وقتی از كما خارج شد گفت میخواهم به سوريه بروم
پدر شهيد سيدمصطفی حسينی گفت: مصطفی بعد از سه هفته كه مصطفی از كما خارج شد، اولين جملهای كه بر زبان آورد اين بود كه میخواهم برای دفاع از حرم حضرتزينب(س) به سوريه بروم. ما همه تعجب كرديم، نمیدانستيم چه اتفاقی برای مصطفی افتاده كه اين حرفها را میزند.
به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، با پدر شهيد سيدمصطفي حسيني از شهداي فاطميون مدافع حرم از طريق فرزند شهيد داد محمد رحيمي آشنا شدم. پدر زحمتكشي كه با رزق حلال يك شهيد در دامن خانوادهاش پرورانده است. روايت زندگي تا شهادت مصطفي حسيني را از زبان سيد حيدر حسيني پدر شهيد پيشرو داريد.
من سيد حيدر حسيني هستم. 60 سال سن دارم. سال 63 از افغانستان به ايران آمدم. شش فرزند دارم. سه دختر و سه پسر. مصطفي متولد 15تير ماه سال 1367است. از ميان بچهها مصطفي بسيار مهربان و مؤدب بود. براي من، مادر و خانواده احترام زيادي قائل بود. مصطفي كارت اقامت نداشت، اما در مدتي كه در ايران زندگي ميكرد هر كاري از دستش برميآمد براي خانواده و كمك به خرج خانواده انجام ميداد. كارگر ساختمان بود و كاشيكاري و سنگكاري ماهر. كمي بعد از زماني كه در ايران بود به خاطر نداشتن كارت اقامت از كشور بيرونش كردند. كمي بعد وقتي كه ميخواست از راه زاهدان وارد كشور شود ماشينشان بر اثر سرعت بيش از حد از محور جاده خارج شده و چپ ميكند. مصطفي به كمك دوستش ميرود همين كه دوستش را از ماشين خارج ميكند خودرو آتش ميگيرد اما شدت انفجار مصطفي را پرتاب ميكند و با اصابت سرش به سنگ به كما ميرود و در بيمارستان زاهدان بستري ميشود. وقتي به ما خبر تصادف را اطلاع دادند خودمان را به زاهدان رسانديم ديدن وضعيت مصطفي به ما اطمينان داد كه او ديگر زنده نخواهد ماند.
بعد از سه هفته كه مصطفي به هوش آمد، اولين جملهاي كه بر زبان آورد اين بود كه من ميخواهم براي دفاع از حرم حضرتزينب(س) به سوريه بروم. ما همه تعجب كرديم، نميدانستيم چه اتفاقي براي مصطفي افتاده كه اين حرفها را ميزند وقتي علت را از مصطفي جويا شدم گفت در مدتي كه در كما بوده است صحنه نبرد تروريستها و رزمندگان مدافع حرم را ميبيند و شاهد جانفشاني آنها بوده است. در آن ميان ديدن حرم حضرت زينب او را بيقرار ميكند. گويي خدا يك فرصت ديگر به پسرم داده باشد. مصطفي ميگفت در خواب يك نفري آمد و به من گفت شما شهيد خواهي شد. شهادت شما يا در روز ولادت امام حسين (ع) اتفاق خواهد افتاد يا در روز شهادت حضرت ابوالفضل (ع). وقتي شرح اين روايت را از زبان مصطفي شنيدم با كمال ميل از مدافع حرم شدن و راهي شدنش استقبال كردم و گفتم برو خدا ارحم الراحمين است خدا خودش به تو لطف كرده است. آري آن رؤياي زيبا مصطفاي من را بيدار كرد و او بعد از پيگيري و گذراندن دورههاي لازم راهي ميدان نبرد شد.
پسرمكمي بعد از حضور در ميدان نبرد و شجاعتي كه در صحنه نبرد با دشمن از خود نشان داده بود، به شهادت رسيد. در روز ولادت حضرت ابوالفضل (ع) وعدهاي كه به ايشان داده شده بود عملي شد و در 13 خرداد ماه سال 1393 آسماني شد.
منبع : روزنامه جوان