همرزمان سردار شهید علیمردانی روایت کردند؛

حال و هوای شهید در صبح روز شهادتش/ برای روحیه دادن به نیروها با پای برهنه در خط حاضر می­ شد

بیسیم­چی سردار شهید حسن علیمردانی گفت: صبح روز 18 بهمن 1360 روز دوم یا سومی بود که در محاصره بودیم برای صبحانه مقداری نان خشک که از هدایای مردمی به جبهه­ ها بود را آب زدم تا برای صبحانه بخورم. در همین حین شهید علیمردانی وارد سنگر شد از او...
کد خبر: ۲۲۳۶۸۳
تاریخ انتشار: ۰۷ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۰ - 26January 2017

به گزارش دفاع پرس از مشهد، دویست و هفتاد و هشتمین جلسه هیئت شهدای ادوات لشکر 5 نصر یادبود سردار شهید حسن علیمردانی سردار چزابه با حضور جمعی از پیشکسوتان واحد ادوات در منزل این سردار شهید برگزار شد.

من امروز شنگول هستم

در این جلسه موسوی بیسیم­ چی شهید علیمردانی در چزابه در سخنانی اظهار داشت: شهید علیمردانی خیلی آرام بود و برای همه ما که جوان بودیم واقعاً پدری کرد. حضور شهید در آن شرایط سخت در خط چزابه مایه دلگرمی بود و از طرفی هدایت نیروهای اندکی که باقی مانده بودند تا روز شهادت را باید مغتنم شمرد. ما برای اینکه شهادت شهید علیمردانی روحیه رزمندگان را تضعیف نکند شهادتش را تا مدتی مخفی کردیم.

وی گفت: گردانی که در چزابه مستقر بود فرماندهی آن را شهید صبوری بر عهده داشت که ده روز قبل از حمله عراق به این منطقه مجروح شد و شهید علیمردانی به جای این شهید والامقام آمد.

موسوی افزود: زمانی که شهید علیمردانی به چزابه آمدند حجم آتش آن قدر بالا بود که انتقال هیچ امکاناتی به خط وجود نداشت. فکر می­کنم صبح روز 18 بهمن 1360 روز دوم یا سومی بود که در محاصره بودیم برای صبحانه مقداری نان خشک که از هدایای مردمی به جبهه ­ها بود را آب زدم تا برای صبحانه بخورم. در همین حین شهید علیمردانی وارد سنگر شد از او خواستم که برای خوردن صبحانه من را همراهی کند وی او در جواب با لهجه مشهدی به من گفت:«من امروز شنگول هستم و صبحانه نمی­ خورم». برای من جای سوال داشت که در وضعیتی که از 300 نفر نیروی گردان که 200 نفر آن به شهادت رسیدند و درگیری شدیدی بین ما و عراقی ­ها صورت گرفته این چه جوابی است که شهید علیمردانی به من داد.

موسوی ادامه داد: بعد از این صحبت، شهید علیمردانی سنگر را ترک کرد. هنوز ده دقیقه از رفتنش نگذشته بود که به شهادت رسید و آنجا بود که علت جوابی را که به من داده بود را فهمیدم.

شهید علیمردانی با 12 نفر محاصره نعل اسبی را شکست

در ادامه سعیدیان یکی دیگر از مدافعان چزابه اظهار داشت: خط چزابه خط عجیبی بود در این خط سه لشکر ارتش بعث عراق در مقابل یک گردان صف آرایی کرده بودند. زبان در توصیف این منطقه و آنچه بر رزمندگان این خط گذشت قاصر است. من افتخار داشتم که در تنگه چزابه با شهید علیمردانی باشم.

وی افزود: سردار شهید علیمردانی برای اینکه بچه ­ها در خط چزابه روحیه داشته باشند با پای برهنه مسیر خط را طی می­ کرد. در روزهای آخری که وی در قید حیات بود و دوازه نفر بیشتر در آن خط نبودیم یک قبضه سیمینوف را به من داد و گفت با فاصله به صورت مستمر تیراندازی کن تا دشمن نفهمد که خط خالی است.

سعیدیان گفت: رشادت شهید علیمردانی عجیب بود. او در این منطقه با دوازه نفری که برایش مانده بود محاصره نعل اسبی را شکست و محاصره یک طرفه شد. در طول مدت حضورمان در این خط، یک هفته شد که به ما مهمات نرسید و ما مهماتمان را از عراقی­ ها تأمین می­ شد.

در ابتدای این نشست صمیمی، طباطبایی از رزمندگان لشکر ویژه شهدا از حضور شهید علیمردانی در قائله کردستان و حضور دو ماهه گروه 80 نفری رزمندگان خراسانی به فرماندهی سردار شهید بابا رستمی مطالبی را عنوان کرد. در ادامه حمید بافتی نیز از رشادت شهید علیمردانی در درگیری با ضد انقلاب و حضور این شهید والامقام در کنار شهید چمران خاطراتی را عنوان کرد. در پایان سردار نجاتی نیز از تشکیل تیپ 21 امام رضا(ع) و مقاومت رزمندگان خراسانی در چزابه و اهمیت ایستادگی آنها و ناکامی دشمن در تصرف دوباره بستان مطالبی را بیان کرد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها