به گزارش گروه اخبار داخلی
دفاع پرس، سیدمسعود شهیدی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت:
در قرآن ده ها بار کلمه فتنه و مشتقات آن با معانی مختلف به کار رفته، بخشی ازاین آیات، مربوط به توطئه هایی است که از سوی دشمنان علیه پیامبران الهی به ویژه پیامبربزرگوار اسلام (ص) صورت گرفته. آیه های «وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ»، «الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ»، «وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّی لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ» و «الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْل»، از این گونه آیات اند که مربوط به زمان فتح مکه اند و قرآن با صراحت اهمیت فتنه و تکلیف مسلمانان با فتنه و فتنه گران را روشن کرده است.
در آن زمان، فتنه گران بزرگ، دشمنان بیرونی امت اسلامی بودند. اما در حکومت پنج ساله امیرمؤمنان (ع) چهره جدید و خطرناک تری از فتنه شکل گرفت و آن، فتنه، در درون امت اسلامی و از سوی بزرگان جامعه اسلامی و شخصیت های تراز اول با سوابق درخشان و خدمات بزرگ بود. این فتنه گران جدید به دلیل ظاهر اسلامی شان و خدمات گذشته شان، توانستند به سادگی جمعیت بزرگی از مسلمانان ساده لوح و فریب خورده را زیر پرچم خود گرد آورده، جنگ های جمل، صفین و نهروان را از درون به جامعه اسلامی تحمیل کنند. تمام دوران پنج ساله حکومت آن حضرت در مقابله با فتنه گران درون امت اسلامی گذشت.
به همین دلیل، در خطبه ها، نامه ها و حکمت های نهج البلاغه، مجموعه ی گرانبهایی از سخنان دقیق و روشن، در مورد فتنه های داخل جامعه اسلامی وجود دارد که تصویری شفاف، از فتنه، علل فتنه، عوامل فتنه و راه های مقابله با فتنه ارائه می دهد. سالروز 9 دی، سالروز قیام پرشور ملت ایران علیه فتنه 88، فرصت مناسبی است برای مرور برخی از حکمت های این دریای معرفت، تا راهنمایی باشد برای راهجویان. آن حضرت قبل از قبول حکومت، طی سخنانی، ویژگی های فتنه جدید را بیان کرده اند: فتنه هایی در راه است که بیعت ها را متزلزل می کند، پیمان ها ی استوار را می شکند و ابرهای تیره اش، چهره افق حقیقت را می پوشاند (خطبه 92 نهج البلاغه). در آغاز جنگ جمل فرمودند: جبهه فتنه، خود را به لباس دین و ایمان در آورده و با تظاهر به ایمان، مردم را گمراه و در دریای شبهات غوطه ور می کند (خطبه 151). درجنگ جمل فرمودند: فتنه در زیر چادری از دین پنهان است (خطبه 4). در پایان جنگ جمل فرمودند، در فتنه، حق و باطل بر مردم مشتبه می شود... اگر حق از باطل جدا و خالص می شد زبان فتنه گران کوتاه می شد. پس از جنگ نهروان فرمودند: فتنه ها وقتی رو می آورند، به حق شباهت دارند و شناخته نمی شوند ولی چون می گذرند حقیقت آشکار می شود (خطبه 93). در جنگ صفین فرمودند، قلب هایی پس از استواری می لغزند، مردانی پس از سلامت گمراه می شوند و عقاید محکمی دچار شک و تردید می شود(نامه 32). اگر حق و باطل مخلوط نمی شد، حق بر طالبان حق پوشیده نمی ماند... قسمتی از حق و قسمتی از باطل را به هم می آمیزند و آنجا است که شیطان بر دلها چیره می گردد (خطبه 50).
آن حضرت، با صراحت، هدف اصلی و پنهانی فتنه را که درپشت پرده دینمداری پنهان است، بازگشت از سنت های دینی، به سنت های جاهلیت معرفی کردند (نامه 32). باور چنین حقیقتی که برخی از بزرگان اسلام در صدد بازگشت به دوران جاهلیت اند، برای مردم بسیار دشوار بود. امیر مؤمنان (ع) هرگز با مشاهده ظاهر دینمدار فتنه گران که گاه سابقه داران در اسلام و جهاد بودند و گاه عالمان،عابدان و قاریان قرآن، دچار تردید نشده و فتنه گران را که رهبران آنها صحابه بزرگ پیامبر(ص) بودند با صراحت «حزب الشیطان» نامیدند (خطبه 10).
واژه حزب الشیطان، فقط در یک آیه قرآن آمده: «اِسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُولَئِکَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ». شیطان بر دلهای آنان حاکم شده و خدا را از یاد آنها برده، آنان حزب شیطانند و بدانید که حزب شیطان زیانکاران دو عالمند. تفسیر المیزان با توجه به آیات قبل و بعد، می گوید ایـن آیـات سرگذشت دسته ای از منافقین است که پنهانی با یهود دوستی و مودت و بـا خـدا و رسـولش دشـمنی داشتند و خداوند ایشان را به خاطر همین انحراف مذمت نموده و به عذاب تهدید می کند، تهدیدی بسیار شدید و در آخرین آیه با قاطعیت اعلان می کند هرکس با دشمن خدا و رسول دوستی دارد، قطعا ایمان ندارد و به عنوان حکمی قطعی و همیشگی می فـرمـاید، ایمان به خدا و روز جزا هرگز نمی گذارد انسانی با دشمن خدا و رسول دوستی کـنـد.
آن حضرت، در خطبه 151 فرموده اند خوی ستمگری فتنه گران موجب می شود برای رسیدن به اهداف خود حتی از ریختن خون بی گناهان و لگد مال کردن مردم مظلوم ابائی نداشته باشند. در مورد علت اصلی رو آوردن برخی از بزرگان اسلام و سران نظام اسلامی به ورطه فتنه و علت این تغییر باور نکردنی، آن حضرت در خطبه شقشقیه، دنیاطلبی و هواپرستی را عامل اصلی معرفی می کنند و می گویند دنیا و زیور دنیا چشم های آنها را خیره کرده، سپس با تأکید بر آیه «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا» برتری جویی و جاه طلبی بزرگان را عامل پدید آمدن فتنه ها معرفی می کنند. در مورد نحوه دین داری فتنه گران دنیاطلب، به عمار فرمودند، آنها از دین به همان اندازه که برای دنیاطلبی آنها لازم است بر می گیرند و بقیه حقایق دین را عمدا بر خود پوشیده نگاه می دارند( خطبه 405). در خطبه 151 در مورد آثار مخرب فتنه فرمودند در جریان فتنه، با ایجاد شدن شبهه ها، و مشتبه شدن حق و باطل بر مردم، افراد زیادی دچار شک و تردید شده، از جبهه حق ریزش می کنند و به جبهه باطل می پیوندند. در خطبه 14 فرموده اند، فتنه، عقل های سست را تحت تأثیر قرار می دهد و دچار شبهه می کند و لذا کاهنده حکمت و عقل و خردورزی است. سپس تأکید می کنند درهنگام فتنه، عقل های ضعیف و ذهن های سطحی نگرو ضمیرهای ساده، اصلی ترین طعمه های فتنه گران هستند. بهانه های دروغین برای شروع هر فتنه ای لازم است تا احساسات ساده لوحان را برانگیزد. بهانه، در هر فتنه، نقش حیاتی ایفا می کند. در جمل و صفین، خونخواهی عثمان بهانه بود. حضرت در خطبه 22 فرموده اند آنها انتقام خونی را می خواهند بگیرند که خود ریخته اند و از من گناهی سراغ ندارند. در نهروان، پذیرش حکمیت از سوی حضرت علی (ع) بهانه بود، در حالی که آنها خود حکمیت را بر آن حضرت تحمیل کرده بودند. بهانه های دروغین و عوام فریبانه، هیزمی است که آتش فتنه را روشن می کند. نقش آقازاده ها دربرافروختن فتنه ها و نقش آنها در ساقط کردن شخصیت های بزرگ و تراز اول اسلام، نقشی تاریخی است. حضرت علی (ع) در حکمت 453 فرموده اند زبیر، زمانی مثل سلمان از اهل بیت (ع) شمرده می شد. زبیر همواره منا اهل ال بیت بود تا آنکه فرزند نامبارکش عبدالله پا به جوانی گذاشت. عبدالله سبب شد، دنیا و آخرت زبیر و همه افتخارات او به باد فنا رود.
امیرمؤمنان (ع) راه های رهایی از فتنه را در درجه اول، پرهیز از ثروت های حرام و لقمه های حرام دانسته اند (خطبه 151). ثروت حرام و شکمهای پر شده از حرام، لاجرم انسان را و خانواده اش را به جبهه حرام می کشاند. پس از آن، بر بصیرت افزائی تأکید کرده اند، تا انسان ها، قدرت تشخیص حق و باطل را بیابند. بصیرت دینی، بصیرت سیاسی، روشن بینی و عمق نگری. آن حضرت در نامه 32 فرموده اند فقط «اهل البصائر» رها شونده از فتنه ها هستند.
در خطبه 38 بصیرت را موجب رهایی از جهل، شک، تردید و ایجاد کننده یقین در قلب دوستان خدا دانستند. در خطبه 4، طریق نجات ازگرداب فتنه را پیوند با امامت و ولایت دانسته و آن را آشکار کننده حق و باطل معرفی و تأکید کرده اند امامت و ولایت است که غبار های فتنه را فرو می نشاند، شبهه ها و شک و تردیدها را می زداید و در قلب ها یقین ایجاد می کند. در همان خطبه تأکید کرده اند در پرتو ولایت و امامت، فضائی شفاف به وجود می آید که حق و باطل به روشنی قابل تشخیص خواهد بود. در خطبه 5 فرموده اند در میان امواج سهمگین فتنه ها امامت و ولایت تنها کشتی نجات امت است و وحدت در سایه ولایت، و پرهیز از تفرقه و پراکندگی، خنثی کننده فتنه ها است. باید پذیرفت همانگونه که وحدت حول محور ولایت پیروزی آفرین است، پراکنده شدن از خیمه ولایت و تفرقه هم شکست آفرین است. هنگامی که سپاه معاویه از تفرقه در سپاه اسلام آگاه شد، یمن را به تصرف خود درآورد، حضرت علی (ع) طی خطبه ای با تأثر بسیار، علت این واقعه را که علت بسیاری از وقایع دیگر هم بود، اینگونه بیان کردند: آنان در باطل خود وحدت دارند و شما در دفاع از حق متفرقید، شما امام خود را در حق نافرمانی می کنید و آنها امام خود را در باطل فرمانبردارند (خطبه 25).
در دیدگاه امیر مؤمنان (ع) نقش نخبگان جامعه در خنثی کردن فتنه، نقش بی بدیلی است. در حکمت 478 فرمودند خداوند از مردم جاهل عهد نگرفت که بیاموزند، مگر آنکه از دانایان عهد گرفت که به آنها آموزش دهند. دانایان هستند که در طوفان شبهات، می توانند مردم را آگاه کنند. شکایت حضرت علی (ع) از نخبگان نیز در جای جای نهج البلاغه دیده می شود. در حکمت 283 آن حضرت، علت ناکامی در برابر فتنه معاویه را، راحت طلبی و عافیت جویی نخبگان جبهه حق و سستی آنها در انجام وظیفه دانسته و بارها در خطبه هایشان از فقدان نخبگان وظیفه شناسی مثل عمار یاسر، مالک اشتر، خزیمه و ابن تیهان تأسف می خورند (خطبه 182). آن حضرت خطاب به خواص و نخبگانی که حقیقت را می دانند ولی ازروی ترس یا برای حفظ موقعیت و منافع خود سکوت می کنند و در صحنه دفاع از حق حاضر نمی شوند، می فرمایند، آیا گمان می کنید هرگز مرگ به سراغ شما نخواهد آمد (خطبه 38).
برای غلبه بر فتنه، نقش مردم را نقشی سر نوشت ساز و بی بدیل دانسته و در خطبه 6 فرموده اند من با یاری انسان های حق طلب می توانم بر سر فتنه گران حق ستیز فرود آیم و با یاری انسان هایی همراه با ولایت، می توانم فتنه گر نافرمان را درهم بشکنم. اما صد افسوس که چنین امتی در اطراف آن امام نبودند. تمامی فتنه ها بدون استثناء در صدد تضعیف و نابودی حاکمیت اسلام و ریشه کن کردن اصول، آرمانها و ارزش های دینی اند و اگرچه بعضی ساده لوحان فریب ظاهراسلامی آنها را خورده، دم از مماشات با آنها می زدند، ولی امیر مؤمنان (ع) پس از اتمام حجت با آنها، کوچکترین تردیدی در ریشه کن کردن فتنه به خود راه نمی دهند. در خطبه 10 فرموده اند، سوگند به خدا، گردابی برای آنها به وجود آورم که جز من نتواند آن را چاره کند و هر کس در آن غرق شود هرگز رهائی نیابد و هر کس بگریزد دیگر خیال بازگشت نکند. پس از جنگ نهروان نیز با افتخار و سربلندی فرمودند: چشم فتنه را از حدقه در آوردم در حالی که هیچ کس یارای این کار را نداشت (خطبه 93).
و اما خلاصه ترین و کار ساز ترین توصیه امیر المؤمنین (ع) برای گرفتار نشدن مردم در گرداب فتنه، که به ویژه برای خواص و افراد ساده لوح، بسیار کارساز است در حکمت اول نهج البلاغه اینگونه آمده: «در هنگام بروز فتنه، چونان شتر دو ساله باش که نه فتنه گران بتوانند بر تو سوار شوند و نه بتوانند تو را بدوشند و از تو بهره ای ببرند.»
از این مختصر می توان توشه ای برگرفت برای مقابله با فتنه هایی که در راه است. باید اطمینان داشت که فتنه ها هرگز پایان نخواهند یافت چون دنیاطلبی، برتری جوئی و جاه طلبی اشراف و بزرگان پایانی ندارد. فتنه، آزمایشی الهی برای نخبگان و برای مردم است «أحَسِبَ النَّاسُ أنْ یُتْرَکُوا أنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا یُفْتَنُونَ». فتنه، کوره ای گدازان است که در آن، خالص و ناخالص شناخته می شوند. بدون تردید، فتنه های آینده، غافلگیر کننده تراز فتنه های گذشته خواهد بود. شکست خوردگان فتنه های قبل، اعم ازشیاطین داخلی و خارجی، با کوله باری از تجربه، در کمین اند. باید بیدار بود.
9 دی، الگویی تجربه شده، موفق و کارامد برای درهم شکستن بزرگترین فتنه ها است. 9 دی، جلوه حضور امتی است که امیر مؤمنان خواستار آن بودند. 9 دی یکی از زیباترین بازتاب های قدرت فکری یک ملت است. 9 دی، نمونه ای از تحقق وعده الهی «اِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ» است. این الگوی کارساز را باید شناخت، تبیین و ترویج کرد تا در هر فتنه ای، چراغ راه ملت ایران و دیگر ملت های مسلمان باشد.