به گزارش گروه اخبار داخلی دفاع پرس، محمدحسن قدیری ابیانه طی یادداشتی در روزنامه حمایت نوشت:
جهان اسلام، از شرق آسیا در اندونزی تا غرب آفریقا در مکزیک، با جمعیت یک و نیم میلیارد نفری و دین واحد در کنار بهرهمندی از منابع غنی نفت و گاز و سایر معادن ارزشمند و تملک نیمی از 14 نقطه استراتژیک دنیا، از زمینه تشکیل قطب بزرگ و تمدن عظیم اسلامی، برخوردار است. فهم این موضوع، موضوع جدیدی نیست و استعمار و استکبار از دیرباز به این مهم پی برده، آن را خطری برای سلطه خویش بر جهان ارزیابی کردهاند و همواره درصدد جلوگیری از شکلگیری این تمدن بزرگ اسلامی بودهاند. یکی از کشورهایی که نقش مخربی در این روند ایفاء کرده، انگلستان است، بهنحویکه از زمان اوج بریتانیای کبیر تاکنون، سیاست «تفرقه بینداز و آقایی کن» را دنبال کرده و حتی تشکیل رژیم صهیونیستی با کمک این کشور در غرب آسیا با شعار از نیل تا فرات که بخشهایی از 20 کشور ازجمله شهرهای مقدس مکه و مدینه را نیز شامل میشود، باهمین هدف به اجرا درآمده است.
تفرقهافکنی ابعاد مختلف و طیف گستردهای دارد؛ اختلافات مذهبی، قومی،
نژادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی زمینههایی هستند که استکبار برای ایجاد
شکاف در جهان اسلام، برای آن دندان تیز کرده و در این راستا حتی به ایجاد
مذاهب جعلی نیز روی آورده است. فرقههای بهاییت در ایران، قادیانیت در
پاکستان و وهابیت در عربستان ازجمله این فرق و بهاصطلاح مذاهب نوظهور
هستند که موجب وارد آمدن لطماتی به جهان اسلام شدهاند. واقعیت این است که
جهان اسلام از دیرباز شاهد آتشافروزی استعمار جدید و قدیم و دمیدن در کوره
اختلافات «شیعه و سنی»، «سنی و سنی» و «شیعه و شیعه» بوده است.
ازجمله آلام جهان اسلام که درنتیجه این سیاست شوم استکباری رخ نشان داده، این است که یک روز افراطیهای کوردل به مدد اربابان انگلیسی و آمریکایی خود، نحله منحط «داعشیسم» را پایهگذاری میکنند و روز دیگر، پروژه اسلامهراسی و تحریک پیروان سایر ادیان علیه مسلمانان در دستور کار آنان قرار میگیرد. امروز در سایه نقشههای شوم استعماری، مسلمان کشی و شکنجه کودکان مسلمان در میانمار به یک تفریح و سرگرمی بدل شده و در آنسوی دنیا هتک حرمت نوامیس مسلمانان و قتلعام آنان در آفریقا به یک اتفاق عادی تبدیل گردیده است. عربستان سعودی که خود را خادم حرمین شریفین میداند، با چراغ سبز انگلستان و آمریکا از کشتار مسلمانان مظلوم یمن کوچکترین ابایی ندارد و روی جنایتکاران تاریخ را سفید کرده است. ارتشها و نیروهای امنیتی برخی کشورهای اسلامی بهجای آنکه آماده مبارزه با دشمن اصلی جهان اسلام یعنی صهیونیسم و غرب باشند، به مسلمانان کشورهایشان چنگ و دندان نشان میدهند و مانند رژیم آل خلیفه در بحرین، هرگونه ظلمی را در حق برادران مسلمان خود - از سلب تابعیت گرفته تا حبس و شکنجه – روا میدارند. بعضی از سران کشورهای اسلامی بهجای حمایت از مجاهدین و گروههای مقاومت در فلسطین، لبنان، عراق و سوریه، از تروریستها در سراسر غرب آسیا حمایت میکنند و از دشمنان قسمخورده اسلام، پیشرفتهترین سلاحها را برای آنها خریداری میکنند تا فرزندان امت اسلامی به دست یکدیگر ذبح و قتلعام شوند.
اینها فقط بخشی از تصویر غمباری است که این روزها در سراسر جهان اسلام
میبینیم، «امروز شما ملاحظه کنید از منتهی الیه شرق آسیا در میانمار
مسلمانکشی هست، تا غرب آفریقا در نیجریه و امثال اینها؛ همهجا مسلمانها
[کشته میشوند]؛ حالا یکجا به دست بودایی کشته میشوند، یکجا به دست
بوکوحرام و داعش و امثال اینها کشته میشوند. یک عدّهای هم در این آتشها
میدمند؛ شیعهی انگلیسی و سنّی آمریکایی مثل هم هستند؛ همه، دولبه یک
قیچی هستند؛ سعیشان این است که مسلمانها را به جان هم بیندازند؛ این پیام
اراده تفرقه است که اراده شیطانی است؛ امّا پیام وحدت این است که اینها
از این اختلافات عبور بکنند، در کنار هم قرار بگیرند، باهم کار کنند.»
(دیدار مقام معظم رهبری با مسئولان و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی-
27/09/1395)
در آسیبشناسی اتحاد و انسجام مسلمانان، افراد و جریاناتی که نادانسته و
گاهی دانسته در مسیر اختلاف گام برمیدارند و به اهداف دشمن خارجی کمک
میکنند، جایگاه ویژهای دارند، چراکه درواقع، زمینه را برای تفرقهافکنی
فراهم میکنند. این گروه نادان و بیبصیرت که بعضاً از نخبگان و برجستگان
جهان اسلام نیز هستند، در مورد اهداف دشمنان اسلام آگاهی ندارند و معمولاً
دچار تعصب و تحجر در افکار خود هستند. این در حالی است که پیامبر اعظم(ص)
میفرماید: «کسی که مردم را دعوت به تعصب کند از ما نیست، و کسی که به خاطر
تعصب بجنگد از ما نیست، و کسی که با تعصب بمیرد از ما نیست.» دین مبین
اسلام دارای منطق قوی و استدلالهای عقلانی است و در آن تعصب و جمود فکری
جای ندارد. این ویژگی ناپسند مانع از تعامل با دیگران و عدم تفکر ریشهای و
مبنایی در مورد عقاید افراد میشود. درنتیجه کسی که متعصب است، مخالفان
اعتقاداتش را دشمن و همبستگی با آنها را ناممکن میداند. محمد ابوزهره از
علمای معاصر دانشگاه الازهر مصر در این خصوص میگوید: «درنتیجه تعصبات
مذهبی و قومی، افتراق و اختلاف موجود در میان مسلمین، در فکر و احساس و
انگیزه و شعور آنان رخنه کرده، به حدی که یک مسلمان به مسلمان دیگری که با
او در انگیزه فکری اختلاف دارد، به دیده دشمنی که در کمین او نشسته است
مینگرد، نه مخالفی که مانند او در جستجوی حقایق شریعت الهی است.»
درنتیجه باید گفت که بصیرت و بیداری در برابر دشمن و آگاهی از توطئههای
او، لازمه وحدت و انسجام مسلمانان است که متأسفانه در شرایط کنونی در میان
برخی از مسلمانان و کشورهای اسلامی این بصیرت دیده نمیشود؛ همچنان که در
جریان ظهور موج بیداری اسلامی طی سالهای اخیر، هرگاه مردم و نخبگان از
دشمن اصلی غافل شدند، انقلاب آنها توسط غرب به بیراهه کشانده شد. در مورد
وحدت جهان اسلام نیز شرایط به همین منوال است. بیداری اسلامی لازمه وحدت و
همدلی در امت اسلامی است و طرح شعارها و اهداف انحرافی، انسجام قاطبه جهان
اسلام را متزلزل میکند. بنابراین، رمز وحدت و یگانگی مسلمانان، عبارت است
از دیدن دستهای پشت پرده علیه اهداف عالی جهان اسلام، کنار گذاشتن
اختلافات قومی و مذهبی و تأکید بر اخوت و برادری بهعنوان یک اصل اساسی و
چنانچه همه ملتها و اقوام و نژادها قبل از هر چیز، خود را بندگان خداوند
یکتا و پیروان دین وحدتبخش اسلام بدانند، اختلافی پدید نمیآید، میتوانند
در کنار یکدیگر با صلح و صفا زندگی کنند و درنهایت، مقدمات ایجاد تمدن
بزرگ اسلامی را فراهم آورند.