به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، شناخت و مطالعه ابعاد جهانی انقلاب اسلامی ایران از زبان متفکران و اندیشمندان جهان برای صدور انقلاب ضروری است؛ چرا که از این طریق می توان موانع و فرصت های جهانی شدن انقلاب اسلامی را پیدا و برای آن برنامه ریزی کرد.
کتاب مهم «ایران، روح یک جهان بیروح» از آثاری است که به تفکر ذاتی اسلام مبنی بر اینکه انقلاب ایران یک جنبش دینی و سیاسی است نزدیک است. هر چند می توان به آن انتقاداتی وارد کرد، اما مطالعه آن بخصوص برای کسانی که به طور تخصصی بر مسئله انقلاب اسلامی تحقیق می کنند، لازم است.
«میشل فوکو» از اندیشمندان فرانسوی است که 2 بار، از 25 شهریور تا 2 مهر و از 18 تا 24 آبان 1357 به ایران سفر کرد و در این سفرها، در تهران و قم و آبادان، با برخی از رهبران ملی و دینی و گروههای مختلفی که در انقلاب دست داشتند، ملاقات کرد. حاصل این سفرها مجموعه گزارشها و مقالاتی شد که فوکو برای روزنامه ایتالیایی «کوریره دلاسرا» نوشت.
ناشر در مقدمه کتاب «ایران، روح یک جهان بیروح» مینویسد:
«... نقش روشنفکر این نیست که به دیگران بگوید چه باید بکنند. روشنفکر
به چه حقی میتواند چنین کند؟ و بهیاد آورید تمام آن پیشگوییها، نویدها، حکمها
و برنامههایی که روشنفکران در دو سده گذشته بیان کردند و اکنون اثرها و نتیجههایشان
را میبینیم.
کار روشنفکر این نیست که اراده سیاسی
دیگران را شکل دهد؛ کار روشنفکر این است که از رهگذر تحلیلهایی که در عرصههای
خاص خود انجام میدهد، امور بدیهی و مسلم را از نو مورد پرسش و مطالعه قرار دهد،
عادتها و شیوههای عمل و اندیشیدن را متزلزل کند، آشناییهای پذیرفتهشده را
بزداید، قاعدهها و نهادها را از نو ارزیابی کند، و بر مبنای همین دوباره مسئلهکردن
(که در آن روشنفکر حرفهٔ خاصِ روشنفکریاش را ایفا میکند) در شکلگیری اراده
سیاسی ( که در آن میبایست نقش شهروندیاش را ایفا
کند) شرکت کند.»
قسمتی از متن کتاب:
«روح قیام ملت ایران این بود که میگفتند باید خودمان را تغییر دهیم. باید شیوه بودنمان و رابطهمان با دیگران، با چیزها، با ابدیت، با خدا و غیره کاملا تغییر کند و تنها در صورت این تغییر ریشهای در تجربهمان است که انقلاب ما انقلاب واقعی خواهد بود. در همین حال است که اسلام ایفای نقش میکند... . بنابراین آنان از طریق اسلام در جستجوی تغییری در ذهنیت خویشاند.... پس باید گفت که اسلام در آن سال 1978 افیون مردم نبوده، دقیقا از آن رو که روح یک جهان بیروح بوده است.»
«ما غربیها در صورتی یک انقلاب را به رسمیت میشناسیم که 2 دینامیک را در آن مشاهده کنیم: یکی دینامیک تضادهای درون این جامعه، یعنی دینامیک مبارزه طبقاتی یا دینامیک رویاروییهای بزرگ اجتماعی و دیگری دینامیک سیاسی یعنی حضور یک طبقه، حزب یا ایدئولوژی به عنوان پیشگام، اما به نظر میرسد آنچه در ایران روی داده نمیتوان هیچیک از این دو دینامیک را که برای ما نشانههای بارز و علامت روشن پدیدههای انقلابیاند، تشخیص داد.»
«این انقلاب با انگیزههای مادی و اقتصادی صورت نگرفته و یکی از دلایل این ادعا، گستردگی این حرکت انقلابی است که در آن، «همه یک ملت» حضور دارند. دوم آنکه به نظر میرسد ناشکیبایی و خروش این ملت، بیشتر علیه ستمی است که از ناحیه قدرت سیاسی حاکم بر او روا داشته شده است و سوم، مشکلات اقتصادی ایران در زمان وقوع انقلاب اسلامی به آن اندازه مهم و بزرگ نبود که در نتیجه آن، صدها هزار و بلکه میلیونها ایرانی به خیابانها ریخته و جلو مسلسلها سینه سپر کنند.»
«ایران، روح یک جهان بیروح» تالیف میشل فوکو و با ترجمهای از «نیکو سرخوش» و «افشین جهاندیده» از سوی «نشر نی» در 320 صفحه منتشر شده است.