«مجاهدت در جبهه، نبرد با منافقین، جانبازی، اسارت و شهادت» تنها در ۱۷ سالگی
شهید طالب طاهری درحالی که تنها ۱۷ سال داشت به جبهه رفت، قاری قرآن بود و صوت زیبایی داشت، در یکی از عملیاتها مجروح شد و به تهران بازگشت و در مأموریتی برای کمیته به اسارت منافقین درآمد و پس از یک هفته شکنجه، به طرز دردناکی به شهادت رسید.
به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، جامعه قرآنی کشور در ادامه دیدارهایشان با خانوادههای معظم شهدا این هفته میهمان خانواده شهید طالب طاهری بودند.
در این دیدار مادر شهید به بیان برخی از خصوصیات فرزندش پرداخت و گفت: طالب تنها 17 سال داشت که به جبهه رفت سه ماه از حضورش در منطقه گذشته بود که به شدت زخمی شد و به تهران برگشت در دوران سپری کردن درمان در کمیته انقلاب اسلامی مشغول کار بود و مجدداً برای اعزام به جبهه آماده میشد که به اسارت منافقان کوردل درآمد و به همراه شهیدان طهماسبی و میرجلیلی به طرز بیرحمانهای به شهادت رسیدند.
وی در روزی که به اسارت منافقین درآمد قرار بود به همراه پدرش به جبهه بروند اما آن روز گفت: کاری دارم و به بیرون رفت و دیگر بازنگشت گویا در حین انجام مأموریتی برای کمیته به اسارت منافقین درآمد و چند روز بعد پیکر او و دو دوست دیگرش پیدا شد، البته پیکر این عزیزان به شدت آسیب دیده بود و قابل شناسایی نبود و پدرش از روی لباسهای فرزندم او را شناسایی کرد. متأسفانه منافقین کوردل این سه عزیز را زنده به گور کرده بودند.
در ادامه این دیدار طه طاهری برادر شهید طالب طاهری در خصوص فعالیتهای این شهید عزیز، گفت: شهید طالب در سالهای قبل از انقلاب فعالیتهای مختلفی در کانونهای مساجد و تشکلهای قرآنی داشت. وی قاری بسیار خوبی بود و صوت و لحن زیبایی داشت پیش از انقلاب ما در کانون مسجد انصارالحسین فعال بودیم همه شهدای این مسجد عضو محفل قرآنی بودند و با قرآن مأنوس بودند.
بعد از دوران پیروزی انقلاب شهید طالب به عضویت کمیته انقلاب اسلامی درآمد و چند نوبت به جبهه اعزام شد که در این اعزامها دو مرتبه هم مجروح شد. آخرین باری که به تهران آمد، باید ابتدا مأموریتی را برای کمیته انجام میداد و سپس به جبهه میرفت. وی دوست نزدیکی داشت به نام شهید داود باقری که به اینها مأموریت میدهند که یکی از خانههای منافقین را تحت نظر بگیرند.
این دو عزیز در خانهای در نزدیکی خانه منافقین مستقر میشوند و به دیدهبانی مشغول بودند که گویا منافقین این عزیزان را شناسایی و با برنامهریزی طی دو عملیات اقدام به ربایش این سه شهید میکنند در عملیات اول آقای طهماسبی را در منزلش ربودند و در عملیات دوم هم برادر من و شهید میرجلیلی به اسارت منافقین درآمدند.
پس از این اتفاق بلافاصله در عملیاتهایی که نظام جمهوری اسلامی بر علیه منافقین داشت بسیاری از این افراد دستگیر و اسناد عملیات آنها کشف شد. در اسناد اینگونه ذکر شده بود که این عزیزان حدود یک هفته شکنجه شدند و به وسیله فردی به نام خسرو زندی که هنگام بمبگذاری دستگیر شده بود ماجرای شهادت این عزیزان و محل دفنشان مشخص شد. این فرد در اعترافات خود گفته بود: این شهیدان شدیدترین شکنجهها را تحمل کردند اما هیچ اطلاعاتی را بروز ندادند.
از نکات حزنانگیز این دیدار اشکهای مادری بود که پس از گذشت 35 سال از شهادت فرزندش هنوز از داغ دردانهاش سرازیر بود و گویا فرزند این مادر تازگی به شهادت رسیده است.