود از حمایت از آنها در سایر مناطق و عرصه‌های عملیاتی در سوریه و عراق برای پیگیری جنگ بر ضد دولت‌های دمشق و بغداد دست برنمی‌دارد.

آیا اقدام جنگنده‌های آمریکایی در موشک باران برخی مواضع به ویژه بیمارستان شهر القائم در مرز بین سوریه و عراق با هدف حمایت از گروه تروریستی داعش صورت نگرفته است؟ گروهی که برای ادامه اشغالگری خود در شهر موصل عراق و شهر الرقه و اطراف آن در سوریه مبارزه می‌کنند. آیا حمله هوایی آمریکا به شهر مرزی القائم پس از تسلط ارتش سوریه و متحدانش در بیشتر مناطق شرقی حلب صورت نگرفت؟ آیا این حمله هم زمان با حمله داعش از پنج محور در حومه شرقی حمص به شهر تدمر نبود؟ آیا اقدام ترکیه برای تقویت نیروهای خود در همسایگی شهر الباب واقع در شمال حلب و حمله مستقیم یا نیابتی از این کشور از سوی نیروهای سپر فرات مرتبط با این تحولات نبود؟

علاوه بر تمام این‌ها، حملات هوایی آمریکایی‌ها هم زمان با حمله هوایی رژیم صهیونیستی به منطقه الصبوره واقع در غرب دمشق و مواضع نظامی دیگر در نزدیکی فرودگاه المزة در جنوب غربی دمشق دنبال شد. این در حالی است که رژیم صهیونیستی ادعا می‌کند که این دو حمله هوایی را به صورت پیش دستانه برای جلوگیری از انتقال موشک‌های به هم زننده توازن برای حزب الله لبنان انجام می دهد.

جان کری وزیر خارجه آمریکا به همراه فدریکا موگرینی هماهنگ‌کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرده بودند که یکسره شدن سرنوشت جنگ حلب به جنگ در سوریه پایان نخواهد داد. این اظهارات هم‌زمان با اظهارات آویگدور لیبرمن وزیر جنگ رژیم صهیونیستی مطرح شد که در آن مدعی شده بود که جنگ در سوریه تنها با برکناری بشار اسد و تجزیه این کشور به رژیم‌هایی بین اقلیت‌های مذهبی و قومی و اخراج یگان‌های نظامی ایران از سوریه به پایان خواهد رسید.

تمامی این مواضع و پیش‌بینی‌ها و تحرکات نشان می‌دهد که جریان‌های خارجی که در دو عرصه عملیاتی در سوریه و عراق سرمایه گذاری کرده‌اند ، به دنبال تمدید جنگ نیابتی در این کشورها هستند و تا رسیدن به یکی از این دو حالت به این روند ادامه خواهند داد: حالت اول روشن شدن سرنوشت جنگ به نفع سوریه یا عراق و حالت دوم رسیدن جریان‌های خارجی متخاصم در سوریه و عراق به سازش هایی مبتنی بر تشکیل دو دولت در این دو کشور است.

همچنین در این میان مشکل دیگری نیز وجود دارد که به کابوس سرکردگان اسرائیل تبدیل شده است، این مشکل ، موجودیت روسیه و ایران در سوریه و پیامدهای این حضور بر ضد آن چیزی است که رژیم اسرائیل تحت عنوان امنیت داخلی از آن یاد می‌کند. تل‌آویو از حضور نظامی روزافزون روسیه در سوریه نگران است و بعلاوه از پیامدهای پیروزی دولت دمشق و بغداد بر گروه‌های تروریستی نیز می‌ترسد ، چرا که می‌داند این روند در آینده باعث می‌شود پل زمینی ارتباط بین ایران و سواحل دریای مدیترانه تامین شود و این موضوع امنیت رژیم صهیونیستی را به مخاطره خواهد انداخت.

از سوی دیگر منازعه بین تحلیلگران مسائل راهبردی رژیم صهیونیستی در رابطه با اقدامات لازم اسرائیل در مرحله انتقالی بین پایان ریاست جمهوری باراک اوباما و روی کار آمدن دونالد ترامپ و برعهده گرفتن رسمی قدرت در تاریخ 20 ژانویه 2017 همچنان ادامه دارد.

اما آنچه که از پیگیری رسانه‌های عبری زبان برداشت می‌شود، این است که دیدگاه غالب در رابطه با این مدت، انتظار برای شناخت سیاست‌های ترامپ در قبال ایران و سوریه در آغاز سال آینده میلادی است. در این شرایط آنها می‌توانند برنامه‌های لازم را در دستور کار خود قرار دهند. در این شرایط اسرائیل تلاش خواهد کرد بازدارندگی خود در برابر حزب‌الله و سوریه را با حملات هوایی به مواضعی که لیبرمن مدعی وجود موشک های پیشرفته و کشتار جمعی در آن شده است، تقویت کند.

به این ترتیب جنگ منطقه ای نیابتی استمرار خواهد داشت و هیچ پیروزی نهایی در آینده کوتاه مدت برای آن قابل تصور نیست.

منبع:مشرق

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار