به گزارش دفاع پرس از مشهد، به مناسبت فرارسیدن اولین سالگرد شهادت سردار شهید محسن قاجاریان فرمانده دلاور تیپ زرهی 21 امام رضا(ع) که در جریان آزادسازی شهرک نبل و الزهرا به آسمان پرکشید به دلنوشته همسر صبور این فرمانده شجاع و بی ریا اشاره خواهیم داشت.
همسرم
در این هیاهوی شهر مدتهاست که نبودنت را به انتظار نشسته ام، روزها و ماه ها در گوشه گوشه ی شهر حضورت را حس میکنم.
درد فراق بسیار سنگین است ولی دلی همچون زینب(س) می خواهد. وقتی تابلوی زیبای زندگی را در کنار تو شروع کردم و سر سفره ی زندگی نشستم از تو صبر و پایداری را آموختم در این مدت اندیشه و تفکر و عقاید ناب تو را شناختم.
هنوز هم دلم تنگ می شود برای سخنانت و تکیه کلام هایت که تکیه گاه زندگیم شده. هر بار که به مأموریت می رفتی دلم می گرفت و رد پای دلتنگی هایم را روی قاب عکست جا می گذاشتم .
با خلوص تمام زیارت عاشورا و برای سلامتیت امن یجیب خواندم اما...
تو رفتی و روزها و لحظه هایم به انتظارت نشست و تو خوب توانستی فرمانده تمام زندگیم شوی.
خدایا این اشک ها را از دیدگانم دور کن
خدایا اینها تمام دلتنگی چند ماهه من که نه ...
گویی هزار ساله من است!
تو نشنیده بگیر و از اجر و ثوابی که برای این فراغ در نظر گرفته ای صرف نظر نکن .
همسر عزیزم ایمان و اعتقادات تو را همیشه در قلبم تعقیب می کنم تا شاید روزی همتای تو باشم.
محسن عزیزم...
هربار که حرف از رفتن می شد اگر چه لبخند به لب داشتم، درونم غوغایی می شد که فقط خدا خبر داشت. وقتی با شوق آرزو می کردی و شهادت را از خدا می خواستی من آرام آرام وجودم پر از اشک می شد اما دم نمی زدم، گرچه آگاه بودم به بی قراری که داشتی و به اینکه ماندنی نیستی و روی این خاک آرام و قرار نخواهی گرفت.
من راضی شدم به رفتنت و حالا چند ماهی است که از ندیدنت گذشته و من نشانه های بودنت را همه جا می بینم.
ماه ها بدون شنیدن صدایت نفس کشیدم در هوایی که پر است از عطر حضور تو و من هیچگاه گمان نمی کردم بدون دیدار رویت طاقت بیاورم.
حالا فقط دلخوشم به معامله ای که با خدا کرده ام.
زندگی ناچیز و زود گذر دنیا را فروخته ام به وعده ی جاودان الهی!
محسن جان پیوندمان اگر چه عمر دنیایی اش کوتاه بود، اما من خودم را مهیا کرده ام برای زیستن در کنارت تا ابد و چه معامله ای پر سودتر از این؟!
برای من حتی زمانی که نیستی نشانه های بودنت همه جا هست.
عطر حضورت دور و برم را پر کرده است، حتی صدایت مدام در خاطرم می پیچد و من چقدر دلخوش هستم به این نشانه های تو...
محسن عزیزم خواسته ی زیادی از دوران تنهاییم ندارم فقط تو را به حرمت روزهای زیبا و دلنشینی که در کنار هم داشتیم قسم می دهم که مرا هم در میان آن همه شکوه و عظمت در جوار سیدالشهدا(ع) و بی بی زینب(س)یاد کنی تا مونسی باشد برای روزهای سرد تنهاییم...
بهترینم تولدت شروعی زیبا بود اما پایانت زیباتر ...
شهادت پایان عاشقان حسین(ع)است.
انتهای پیام/