
به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، مراسم دیدار با خانواده شهید سردار «سیدحمید طباطباییمهر»، امروز چهارشنبه، ششم بهمنماه با حضور رحیم قربانی، رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج در منزل این شهید برگزار شد.
شهید طباطبایی در سال ۱۳۳۸ متولد و در تاریخ چهارم اسفند سال ۱۳۹۱ در حومه حلب به شهادت رسید، وی که از سرداران سپاه و رزمندگان دوران دفاع مقدس بود، به دلیل شرایط حاکم، شهادتش علنی نشد.
همسر این شهید بزرگوار از علایق، دغدغهها و منش قرآنی این شهید اینچنین تعریف میکند؛شهید طباطبایی همیشه از اینکه نتوانست حافظ قرآن باشد و به نظر خودش نمیتوانست قرآن را خوب قرائت کند، ناراحت بود، اما او نهتنها قرآن را زیبا تلاوت میکرد بلکه عامل به قرآن بود و من واقعاً آیات قرآن را در رفتار و منش این شهید میدیدم، ایامی که به خواستگاری من آمدند اوایل انقلاب بود و من بسیار دغدغه داشتم که همسرم فردی معتقد باشد، وقتی باهم صحبت میکردیم من خیلی سؤال پرسیدم و او با صبوری پاسخ میداد، حرفهایمان که تمام شد او چیزی گفت که من مطمئن شدم ایشان همان مردی است که میخواهم، سیدحمید گفت: شغل من نظامی است و تا اسلام هست ما در صحنه حاضر هستیم، اگر قسمت هم بودیم بیایید محور زندگی را بر حق بنا و از دستور حق پیروی کنیم. در زمان عقد از دوستانش شنیدم که هر روز به هیئت و مسجد میرفتند و قرآن میخواندند و تشنه آموختن قرآن بودند.
شهید طباطبایی همیشه کمک رسان من بود و من خیلی نکات مهمی را از زندگی با او آموختم، او همیشه مرا با شیوههای متفاوت حمایت کرده است. بعد از ازدواج قرار گذاشتیم که هر سال در ماه مبارک رمضان کدورتها را کنار بگذاریم و صاف و پاک به استقبال ماه رمضان برویم، برای من کمی سخت بود کسانی را که آزرده خاطرم کرده بودند، ببخشم اما شهید طباطبایی با من صحبت و آرامم میکرد. پس از مدتی رادیو قرآن شد موسیقی سفرهای ما که در خودرو گوش میدادیم، وقتی برنامههای تکراری پخش میشد میگفتم این برنامه تکراری شده موج دیگری را بگیر، شهید طباطبایی میگفت: بعضی حرفها را هربار که بشنویم به خدا نزدیکتر خواهیم شد.
نگاهش به دنیا از منظر قرآن بود و عشق وافری به خدمترسانی به همنوعانش داشت. وقتی میدید کسی خوشحال است حس میکرد خداوند در آن لحظه لبخند میزند، هرگز کاری را به خوشایند دیگران انجام نمیداد و فقط فرامین الهی را تحت هر شرایطی به ثمر میرساند.
گاهی برای خرید کردن به میادین تره بار دورتر از تهران میرفتیم، آنجا به مردمی که توان خرید کردن نداشتند کمک میکرد، بعد از شهادتشان دیدم که چه افرادی برای تسلیت گفتن میآیند، افرادی که سیدحمید به آنها کمک کرده بود و من بیخبر بودم.
روزهایی که قرار شد تا به سوریه برود خوشحال بود و میگفت: آرزو داشتم تا در کربلا در رکاب مولایم سیدالشهداء(ع) باشم و اجازه ندهم عمه جانمان به اسارت برود ولی امروز خوشحالم که به امر امامم، امام زمان(عج) و نائب برحقش امام خامنهای راهی دفاع از حرم اهل بیت(ع) میشوم. من به سید حمید بسیار وابسته بودم و هستم، روزی به او گفتم آیا هنوز هم مثل روزهای اول مرا دوست داری و او گفت: من همیشه تو را دوست خواهم داشت و تنهایت نمیگذارم، حتی اگر شهید شدم نیز تنها نمیگذارمت. واقعاً هم تنهایم نگذاشته است و من او را حس میکنم، بارها به ندایم جواب داده و بارها به کمکم آمده است.
همیشه سفارش میکرد همانطور که بزرگان دین گفتهاند ابتدا ترک محرمات کنیم و سپس واجبات را انجام دهیم. زندگی افرادی مثل من همواره سراسر استرس و نگرانی است، این اوضاع زندگی را خیلی سخت میکند اما آنچه که هدف داریم و اینکه میدانیم رضایت خدا در راهی است که در آن حضور پیدا کردهایم ما را آرام میکند.
در پایان این مراسم همسر شهید والامقام شهید سید حمید طباطباییمهر از طرف جامعه قرآنی مورد تقدیر و تکریم قرار گرفت.
منبع: ایکنا