حکایتی از رفیق باصفا و دوست دیرین رهبرانقلاب
سخن از مرحوم «علی باقرزاده» متخلص به «بقا» است؛ شاعری نیک نفس که بدون حاشیه زیست و ادبیات ایران به وجود وی افتخار کرده و خواهد کرد.
به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، «رفیق باصفا»، «شاعر فرزانه و شیرین سخن» و «انسان نیک اندیش» اینها از جمله تعابیری است که در پیام تسلیت رهبر ادیب انقلاب اسلامی به مناسبت درگذشت استاد حاج علی آقا باقرزاده متخلص به «بقا» دیده میشود؛ پیامی که در بخشی از آن، چنین آمده است: «ایشان شاعری شیرین سخن و انسانی نیک اندیش و رفیقی باصفا بود، با طبعی روان و شعری متضمن نکات اخلاقی و اجتماعی و مجالستی دلنشین و رفتاری بزرگوارانه و سرشار از ادب و صمیمیّت، قطعاتی از شعر او در شمار آثار برجسته شعر معاصر است که نام او را در دفتر شعر کشور ماندگار خواهد کرد.»
مقام معظم رهبری در سال ۱۳۹۲ هم به مناسبت برگزاری نکوداشت این شاعر ارجمند، پیامی صادر فرموده بودند: «نکوداشت ادیب و شاعر ارجمند جناب علی باقرزاده (بقا)، ادای حقّ شعر و ادب و پاسداشت حرمت و کرامت انسان والایی است که همواره حرمت و کرامت شعر و شاعری را پاس داشته و زبان گویا و طبع روان را جز به راه نیکی و راستی به کار نگرفته است. این دوست دیرین و شفیق یکی از بازماندگان کم شمار مجموعه ای از شاعران چیره دستی است که در برهه ای از زمان، مشهد را کانون شعرِ سرآمد و ممتازِ دوران خود ساخته و زبان شعردوستان و شعرشناسان را به تحسین و تکریم جایگاه ادبی خویش گشوده بودند. قطعههای بقا همچون قطعه هایی از دیبای رنگین و خوشنگار در انبوه غزل و قصیده ممتاز آن دورانِ مشهد، جلوه ای ویژه و چشم و دلنواز داشت ...»
بقا متولد سال ۱۳۰۸ هجری شمسی و در اصالت، اهل یزد بود. او از ده سالگی شعر می سرود و نثر می نوشت.
روزگار، وی و خانواده اش را به خراسان کشاند و او در جوار امام رئوف (ع) سکونت گزید.
استادانی مانند محمدتقی ادیب نیشابوری، بدیع الزمان فروزانفر، مجتبی مینوی، سعید نفیسی و قاسم رسا، از جمله افرادی بودند که علی باقرزاده توفیق یافت تا در محضر آنان شاگردی کند.
او در مشهد و به همراه بزرگانی از ادبیات فارسی مانند ذبیح الله صاحبکار، غلامرضا قدسی، احمد کمال پور، محمد قهرمان، مهدی اخوان ثالث و محمدرضا شفیعی کدکنی، جمعی فرهیخته را پدید آورده بودند که رهبر ادیب انقلاب اسلامی بارها از این جمع فرهیخته و ادیب، سخن به میان آورده و آن را ستوده اند.
دوتن از این جمع، یعنی مهدی اخوان ثالث و محمدرضا شفیعی کدکنی، چند دهه پیش و پس از بالیدن و به ثمر نشستن، از خراسان کوچ کردند و مقیم تهران شدند؛ اما پنج تن دیگر، در خراسان ماندند و چراغ ادبیات فاخر آن دیار را روشن نگاه داشتند.
مقام معظم رهبری، احترام خاصی نسبت به این پنج تن - که از دوستان سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی محسوب می شوند – قائل بودند: استاد احمد کمال پور متخلص به "کمال" و از قصیده سرایان برجسته خراسان، استاد ذبیح الله صاحبکار، از غزل سرایان برجسته خراسان که دستی هم در تصحیح متون داشت و تصحیح دیوان حزین لاهیجی را به توصیه مقام معظم رهبری به انجام رساند، استاد غلامرضا قدسی از شاعران برجسته و انقلابی خراسان که در دوران رژیم ستمشاهی با حضرت آقا در یک بند زندانی بود، استاد محمد قهرمان، غزل پرداز توانای روزگار که تصحیح غزلیات صائب تبریزی، به همت وی انجام گرفت و در نهایت، استاد علی باقرزاده متخلص به «بقا» که در قطعه سرایی، چیره دست و از سرآمدان ادبی روزگار ما بود.
نقل است که رهبر ادیب انقلاب در هر سفر به مشهد مقدس، یادی از این جمع می فرمایند و در یکی از سفرها هم، ابیاتی به یاد آنان سرودند که بخشی از آن، اینچنین است:
گذشت عمر و به دل، یاد دوستان باقی ست
شکست ساغر و آن نشئه همچنان باقی ست
به جز کمال ز یاران انجمن ما را
همین بقا و سهی ماند و قهرمان باقی ست
این شعر البته پیش از درگذشت این بزرگان سروده شده است؛ چرا که تا همین چند روز پیش و از آن جمع فرهیخته پنج نفره، تنها استاد باقرزاده در قید حیات بود که ایشان هم، هفت روز پیش به دیدار یاران دیرینش پیوست و در مقبره الشعرای آرامگاه فردوسی در توس، در جوار آنان آرام گرفت.
و امروز، هفتمین روز درگذشت این شاعر متعهد و متفکر است؛ شاعری که آثاری مانند "لطیفه ها در تاریخ و ادب"، "حکایت ها و لطیفه ها"، "ده مقاله"، "۲۱ مقاله"، "ترجمه منظوم چهل حدیث رضوی"، "نسیمی از دیار خراسان"، "یاد مادر"، "بزم محبت" و "زلال بقا" از او به یادگار مانده است.
او همچنین عاشق سفر و مسافرت بود و آثاری مانند "سیر آفاق"، شرح سفرنامه هایی از اوست:
سفر گزیدم و بسیار بحر و برّ، گشتم
به گرد خاور و اقصای باختر گشتم
به جستجوی امیدی که داشتم در دل
ز پای تا سر، آفاق سر به سر گشتم
به پنج قطعه خاک جهان کشیدم رخت
ز چار دسته ی مخلوق، با خبر گشتم
ز موزهها و کتبخانههای هفت اقلیم
شکفته همچو گُل از جلوه ی هنر گشتم
ز نقشهای طبیعت، ز رازهای بقا
به کوه و جنگل و گلزار با خبر گشتم
هزار شهر که پنهان بٌد از نظر، دیدم
هزار مرز که افزون شد از شمر گشتم
کسی که باشد از احوال خویشتن خرسند
نیافتم به جهان هر چه بیشتر گشتم.
مرحوم باقرزاده درباره یاران سفر کرده خویش هم شعر دارد:
از فراق دوستان در خون نشست
دیده ی گریانِ گوهربارِ ما
نخبگان رفتند و در فقدانشان
نیست دیگر جز تاسف کار ما
تا ز هم جمعیت یاران گسست
شد پریشان رشته ی افکار ما
رخت بربستند از مُلک ادب
مردم صاحبدل و هُشیار ما
تا زمین خالی شد از فرزانگان
آسمان گرید به حال زار ما
و اما یکی از آخرین آثار استاد باقرزاده، "آب بقا" نام دارد؛ کتابی که در ده بخش و به ترتیب شامل قصاید، قطعات، غزلیات، مثنوی ها، چهارپاره ها، سوگواریها، رباعیات، دوستکامیها، اخوانیات و طنز تقسیم بندی شده است. او در این اثر و مانند بسیاری از اشعار خود، نکات دینی و اعتقادی، پندهای بزرگان دین و آثار و احوال امامان معصوم(ع) را در جای جای دلسرودههای خود منعکس می کند.
لازم به ذکر است که استاد باقرزاده، کارآفرینی موفق و مدیری نمونه هم بود و در بخشهایی از صنعت و پژوهش کشور، خدماتی بی شائبه داشت که عضویت در هیئت موسس، هیئت امنا و ریاست هیئت مدیره بنیاد دانشگاهی فردوسی از آن جمله است.
اکنون شایسته است تا در هفتمین روز درگذشت این استاد شعر و ادب، یاد او را گرامی بداریم و به روح بلند وی و مرحومان از حلقه ادبی خراسان درود بفرستیم.
منبع: مهر