به گزارش خبرنگار بینالملل دفاع پرس، حزبالله لبنان از زمان تشکیل مخفیانه در 1982 (1361) و سپس اعلام موجودیت رسمی در 1985 (1363) همواره کابوسی برای دولت جعلی اسرائیل و مقامات حکومتی و لشکری آن بوده است. در تمام سیوپنج سالی که از تأسیس حزب الله لبنان میگذرد، این جنبش همواره بر تجهیز خود در تمام ابعاد نظامی و امنیتی ممارست داشته است.
در قسمت قبل مقدمهای پیرامون تسلیحات و تاکتیک نظامی مقاومت اسلامی لبنان، شاخه نظامی جنبش حزبالله لبنان، ارائه شد، که در این قسمت نیز به بررسی تفصیلی شیوه عملیاتی حزبالله خواهیم پرداخت.
«نبرد هیبریدی» و آغاز اجرای آن در لبنان
امروزه تحولات جدیدی در ساختار جنگها بوجود آمده است که نشان از تلاش هر کدام از طرفهای درگیر برای استفاده از تمام ابزارهای ممکن جهت رسیدن به هدف دارد. طرفهای مختلف حاضر در جنگ تمام تلاش خود را استفاده از شیوههای جدید جهت زدن ضربه به حریف با استفاده از شیوههای پیشرفته و در عین حال کمتر شناخته شده به کار میگیرند. نتیجه این تاکتیک را میتوان ساختاری که امروز با نام «جنگ هیبریدی» شناخته میشود، عنوان کرد.
ساختار جنگ هیبریدی ترکیبی است از استفاده همزمان تاکتیکهای ارتشهای منظم جهان با تاکتیکهای گروههای مقاومت مردمی و چریکی به همراه شیوهای مدرن جنگی. در ارتشهای منظم نیروهایی همچون یگان توپخانه، یگان موشکی، نیروهای هوایی، واحد زرهی، تفنگداران دریایی، نبرد الکترونیک، واحدهای جنگ نوین (ش.م.ه) و نظایر آنها که همراه با سامانههای پیشرفته است، وجود دارد. در مقابل، گروههای چریکی بر واحدهای عملیات ضربتی، کمین، نیروهای جاسوس، سلاح سبک، پشتیبانی محدود و فعالیتهای خرابکارانه سریع، کم و موثر است، تکیه دارند. نمونه اول را میتوان در ارتشهای منظم جهان بویژه پس از جنگهای جهانی اول و دوم و نمونه دوم را میتوان در گروههای مقاومت نظیر مقاومت فرانسه و هلند در جنگ جهانی دوم، مقاومت الجزایر در زمان اشغال توسط فرانسه، مقاومت ویتنام علیه آمریکا و مقاومت فلسطین علیه اشغالگران انگلیسی و صهیونیست دید. با این وجود بهترین مصداق ترکیب این دو ساختار یعنی جنگ هیبریدی در دوران حاضر را به خوبی میتوان در تاریخ مقاومت اسلامی لبنان مشاهده کرد.
تا پیش از عقبنشینی ارتش اسرائیل در حومه بیروت و بخشهایی از بقاع به سمت نوار اشغالی مرزی در جنوب، بیشتر تاکتیکهای عملیاتی مبتنی بر اصول جنگ نامنظم یا چریکی، نظیر استفاده از نیروهای بومی، هجوم سریع و بازگشت سریع، کار گذاشتن مینها و بمبهای زمانی در مسیر تردد نیروهای متجاوز و حمله خمپارهای محدود را میتوان نمونهای از طرح اجرا شده توسط نیروهایی که بعدها به مقاومت اسلامی لبنان معروف شدند، علیه صهیونیستها در جنوب لبنان برشمرد.
پس از عقبنشینی ارتش رژیم صهیونیستی به نوار اشغالی جنوب، که با اعلام موجودیت رسمی حزب الله لبنان همزمان شد، حزب الله تصمیم گرفت با حفظ بخشهای مهمی از همان تاکتیک، دست به تغییراتی گسترده در شیوههای عملیاتی خود بزند.
یکی از مهمترین تاکتیکها «حمله گسترده به پایگاهها» بود. این تاکتیک غیر از شیوه عادی حمله به پایگاههای ارتش اسرائیل در جنوب لبنان بود که تا پایان اشغال جنوب این کشور از سوی صهیونیستها ادامه داشت. در شیوه عادی، رزمندگان حزب الله به یک پایگاه حمله میکردند و پس از دقایقی یا ساعاتی از حضور در آنجا، از آن عقبنشینی میکردند؛ اما در شیوه جدید، رزمندگان مقاومت اسلامی به طور همزمان با پشتیبانی گسترده توپخانهای و موشکی، به چندین پایگاه و گشتی ارتش اسرائیل در یک محدوده خاص از مناطق اشغالی حمله میکردند و ضمن ساعتها نبرد و برافراشتن پرچم حزب الله برفراز سنگرهای دشمن، از منطقه عقبنشینی میکردند. بسیاری از افرادی که در این عملیاتها مشارکت داشتند، از اهالی بومی آن منطقه نبودند بلکه جوانانی بودند که منزلشان شاید در جایی بسیار دور از منطقه اشغالی قرار داشت.
نمونه این تاکتیک عملیاتی را در عملیاتهایی نظیر حمله در محور «علمان-شومریه»، عملیات بزرگ «بدر»، حمله به پایگاه «علی الطاهر» و حمله به پایگاه «دبشه» و حمله به پایگاه «احمدیه» که طی یک دهه از حضور اشغالگرانه رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان روی داد، مشاهده کرد. تمام عملیاتهای مذکور جزو عملیاتهای ویژه و البته موفقیتآمیز تاریخ مقاومت اسلامی لبنان هستند. بعدها حزبالله لبنان با ارتقای این تاکتیک، در برابر حملات ارتش رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان طی جنگ 33 روزه ایستادگی کرد و با برطرف کردن نقاط ضعف آن، طی سالهای نبرد در سوریه به خصوص طی عملیاتهای آزادسازی شهرهای «قصیر»، «نبک»، «یبرود»، «معلولا»، «زبدانی» و اخیرا شهر بزرگ و استراتژیک «حلب» از آن به طور گستردهای استفاده کرده است. نکته قابل توجه در جنگ هیبریدی این است که این تاکتیک چه در داخل خاک خودی یا عمق خاک دشمن نیز توان مانور دارد.
تاکتیک دوم، طرحهای ترکیبی مبتنی بر «شناسایی- کشف- کمین- حمله» است. آغاز این نمونه از طرحها به عملیات انصاریه در تابستان سال 1997 (1376) در منطقهای ساحلی به همین نام در شهر ساحلی صیدا در جنوب لبنان است. طی این عملیات 12 کماندوی واحد ویژه دریایی ارتش رژیم صهیونیستی (موسوم به شایطت 13) به هلاکت رسیدند و جنازه برخی از آنان بدست نیروهای مقاومت اسلامی افتاد. نکته قابل توجه عملیات انصاریه این است که ارتش اسرائیل به هیچوجه فکر نمیکرد رزمندگان مقاومت اسلامی توان نفوذ به اطلاعات پهپاد این رژیم که چند روز قبل از انجام عملیات، برفراز منطقه انصاریه در حال پرواز و شناسایی بود را داشته باشند و تمام نقشه را مو به مو متوجه شوند.
روایت دیگری از تکمیل این داستان از عملیات انصاریه ذکر شده است که میگوید رزمندگان مقاومت اسلامی پس از فهمیدن موضوع، از طریق یک مأمور اطلاعاتی صهیونیست، که در اصل یکی از نیروهای مقاومت اسلامی بود، تکاوران صهیونیستها را به سمت قتلگاه کشاندند. در هر حال عملیات انصاریه ضربهای سنگین به ارتش اسرائیل بود. لو رفتن هویت واحد ویژه دریایی ارتش اسرائیل که با گذشت بیش از 40 سال از تأسیس آن رخ داد، به تنهایی برای خدشهدار کردن جایگاه سازمان رزم نیروی دریایی ارتش رژیم صهیونیستی و دیگر ارکان این رژیم به ویژه سازمان اطلاعات نظامی آن (آمان) میان صهیونیستها کافی بود.
اگرچه آغاز این تاکتیک با عملیات انصاریه در سال 1997 بود؛ اما تا امروز بارها از این شیوه عملیاتی در سوریه استفاده شده است که مهمترین آنان کمین غوطه شرقی در حومه دمشق در سال 2013 است که توسط سردار بزرگ مقاومت اسلامی لبنان شهید «حاج علی فیاض» (ملقب به علای بوسنیایی) طراحی و اجرا شد. طی این کمین کوبنده بیش از 170 تروریست تکفیری به هلاکت رسیدند.
سومین تاکتیک مبنتی بر «استفاده گسترده از حملات موشکی» است. برخلاف جنگ چریکی که استفاده از موشک تنها محدود به حمله به استحکامات دشمن یا ادوات زرهی یا پشتیبانی محدود است، حزب الله استفاده بسیار گستردهای از راکتهای خود در جنگهای 7 روزه، 16 روزه و جنگ 33 روزه سال 2006 (1385) کرد. با همین حملات گسترده علیه شهرهای «حیفا»، «عکا»، «ناصره»، «عفوله»، «طبریا»، «صفد» و «حاضره» (در 20 کیلومتری تلآویو) که بوسیله موشکهایی نظیر «فجر-5»، «رعد-2»، «رعد-3» و «ام-302 خیبر» اجرا شد، تعداد بسیاری از جمعیت ساکن در شهرهای شمال فلسطین اشغالی به سمت جنوبترین نقطه تحت اشغال صهیونیستهای مهاجر، یعنی بندر «ایلات»، فرار کردند. این نخستین بار در تاریخ بود که یک تشکیلات شبه نظامی که از یک گروه چریکی بزرگتر اما از یک ارتش منظم کوچکتر بود، اینگونه بخش قابل توجهی از جمعیت و زیرساختهای یک دولت (البته دولت جعلی) را، صرف نظر از نیروهای نظامی ارتش آن، تحت تهدید گسترده قرار میداد.
چهارمین تاکتیک مقاومت اسلامی در راستای جنگ هیبریدی را باید «جنگ الکترونیک» به حساب آورد. حزب الله بخش زیادی از پیشرفت خود در این بخش از تاکتیک های جنگ هیبریدی را مدیون سردار رشید اسلام «شهید حاج حسان اللقیس» است. با کمک و تلاش او و دیگر مهندسان الکترونیک مقاومت اسلامی، اطلاعات هواپیمای شناسایی اسرائیلی بر فراز منطقه انصاریه ردگیری و کشف شد که پایه نفوذ اطلاعاتی-سایبری حزب الله به تمام سایتها و مراکز اطلاعاتی دشمن صهیونیست به شمار میآید. هماکنون مقاومت اسلامی در جایگاهی بالا از نبرد سایبری قرار دارد بهگونهای که امروز جوانان مقاومت اسلامی قادر به رصد تحرکات صهیونیستها حتی در پایتخت رژیم اشغالگر قدس هستند.
همین موضوع در مورد پهپادها، که بخشی مهم از جنگ الکترونیک مقاومت اسلامی علیه ارتش رژیم اشغالگر و متحدان و مزدورانش را تشکیل میدهد، صدق میکند. نیروهای مقاومت اسلامی از اواخر دهه 90 میلادی (70 شمسی) موضوع هواپیماهای هدایت پذیر از دور (پهپاد) را مورد توجه قرار داده و نخستین بار از پهپادهای ایرانی «ابابیل» برای شناسایی مواضع صهیونیستها استفاده کردند. این فعالیتها پس از آزادسازی جنوب لبنان در سال 2000 و طی عملیاتهای اسیرگیری و حمله علیه مواضع این رژیم طی سالهای 2000 و 2001 تا 2006 (1379 و 1380 تا 1385) روندی صعودی را طی کرد و در جنگ 33 روزه امتحان خود را در شناسایی مواضع و اهداف وابسته به ارتش رژیم صهیونیستی در زمین و دریا به خوبی پس داد. هم اینک پهپادها نقش مهمی در عملیاتهای شناسایی و همینطور فیلمبرداری از عملیاتهای مقاومت اسلامی علیه تروریستها در سوریه ایفا میکنند.
در قسمتهای بعدی به بررسی تسلیحات و تجهیزاتی که مقاومت اسلامی لبنان در راستای هر کدام از این تاکتیکها در جنگ هیبریدی به کار میبرد، خواهیم پرداخت.
انتهای پیام/421