گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی؛ نمایش «دشمن مردم» به کارگردانی «علی پویان» با نمایشنامهای از «هنریک ایبسن» دوشنبه 11 بهمن در تماشاخانه چارسو روی صحنه رفت.
«دشمن مردم» یکی از بهترین آثار اجرا شده در جشنواره سی و پنجم تئاتر فجر بود که ساختار حرفهایتری نسبت به دیگر نمایشهای اجرا شده در این جشنواره داشت.
از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
عبارت «انسانم آرزوست» همه آن چیزی است که «دشمن مردم» می خواهد، بگوید. «استوکمان» دکتر عالی رتبه یک شهر کوچک در «نروژ» است. او در آزمایشات متعددی که انجام داده متوجه آبهای آلوده حمامهای معدنی شده است و سعی میکند با مطلع کردن مدیران شهر از این موضوع، از گسترش آلودگی در سطح وسیعتری جلوگیری کند.
اما مدیران شهر و در رأس آن شهردار نمیخواهند توجهی به این آلودگی کنند؛ چرا که اعتراف به این موضوع سبب میشود، دست به تعمیر حمامها بزنند که هزینه زیادی میطلبد. برای همین شهردار ترجیح میدهد قضیه مسکوت بماند تا موقعیتش به خطر نیفتد.
جنگ شهردار و دکتر استوکمان که البته برادر هم هستند، در واقع جنگ گفتن حقیقت و کتمان حقیقت است. این جنگ داستان تازه ای نیست موضوعی ازلی و ابدی است که از اولین فرزندان آدم آغاز شده و تا پایان هم خواهد بود. با نگاهی دیگر باید گفت جنگ این دو برادر نزاع «هابیل» و «قابیل» است.
اما این همه ماجرای «دشمن مردم» نیست؛ تنهایی حقیقت، پیروزی ظاهری دشمن، وجود آدمهای سست عنصر و عافیتطلبی آنها و استثمار رسانهها برای فریب افکار عمومی مسائلی هستند که در این نمایش به آن پرداخت شده است.
«دشمن مردم» هر چند در غرب و در قرن 19 میلادی نوشته شده اما به دلیل بهره گرفتن از کهن الگوها (تقابل دائمی خیر و شر) و تفسیر انسان به معنای کلی آن، متن را جهانشمول کرده است.
در جایی از این نمایش «ناخدا» با مثالی از تنهایی حضرت مسیح (ع) یادآور میشود که اگر مردم در کنار پیامبر خدا هم نباشند کاری از پیش نمی رود. مسیح آمده بود تا مردم را از تاریکی به روشنایی ببرد اما نتوانست؛ چرا که مردم نخواستند با او باشند. تا جایی که مسیح مجبور شد صلیب خویش را تا جلجتا به دوش بکشد و قربانی جهل و ترس مردم بشود.
اشکال دکتر استوکمان این بود که فکر میکرد بدون مردم هم میتواند پرده از روی حقیقت بردارد. فریادهای این شخصیت در انتهای نمایش برای فاش کردن دروغها و تزویرهای بزرگان شهر کاری از پیش نمیبرد؛ چرا که مردم شهر به عمد چشم خود را بستهاند تا شاهد خدمت و خیانت نباشند؛ چون اگر ببینند مجبور میشوند در یک جبهه بایستند. پس ترجیح میدهند، اصلا چیزی نبینند.
مردم حقیقت را میشناسد، اما برای ترس از جنگ با جبهه خیانت چشم به روی آن میبندند و برای فرار از ایستادن در مقابل حقیقت اصل آن را کتمان میکنند.
روزنامه «پیک مردم» نیز که باید به وظیفه آگاهیبخشی خود عمل کند. برای عافیتطلبی و ترس از دست دادن موقعیت در جبهه خیانت میایستد.
در «شهری» که «دشمن مردم» ساخته است، همه درکی از حقیقت دارند، اما هر کس با توجیهی که دارد و مصلحت حرفهاش ایجاب می کند سعی دارد؛ حقیقت را سرکوب و کتمان کرده یا منکر شود.
اگر صادق باشیم میتوانیم خود را در یکی از شخصیتهای این نمایش ببینیم. ما نیز در موقعیتهای مختلف به نحوی حقیقت را قربانی منفعت طلبی خود کردهایم. اگر هم کنار حقیقت ایستادهایم، برای انتفاع احتمالی آن است. هر چند این یک حکم کلی نیست و عدهای در این میان جور دیگران را میکشند و خود را فدای حقیقت میکنند، اما شکل اول قضیه، یعنی دشمنان حقیقت، سیطره وسیعتری دارند.
نکته مهمی که «دشمن مردم» بر آن تاکید دارد این است که تا مردم نخواهند خود را تغییر دهند و از سلطه استثمار و استعمار خارج شوند کاری از دست رهبر جامعه بر نمی آید. حتی اگر رهبر این جامعه پیامبر باشد و از جانب خدا بیاید. اشتباه دکتر استوکمان این است که به اعتبار حمایت مردم میخواهد دست به انقلاب بزند، بدون آنکه از حمایت آنها مطمئن باشد و روی افکار آنها کار کند.
روزنامه «پیک مردم» که پایگاه فرهنگی مردم است، دچار فساد و آلودگی است؛ مثل آبهای معدنی و حمامهای شهر. اگر دستگاه فرهنگی دچار آفت شود دیگر چه توقعی از مردم باید داشت که از این منبع فکری تغذیه میشوند.
آلودگی مثل یک دومینوی بزرگ است که با افتادن یک قطعه باقی قطعات فرو میریزد. همچنان که آلودگی آبهای شهر به مرور آبهای کشور را دچار آلودگی میکند. فساد یک قطعه از زنجیره فرهنگی نیز همه جامعه را دچار فساد می کند.
حتی شهردار با آنکه مردی متنفذ و قدرتمندی است، اما در مقابل مدیر روزنامه پیک مردم محتاط عمل می کند. او از قدرت رسانه آگاه است و برای همین با زبان تزویر وارد می شود نه تهدید و تطمیع.
دیدن دشمن مردم تجربهای است، برای اینکه بدانیم ما در جامعهای که مدعی اسلامی بودن آن هستیم، کجا قرار داریم. آیا دینی که همواره ما را به حقیقت گرایی دعوت میکند بر چشم ما تاثیر گذاشته است؟
یا اینکه ما با وجود مسلمانی هر وقت مصلحت و منفعتمان طلب کند، کنار حقیقت بایستیم.
از این منظر که «دشمن مردم» ما را وادار میکند تا در مسلمان بودن خود شک کرده و خود را نقد کنیم، اثر مهمی است؛ البته اگر همان منفعت طلبی اجازه دهد در اندیشه های خود شک کنیم.
انتهای پیام/ 161