کربلای 5 از نگاه فرمانده گردان خط شکن امام سجاد(ع)

سردار ابوالفضل اسلامی جانباز عملیات کربلای پنج گفت: از ویژگی‌های عملیات کربلای پنج این بود که فرماندهان، عملیات بزرگ و گسترده‌ای را در مدت زمان خیلی کم بعد از نوزده روز از عملیات کربلای چهار که با عدم موفقیت روبرو شده بود طراحی و آغاز کردند.
کد خبر: ۲۲۰۷۰۳
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۰ - 16January 2017
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از البرز، این روزها یادآور سالگرد عملیات غرورآفرین کربلای پنج است. 

می دانم که سردار اسلامی مدیرکل اداره حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان البرز مسئول گردان امام سجاد علیه السلام از لشگر 10 سیدالشهدا علیه السلام استان البرز در این عملیات نقشی موثر داشته و مجروح شده است. 

امروز با تعیین وقت قبلی خدمتشان می رسم و می خواهم برایم از آن روزها بگویند. سردار با آرامش درونی که مرا هم آرام می کند می گوید: لشگر 10 سید الشهدا علیه السلام در دو مرحله در این عملیات حضور داشته است. به دلیل مشغله کاری امروز فقط از مرحله یک برایتان صحبت می کنم و انشاالله در یک نوبت دیگر مرحله دوم را شرح خواهم داد. 

ضبط صوت را روشن می کنم. ایشان قبل از این که شروع به صحبت کنند با پاهایی که می دانم برای خودش نیستند و جایی در جنوب برای همیشه جا مانده اند بلند می شود و از قفسه نقشه عملیاتی کربلای پنج را می آورد و شروع به صحبت می کند: 

لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم

با سلام و درود به روح پر فتوح امام و شهدای هشت سال دفاع مقدس به خصوص شهدای عملیات غرورآفرین کربلای پنج. 

عملیات کربلای پنج از سلسله عملیات های دفاع مقدس و از عملیات های بزرگ هشت سال دفاع مقدس بود. بعد از عملیات کربلای چهار که با عدم موفقیت روبرو شد، فرماندهان بلافاصله طراحی عملیات جدیدی را برنامه ریزی کردند و عملیاتی با نام عملیات کربلای پنج در منطقه عمومی شلمچه، در منطقه عملیاتی رمضان که در سال 60 صورت گرفته بود، طرح ریزی شد. 

هدف عملیات تصرف بخش اعظمی از منطقه عمومی شلمچه، عبور از اروند و تصرف شهر بصره بود. این عملیات از ویژگی های خاصی برخوردار است. از ویژگی های  عملیات کربلای پنج این بود که فرماندهان، عملیات بزرگ و گسترده ای را در مدت زمان خیلی کم بعد از نوزده روز از عملیات کربلای چهار که با عدم موفقیت روبرو شده بود طراحی و آغاز کردند.

در این عملیات لشگرهای سپاه و بسیج ماموریت شکستن خط دشمن و تصرف منطقه پیش بینی شده را داشتند. برادران هوانیروز ارتش هم ماموریت پشتیبانی را برعهده داشتند. یگان ها کارهای شناسایی را شروع کردند. به لحاظ این که نیروها و ادوات مورد نیاز در جنوب مستقر بود و نیاز به جا به جایی زیادی در تجهیزات نداشتیم فعالیت های آماده سازی با سرعت انجام گرفت.

کار شناسایی هم خیلی سریع انجام شد و یگان های پای کار آماده شدند و نهایتا در تاریخ 19 . 10 . 65 عملیات آغاز شد. در مرحله اول از این عملیات، لشگر 10 سیدالشهدا، 27 حضرت رسول(ص)، 5 نصر، 31 عاشورا و 19 فجر، لشگرهای خط شکن بودند. عملیات کربلای پنج در ساعت یک بامداد 19 دی سال 65 با رمز مقدس نام بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) آغاز شد.

هدف عمده عملیات آزادسازی شلمچه و انهدام ماشین جنگی دشمن و دسترسی به شهر بصره بود. یگان ها هرکدام ماموریت خود را  داشتند و ما در لشگر 10 سیدالشهدا ماموریت اصلی عملیات را بر عهده داشتیم. در عملیات کربلای پنج لشگر 10 سید الشهدا از جمله لشگرهایی بود که در منطقه خرمشهر مستقر شده و برای عملیات کربلای چهار پدافند داشت. به همین جهت آمادگی ما فراتر از یگان های دیگر بود.

شب عملیات بعد از اعلام رمز « یا زهرا (س) » لشگر ها یکی پس از دیگری به خط زدند. ولی حدود سه بامداد همه لشگرها اعلام کردند که نتوانسته اند از کمین های دشمن عبور کنند. پشت بیسیم ها ولوله بود. پیام ها و صحبت های قرارگاه ها با مرکز چند دقیقه ای اوج گرفت و بعد از مدتی خاموش شد. اینجا بود که لشگر 10 سیدالشهدا؛ گردان غواص ها، گردان حضرت زینب (س) و گردان حضرت علی اکبر (ع) را در دو قسمت جداگانه وارد عمل کرد.

گردان حضرت زینب (س) درگیر شد ولی نتوانست خود را به نقطه هدف برساند و گردان حضرت علی اکبر (ع) هم به همین شکل داخل آب درگیر شد و به دژ نرسید. 

زمانی رسید که  همه ماتم گرفتند که عملیات کربلای پنج هم مثل کربلای چهار ممکن است با عدم موفقیت مواجه شود. این مسالع برای همه نگران کننده بود. همه از خود و خدای خود می پرسیدند چه شده است که به هر دری می زنند کار درست نمی شود؟ 

سردار فضلی فرمانده لشگر 10 سیدالشهدا به گردان امام سجاد(ع) که اولین گردان پشتیبان این عملیات بود، و قرار بود با از استفاده موفقیت گردان حضرت زینب(س) و علی اکبر (ع) وارد عمل شود، ماموریت داد محور را عوض کرده و حدود پنج کیلومتر به سمت راست حرکت کرده و از دژ خشکی، تنها راهی که به منطقه پنج ضلعی وصل می شد، وارد منطقه پنج ضلعی بشود. 

فقط ما در گردان امام سجاد علیه السلام پشت آب با قایق ها آماده بودیم تا از سرپل ورودی پنج ضلع وارد شویم و عملیات را ادامه بدهیم.

 ما از پشت آب گرفتگی با پای پیاده به حالت دو حرکت کردیم و آمدیم تا پشت دژ و از آنجا به سمت نوک پنج ضلعی. یک ساعت و نیم به حالت دو حرکت می کردیم. ساعت حدود چهار صبح بود. وقتی رسیدیم فقط 19 فجر توانسته بود یک قبضه دو لول پدافند هوایی دشمن را که روی دِژ را پوشش می داد، خاموش کند.

گردان امام سجاد(ع) بعد از خاموش شدن قبضه در داخل کانال شروع به حرکت کرد و توانست در ظرف مدت کمتر از دو ساعت حدود 5/2 کیلومتر را آزاد کند. بچه ها سنگرها داخل سنگرهای دشمن نارنجک می انداختند و آن ها را یکی یکی پاک سازی می کردند. یکی از سنگرها، زاغه مهمات بود و انفجارش نیم ساعت به طول انجامید و پیشروی رزمندگان را به منطقه نونی شکل به تاخیر انداخت. در این عملیات تصرف منطقه نونی شماره یک هدف گردان امام سجاد علیه السلام و نونی دوم هدف گردان 5 نصر بود. 

بلافاصله بعد از اینکه زاغه مهمات منفجر شد و پیشروی رزمندگان متوقف شد، تصمیم گرفتیم از داخل کانال بیرون رفته و به سمت داخل پنج ضلعی برویم. پنج ضلعی زمین مسطحی است که وسط آن یک مقر زرهی است و اطراف آن انواع مین و سیم خاردار وجود دارد. در داخل آن هم کانال هایی ساخته شده است. ما در داخل کانال ها شروع به حرکت کردیم در ضلع غربی پنج ضلعی پیشروی را آغاز کردیم. بچه ها رسیدند به نوک کانال پرورش ماهی.

هوا داشت روشن می شد که از کانال زدیم بیرون. در کانال پشت دژ پر از آب، سیم خاردار و مین شده بود و فقط چند معبر بود که خود عراقی ها از آن ها استفاده می کردند. پشت کانال هم برای پشتیبانی این دژ مستحکم خاکریز های مقطع مقطعی را ایجاد کرده بودند.

فرمانده این محور عملیاتی به صدام تعهد داده بود که این دژ به علت استحکام بسیار بالا  غیر قابل نفوذ است و نیروهای ایرانی هرگز نمی توانند از این مسیر به سمت بصره بیایند. بعدها صدام بخاطر سهل انگاری این فرمانده در این غافلگیری، او را اعدام کرد. 

ما ساعت پنج و نیم صبح در جهت کانال های مقطع مقطع حرکت کردیم تا کار را شروع کنیم. 

من پشت خاکریز کوچک جلوی کانال قرار گرفتم و منتظر شدم تا سنگر روی این خاکریز را شناسایی بکنیم یا راه کاری پیدا کنیم که از کانال عبور کنیم. در این حین بود که سنگر دشمن از روی خاکریز مقطع مقطع شروع به شلیک کرد. بلافاصله آر.پی.جی زن ما شهید داوود نمکی اولین گلوله را به سنگر دشمن شلیک کرد. بعد از شلیک آر.پی.جی تیر بار سرش را کج کرد و شروع کرد به ریختن آتش روی بچه ها.  داوود نمکی و پیک همراهش شهید شدند. صادق یزدی مسوول دسته متقین مجروح شد. آقای ثقه الاسلامی مجروح شد. دو سه نفر دیگر از بچه ها هم مجروح شدند. 

زمانی که شهید نمکی تیر به پیشانی اش خورد با سر افتاد داخل باتلاق داخل کانال. همزمان من هم سه تا تیر به ساعد دست راستم اصابت کرد. و در نهایت مجبور شدیم بچه ها را به داخل کانال برگرداندیم.

با شلیک تیربار سنگر دشمن شناسایی شد. از روی کانال بچه ها با آر پی جی و تیرباری که داشتیم سنگرش را هدف قرار دادند و توانستند دو سنگر بتونی که روی خاکریز دشمن بود را خاموش کنند. با شلیک پی در پی منور های دشمن منطقه کاملا روشن شده بود.

بچه ها مسیر تردد به سنگرهای دشمن را پیدا کرده و از همان جا به جاده پشت کانال که پر از آب شده بود نفوذ کردند و تا زمانی که آفتاب زد خودشان را رساندند به محل تجهیزات زرهی عراق.

از آن طرف هم بچه های  19فجر آمدند و مقر تصرف شد. زاغه مهمات که آتش گرفته بود، خاموش شد وبلافاصله برای کمک به گردان امام سجاد علیه السلام بقیه بچه های گردان های حضرت علی اکبر(ع) و حضرت زینب(س) توسط قایق ها به منطقه اعزام شدند و توانستند درگیری را به سمت نونی های معروف و یا کانال هشت پل (کانالی که از کانال پرورش ماهی آب را به منطقه جلوی نونی ها می رساند) بکشانند.

هوا دیگر کاملا روشن شده و آفتاب کاملا بالا آمده بود. در گیری سنگینی بین نیروهای خودی و دشمن آغاز شد. گردان المهدی و گردان حضرت علی اصغر(ع) به عنوان نیروهای کمکی وارد عمل شدند و رفتند سراغ نونی شماره یک. 

ساعت یازده صبح کل پنج ضلعی آزاد شده بود. همه یگان ها به این ناحیه آمدند و از دژ پرورش ماهی و دژ غربی وارد پنج ضلعی شدند و درگیری شدید آغاز شد. 19فجر توانست نونی شماره دو را هم تصرف کند و درگیری به سمت نوک کانال پرورش ماهی ادامه پیدا کرد.آن روز توانستیم تا کانال هشت پل و نوک کانال پرورش ماهی پیشروی کنیم. بعد از ما یگان های دیگر وارد عمل شدند.

تا اینجا ماموریت لشگر سیدالشهدا تمام شد و به اهدافی که برایش پیش بینی شده بود دست پیدا کرد.

لشگر سیدالشهدا ماموریت را به 31عاشورا و 19فجر واگذار کرد. آن روز درگیری به سمت شرق و به سمت شهرک دوئیجی عراق کشیده شد. پیشروی آغاز شد.

لشگرها توانستند شهرک دوئیجی را آزاد کرده و مسیر دسترسی به اروند به دست آمد. این ناحیه و همین طور قسمتی از جزیره بوارین تا روز 20 دی به تصرف رزمندگان اسلام درآمد.

بیشتر از یک ساعت است که سردار اسلامی از روی کالک عملیاتی در مورد عملیات کربلای پنج برایم صحبت می کند. 

به این قسمت که می رسد آرام نقشه را جمع می کند و می گوید قسمت اول عملیات به پایان رسید.

 انشاالله ظرف چند روز آینده در مورد ادامه عملیات کربلای پنج و نقش لشگر 10 سید الشهدا علیه السلام استان البرز در مرحله دوم عملیات برایتان صحبت خواهم کرد. 

گفتگو از معصومه توفیق فر

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها