بدون شک پرداختن و روایت یک دوره سیاسی و حکومتی از طریق هنر و تصویر سختیها و دشواریهای خاص خودش را دارد علی الخصوص که موضوع به دوره رژیم پهلوی مربوط شود که به دلیل نزدیکی بازه زمانی تاریخی اختلاف دیدگاههای سیاسی و روایتی زیادی را دامن میزند.
همان طور که در جریان مشروطه، عدهای تاریخ را به دلخواه خود طوری نوشتند که علما و وعاظ واقعی در آن حذف شدند، در خصوص پهلوی نیز برخی همین را دنبال کرده و میکنند و لذا سریال ساختن در این خصوص و این برهه حساس تاریخی دشواریهایی دارد، به ویژه این که در شرایط پس از انقلاب اسلامی اگر حرفی هم زده شود باز عدهای آن را به تحریف تاریخ پهلوی متهم میکنند ولو این که کاملاً بر اساس اسناد تاریخی باشد.
باید انتقادات به یک اثر تاریخی واقع بینانه و البته منصفانه باشد؛ زیرا در این صورت است که باعث رشد و سازندگی در عرصه سریال سازی تلویزیون در ژانر تاریخی میشود، مضاف اینکه برخی انتقادات متأثر از حجم گسترده فضاسازیهای پیرامون حکومت پهلوی بویژه پهلوی اول و تطهیر چهره این دیکتاتور قلدر و مستبد است.
باید به چند دلیل به کارگردان و سازندگان این سریال فاخر خسته نباشید، گفت. نخست اینکه خیلیها وارد ساخت این گونه موضوعات حساس نمیشوند و این امر شجاعت خاصی میطلبد. دیگر اینکه سازندگان این مجموعه به رغم عظمت و گستردگی آن به درستی موفق به خلق اثری ماندگار و اثرگذار شدند.
متاسفانه برخی مردم حافظه تاریخیشان ضعیف است و بسیاری اساساً زود فراموش میکنند و اگر سریالی در این سطح بخواهد عمق وابستگی و فساد رژیم منحوس پهلوی را نشان بدهد با دشواریها و هجمههای زیادی مواجه میشود.
درحال حاضر شاهد هستیم که برخی در داخل و خارج میخواهند از فرح که به دنبال ترویج گسترده مسایل غیراخلاقی بود، یک قدیسه بسازند و این در حالی است که به دستور و خواست چنین فردی در ماه رمضان در جشنهای دو هزار پانصدساله در شیراز بدترین نمایشها اجرا میشد که زبان از گفتن آن شرم دارد و حتی در نیویورک مردم آمریکا اجازه به صحنه رفتن این نمایش را ندادند!
فارغ از برخی ایرادات جزئی و عدم تطابقهای زمانی به دلیل وجوه مختلف این اثر و ظرفیتسازی گستردهای که در بازروایی و بازسازی تاریخ انقلاب به روایت تصویر داشته سریال معمای شاه از جمله مهمترین آثار تاریخی رسانه ملی است. اثری که با محوریت یکی از حساسترین و پیچیدهترین دوره تاریخی این سرزمین و در چرخه زمانی سیر پرچالشترین تحولات سیاسی اقتصادی و فرهنگی ایران تولید شده است. اثری که تاکنون برغم برخی حساسیتها و واکنشها که اغلب مغرضانه و از سوی جریانات وابسته به رسانههای غربی و سلطنتطلب و شبه روشنفکری داخلی بوده با استقبال خوب طیفهای مختلف مردم روبرو شده است.
هرچند همواره پیرامون آثار تاریخی پخش شده در رسانه ملی همچون: هزاردستان، سربداران، کوچک جنگلي، بوعلي سينا، کلاه پهلوي، کيف انگليسي، مختارنامه هم تحلیلهای مختلفی صورت گرفته؛ ولی به نظر میرسد سریال معمای شاه به دلیل دست گذاشتن بر روی یکی از مهمترین برش تاریخ معاصر و پرداختن به زوایای پیچیده شبکههای جنایت و فساد و وابستگی رژیم گذشته به غرب از سوی شبکهها و جریاناتی مهندسی شده مورد تخریب و تخطئه قرار میگیرد و فضای مسمومی را بویژه از لحاظ اتهام تحریف و نقض واقعیتهای تاریخی به آن وارد کردهاند.
حجم و گستردگی پیچیده این اثر تاریخی اعم از انواع نشانهها، علائم، پوشاک، طرز رفتار، گویش افراد و حتی لحن و تکیه کلام افراد گرفته تا انواع اتومبیلها در هر دوره و پلاک آنها تا پوشش مردم در طبقات مختلف اجتماعی و نیروهای نظامی و انتظامی در هر دوره و شخص شاه و امثال آن پیچیدگیهای خودش را دارد که محمدرضا ورزی به خوبی با بهرهگیری از کارگروههای تخصصی مشاوران از عهده آن بر آمده است.
اینکه بعضا اشخاصی موارد کوچکی از عدم تطابق تاریخی در این مجموعه را به گاف تعبیر میکنند، باید بدانند حتی در شاهکارهای سینمایی مثل «بن هور» هم چنین اتفاقاتی افتاده است و در مجموعههای مطرح داخلی هم بارها شاهد اینگونه موارد بودهایم. اگر کسی به تجاهل از این موارد خرد به گاف تعبیر کند و یا برخی دخالتهای دراماتیکی قصه را نفهمد این دیگر مشکل اوست و هوچیگری و جار زدن در این خصوص جز از ذهن مغرض و مریض بر نمیآید.
معمای شاه با تمام غنا و صلابت فرصتی را برای بازگو کردن واقعیات تاریخی فراهم ساخته است. واقعیاتی که در سالهای اخیر در پس هجمهها و نفوذها در هالهای از تاریکی فرو رفته بود.
امیدواریم فیلمسازان توانمند و متعهد کشور هم در این عرصه تلاش کنند و به نقل وقایع تاریخی از این دست بپردازند. به هر حال، تاریخ در هر مرحله زمانی ظرفیت آگاهیبخشی خود را دارد و به ما نشان میدهد که از کجا آمدهایم، در کجا ایستادهایم و به کجا باید برویم؟
سریال معمای شاه و کارهایی از این دست میتواند انگیزه و شوق مطالعه را در افراد پدید آورد و آنان را به سمت اسناد و کتابهای تاریخی سوق دهد و سایتها و مجلات فعال و دلسوز هم در این زمینه فعالیت بیشتری انجام دهند و منابع را به علاقمندان مطالعه معرفی کنند.
واقع بینانه اینکه سریال معمای شاه، به دلایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و تاریخی، مخاطبان فراوانی (در میان هردو گروه موافق و مخالف) به سوی خود جلب کرده است. از آن جایی که این اثر به تحولات و رخدادهای ایران طی ۸۰- ۹۰ ساله اخیر میپردازد، و به دلیل اینکه، موضوع و محتوای آن، مستقیم و غیرمستقیم با حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کنونی ما، در ارتباط دیده میشود، بیش از پیش، مورد توجه مخاطبان قرار گرفته و نگرشهای ایجابی یا سلبی مخاطبان را به سوی خود جلب کرده است. این رمز موفقیت یک اثر هنری است که موافقان یا مخالفان سرسخت داشته باشد و معمای شاه این مزیت را دارد.
یکی دیگر از دلایلی که سریال معمای شاه را مورد توجه موافقان و احیاناً، مخالفان قرار داده، اولویتهایی است که زاویه نگاه و دیدگاه کارگردان و سایر عوامل آن را به رخدادها و حوادث آن روزگار تعیین میکند.
راهیابی احتمالی برخی اشکالات تاریخی نه چندان قابل اعتنا در پروژه تاریخی معمای شاه، نمیتواند معیاری منطقی برای ارزیابی هنری تاریخی آن مورد توجه قرار گیرد. شاید هرگاه پارهای از قضاوتهای پیشینی و پیش داوریها را که از همان ابتدا بر این سریال سایه افکنده بود، کنترل پذیرتر کنیم و بتوانیم این اثر را نه به صورت اجزای پراکنده، بلکه به هیات یک «کل» ببینیم، که مستلزم صبر و انتظاری دوراندیشانه تا تماشای واپسین قسمتهای آن خواهد بود؛ شاید آنگاه، به گونهای دقیق تر و منصفانه تر بتوان آن را به قضاوت نشست.
انتهای پیام/ 121