پس از آزادسازی خرمشهر سياست تعقيب و تنبيه متجاوز در دستور کار مدافعان اسلام قرار گرفت که هدف آن تحقق شرايط تعيين شده توسط حضرت امام خمينی (ره) برای خاتمه جنگ بود که آن شرايط عبارت بود از: معرفی و تنبيه متجاوز، عقبنشينی به مرزهای بينالمللی، تامين خسارات وارده به جمهوری اسلامی و آزادی اسرا.
در اجرای اين سياست استراتژی عملياتی با هدف تصرف بصره به عنوان دومين شهر بزرگ عراق و قطب نفتی و صنعتی آن کشور، محور ادامه جنگ قرار گرفت. آزادسازی بخشهای ديگری از ميهن اسلامی و توسعه قلمرو جنگ به داخل خاک عراق از نتايج و آثار اين استراتژی بود.
در عمليات رمضان (1361) سرپل پاسگاه زيد در شرق بصره و در عمليات خيبر (1362) سرپل جزاير مجنون در شمال بصره و در عمليات والفجر8 (1364) سرپل فاو در جنوب بصره تصرف و تامين شد؛ لکن در هر کدام از اين عملياتها بنا به دلايلی که مهمترين آنها ناکافی بودن استعداد رزمی بود، از رسيدن به هدف قاطع باز مانديم.
استفاده همزمان از اين سه سرپل و پيشروی از محورهای شمال، شرق و جنوب بصره میتوانست آن شهر را در معرض محاصره و سقوط قرار دهد. همچنین برآورد میشد که کنترل بصره توسط رزمندگان اسلام موجب تزلزل رژيم بعثي صدام میگردد و در نهايت فروپاشی يا تسليم در برابر شرایط جمهوری اسلامی ايران را در پی خواهد داشت.
توسط سپاه عمليات بزرگی، مبتنی بر اين سناريو طراحی و پيشنهاد شد که لازمه انجام آن تامين حداقل 500 گردان نيروی رزمي بود؛ لکن با تلاشی که برای بسيج نيرو صورت گرفت، حدود 250 گردان فراهم شد، لذا دو محور شمالی و جنوبی بصره از طرح عملياتی حذف شد و طرح محدود به محور شرق بصره از شلمچه تا ابوالخصيب، تحت عنوان کربلای 4 به اجرا درآمد.
طرح عملیات
قرارگاه خاتم الانبياء (ص) سپاه طرحريزی و هدايت عمليات را با چهار قرارگاه فرعی به ترتيب زير به عهده داشت:
قرارگاه نجف: از شمال پنج ضلعی شلمچه تا جزایر بوارین و ام الطویله و پیشروی در محور شلمچه
قرارگاه قدس: انجام حرکت اصلی عملیات با عبور از تنگه امالرصاص – بوارین و پیشروی در محور پتروشیمی و ابوالخصیب
قرارگاه کربلا: مقابله با پاتک دشمن از مقابل جزیره امالرصاص، تامین کل منطقه و پیشروی تا جاده دوم و سوم جنوب بصره
قرارگاه نوح: تامین جناح چپ و پیشروی در مقابل جزیره مینو
یگانهای تحت امر این قرارگاهها میبایست طی شش مرحله به اهداف نهایی خود – از شمال به تنومه و از جنوب به پشت کانال بصره برسند.
نيروهای دشمن: بخش شمالی منطقه عمليات در حوزه مسئوليت سپاه سوم با لشکر 11 پياده و بخش جنوبی آن در حوزه مسئوليت سپاه هفتم با لشکر 15 پياده قرار داشت. استعدادی بالغ بر 23 تيپ پياده و 5 تيپ زرهي و 5 تيپ کاماندوئی در پدافند منطقه حضور داشتند.نيروهای خودی: قرارگاه نجف که هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
لشکر 19 فجر، لشکر 5 نصر، لشکر 17 علی ابن ابی طالب (ع)، لشکر 155 ویژه شهدا، تیپ 21 امام رضا (ع)، تیپ 57 حضرت اباالفضل (ع) و تیپ 12 حضرت قائم (ع)
قرارگاه قدس هدایت نیروهای زیر به عهده داشت:
لشکر 41 ثارالله (ع)، لشکر 25 کربلا، لشکر 10 سید الشهدا(ع)
قرارگاه کربلا هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
لشکر 27 محمد رسول الله (ص)، لشکر 14 امام حسین (ع)، لشکر 8 نجف اشرف، لشکر 31 عاشورا، تیپ 44 قمربنی هاشم(ع)، لشکر 32 انصار الحسین
قرارگاه نوح هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:
لشکر 7 ولی عصر (عج)، تیپ 33 المهدی (عج)، تیپ 18 الغدیر، ناو تیپ امیرالمومنین (ع)، تيپ توپخانه 56 يونس
همچنین، دو تیپ توپخانه تحت امر قرارگاه مرکزی بودند:
تیپ 63 خاتم الانبیاء (ص) با 4 گردان و 2 آتش بار
تیپ 15 خرداد با 4 گردان و 2 آتش بار
شرح عملیات
ساعت 22:30 مورخ 1365.10.3 برای آغاز عمليات معين شده بود. لذا غواصهای خودی با تاريک شدن هوا و فرا رسيدن توقف بين مد و جزر به تدريج وارد آب شدند و به سمت خط دشمن حرکت کردند.
پس از مدتی نيروهای دشمن فعال شدند و با شليک گلولههای منور و اجرای فيلر (بمب روشن کننده) توسط هواپيما دهانه کارون و تنگه امالرصاص را که مرکز و محور اصلی عمليات بود، کاملا روشن کرد و اجرای تير روي سطح آب توسط تيربار، آتش توپخانه و خمپاره مانع از حرکت غواصان شد.
درمنطقه شلمچه لشکر 19 فجر و تيپ 57 ابوالفضل موفق به شکستن دژ، موانع دشمن و ايجاد رخنه شدند. در برخي محورهاي ديگر نيز نيروهاي خودي موفق به عبور از خط دشمن شده بودند و حتي به جاده آسفالت ابوالخصيب هم دسترسي پيدا کرده بودند. در جزاير سهيل، قطعه، ام البابي و بلجانيه هم نفوذهایي داشتيم.
عکسالعمل دشمن حاکي از آگاهي وي از عمليات و آمادگياش داشت و فرماندهان در جلسهاي که نيمه شب در قرارگاه تشکيل شد به اين نتيجه رسيدند که دشمن از عمليات و طرح مانور اطلاع کافي داشته و کاملا آماده بوده است؛ لذا عليرغم اينکه در برخي محورها موفقيتهایي به دست آمده؛ ولی به دليل مشکلي که در تنگه ام الرصاص پيش آمده و معبر چند يگان اصلي مسدود شده و با تلاشهایي که صورت گرفته موفق به عبور نشدهاند. امکان رسيدن به تمام اهداف معين شده و انجام الحاق بين يگانها ضعيف ميباشد. از سوي ديگر تعلل در تصميمگيري و ادامه وضع ممکن است آسيب بيشتري به يگانها وارد کنند.
با جمعبندي فوق و هماهنگي که با فرمانده قرارگاه خاتم الانبياء (ص) انجام شد، نزديک صبح روز 1365.10.4 به يگانها دستور عقبنشيني دادند.
در اين عمليات قريب 60 گردان از نيروها وارد عمل شدند و بقيه يگانها که موج دوم بودند، دست نخورده باقي ماندند. حدود يک هزار نفر شهيد و 2 هزار نفر مفقود (بخشي از رزمندگاني که در مسير اروندرود شهيد شدند، پيکر مطهرشان را آب با خود برد) حدود 10 هزار نفر نيز زخمي داشتيم.
نيروهاي دشمن نيز حدود هفت هزار نفر کشته، زخمي و اسير متحمل شدند.
نتيجه: عمليات کربلاي 4 به دليل از بين رفتن غافلگيري و آمادگي دشمن با عدم توفيق مواجه شد؛ ولي با مديريت صحيح و تصميمگيری به موقع وضعيت کنترل شد و با تدبيري که براي حفظ توان رزم، طراحي و اجراي سريع عمليات کربلاي 5 انجام شد، از شکست کربلاي 4 سکوي پرشي براي پيروزي بزرگ عمليات کربلاي 5 ايجاد کرد.
دژ افسانهاي شلمچه که در اين عمليات شکسته شد، سوي اميدي را براي يک عمليات موفق به فرماندهي نشان داد که برادر محسن نيز با هشياري تمام اين راه کار را گرفت و مبناي طرحريزي کربلاي 5 قرار داد.
دلايلي وجود داشت که احتمال موفقيت در عمليات پيش رو را بالا ميبرد:
1-دژ شکسته شده، استحکامات و موانع از بين رفته در شلمچه نياز به زمان زيادي براي ترميم داشت و در کوتاهمدت راهکارهاي باز شده توسط لشکر 19 فجر و تيپ 57 ابوالفضل قابل استفاده بودند.
2- نزديک 200 گردان نيروي آماده در اختيار بود که ميتوانستيم با سرعت و قبل از اتمام ماموريت آنها را وارد عمل کنیم.
3- بيش از نيمي از توپخانهها در محل استقرار فعلي قادر به پشتيباني از عمليات شلمچه بودند و بقيه نيز با استفاده از مواضع و عوارضي که در منطقه شلمچه وجود داشت به سرعت آماده ميشدند.
4- پشتيبانيهاي ديگر از جمله لجستيک، مخابرات، بهداري، مهندسي، پدافند هوائي و ... نيز همگي پاي کار بودند و با کار سريع و فشرده ميتوانستند انجام ماموريت کنند.
5- دشمن سرخوش از اينکه توانسته است عمليات مهم و بزرگ ساليانه ما را خنثي کند به مرخصي و تفريح پرداخت و ما نيز با عمليات تبليغاتي بهگونهای وانمود کرديم که ادعاي دشمن درست است و اين يک غافلگيري عميقي را براي دشمن ايجاد کرد به نحوي که به هيچ وجه تصور انجام عمليات در کوتاه مدت از جانب ما را نداشت.
بلافاصله پس از عقبنشيني فرمانده کل سپاه کليه فرماندهان قرارگاهها و يگانها را احضار و طي جلسهاي ابلاغ کرد که يک هفته بعد در شلمچه عمليات انجام ميدهيم. پس از برگزاري چندين جلسه فشرده در قرار گاه خاتم الانبياء (ص) در نهايت تصميم لازم اتخاذ شد و دو هفته بعد در 1365.10.19 عمليات بزرگ و پيروزمند کربلاي 5 انجام شد.
شرح عمليات کربلاي 5 که بزرگترين و پيچيدهترين عمليات طول دفاع مقدس است، در موعد خود ارائه خواهد شد. در پايان مناسبت دارد، در مورد يک شبهه توضيحاتي را ارائه کنم.
آيا فرماندهان با اطلاع از اينکه غافلگيري از بين رفته دستور انجام عمليات را دادند؟
پاسخ: ابتدا لازم است نگاهي به مفهوم غافلگيري داشته باشيم. غافلگيري داراي سه بعد زمان، مکان و تاکتيک ميباشد. در صورتي ميتوان دشمن را غافلگير کرد که حداقل در يکي از اين ابعاد فاقد آگاهي و آمادگي باشد.
در اکثر عملياتهاي پيروز مثل فتح المبين و بيتالمقدس دشمن از منطقه عمليات و حتي زمان تقريبي عمليات با خبر بوده و عنصري که موجب غافلگيري و شکست وي شده تاکتيک و روش عمليات بوده است و از نقطه آسيبپذير دشمن و با تاکتيکي که انتظارش را نداشته به او حمله شده و اين عامل موفقيت بوده است.
اينکه دشمن چطور مطلع ميشد مربوط ميشود به عوامل و تجهيزات متنوع اطلاعاتي که در خدمتش بودند از عکسها و اطلاعات ماهوارهاي که امريکا و شوروي در اختيارش قرار ميدادند تا آواکسها هواپيماهاي عکسبرداری، رادارها و سيستمهای شنود پيشرفته جاسوسی منافقين و ...
بدين ترتيب همه عملياتها با ريسکپذيری انجام میشد. پيوسته شواهد و قرائنی بر غافلگيری دشمن و دلايلي هم برعدم غافلگيری وجود داشت و فرماندهی بايستی در شرايط ريسک تصميم میگرفت. به عنوان مثال در عمليات پيروزمند والفجر8 (فتح فاو) نيز همين شرايط ريسک وجود داشت. به طوریکه در يک جلسه فرماندهان در آستانه عمليات، هشت دليل برای غافلگيری دشمن و هفت دليل برای عدم غافلگيری دشمن احصا شد و در اين وضعيت سردار رضائی تصميم به انجام عمليات گرفت. لابد اگر عمليات والفجر 8 هم موفق نمیشد، همين شبهات مطرح میشد.
در عمليات کربلاي 4 نيز همين شرايط ريسک وجود داشت و به خصوص از يک هفته قبل از عمليات شواهدی بر آگاهي دشمن در دست بود؛ لکن به هيچ وجه فرماندهی به قطعيت نرسيده بود که غافلگيری از بين رفته است و مسلماً اگر چنين بود عمليات لغو میشد، کما اينکه قبلا در چند مورد اتفاق افتاده بود.
انتهای پیام/ 131